با گذشت 7 سال از سقوط دیکتاتور سابق عراق (صدام حسین)، آثار و ظواهر بیشتری از تحرکات مجاهدین در کمک رسانی به تشکیل گروه های باقیمانده از حزب بعث به ثبت می رسد. مجاهدین که در خلاء سرنگونی صدام حسین تا تشکیل اولین دولت تحت اشغال عراق دست اندرکار سازماندهی احزاب مخالف با جریان مردمی بودند، امروز جشن تشکیل " جنبش ملی عراق" را در اوور سوراوواز برگزار میکننند. "خانم مریم رجوى رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران ابتکار تاریخى تشکیل جنبش ملى عراق را به مردم عراق و نیروهاى ملى و دموکراتیک این کشور و بنیانگذاران این جنبش تبریک گفت و آن را یک قدم تعیین کننده و سرنوشت ساز براى همه نیروهاى میهن پرست عراقى توصیف کرد که وضعیت این کشور را از بنبست خارج مىکند و آرایش سیاسى جدیدى را به مردم مجروح و پر محنت عراق نوید مىدهد." تاریخچه و چگونگی تشکل عوامل حامی مجاهدین در عراق را 4 سال پیش در کتابی تحت عنوان "سازمان مجاهدین خلق یکی از عوامل حیات تروریزم در عراق" ذکر کرده بودیم. اما حال باید دید که اعلام چنین تشکلی از سوی مجاهدین و تبلیغ گسترده آن چیزی از مسائل عراق را حل خواهد کرد یا بیشتر به مسائل و مشکلات موجود دامن زده و صرفا یک مانور سیاسی-تبلیغی برای استحکام مواضع و تداوم بقای مجاهدین در عراق است!؟ هدف "جنبش ملی عراق" که از ادغام 13 فراکسیون بوجود آمده خیز برداشتن برای پیروزی در انتخابات پارلمانی ژانویه 2010 می باشد.تحولی که در 4 سال پیش نیز شاهد نمونه دیگری از آن بودیم. بعبارتی 3 فراکسیون اصلی این پیوند جدید؛"جنبش وفاق ملى عراق به ریاست دکتر ایاد علاوى"،"جبهه گفتگوى ملى به رهبرى دکتر صالح المطلک"،"لیست تجدید به رهبری دکتر طارق الهاشمی" که در انتخابات پارلمانی 4 سال گذشته نیز تحت عنوان"(ائتلاف العراقیه و الوفاق الوطنی) "حضور داشتند، توانستند 38 کرسی پارلمانی را بدست بیاورند. در مقابل،"ائتلاف عراق یکپارچه" از مجموع 275 کرسی مجمع ملی، 131 کرسی (1/48 درصد) و"ائتلاف کردستان" 70 کرسی را از آن خود کرد. اما امروز وضع به گونه دیگری رقم خورده است."جنبش ملی عراق" در شرایطی تشکیل می شود که دو تشکل اصلی "ائتلاف یکپارچه عراق" یعنی "مجلس اعلا" و "حزب الدعوه" با جدا شدن از یکدیگر در نقطه ضعیفی قرار گرفته و اگر دست به ائتلاف شیعی با مرجعیت آیت الله سیستانی نزنند عملا به حاشیه رانده خواهند شد. از طرفی با توجه به واگذاری تصمیم گیری در مورد مجاهدین به عراقی ها،طبعا در چنین شرایطی سازمان مجاهدین اقدام به حمایت همه جانبه از"جنبش ملی عراق" کرده و در صدد به پیروزی رساندن آنان می باشد.تا در سایه چنین پیوندی مواضع خود را به حاکمیت آینده عراق تحمیل کند. ساختار تشکیل دهنده "جنبش ملی عراق" از دیگر موضوعاتی است که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.اکثر رهبران و اعضاء فراکسیون های تشکیل دهنده این جنبش از اعضاء سابق یا اخراجی حزب بعث می باشند:
خلاصه ای از زندگینامه دکتر ایاد علاوی رئیس "جنبش ملی عراق"(ویکی پدیا)؛
علاوی مدتها عضو حزب بعث بود و در هنگام اقامت برای ادامه تحصیل در انگلستان ارتباط نزدیکی با سیا و ام آی ۶ سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس داشت.
وی در سال ۱۹۷۸ در انگلیس مورد سوءقصد عوامل اطلاعاتی عراق قرار گرفت. و در سال ۱۹۹۰ جنبش وفاق ملی عراق را که جریانی مخالف حکومت عراق وقت عراق بود بنیان نهاد که بسیاری از بعثیون سابق به آن پیوستند. علاوی سه سال نیز در اردن زندگی کرد و با کشورهای مصر، اردن و امارات ارتباط نزدیکی دارد. جنبش الوفاق الوطنی به رهبری او هم اکنون حدود ۱۰٪ کرسیهای پارلمان عراق را در اختیار دارد. خلاصه زندگینامه دکتر صالح المطلک از موسسین "جنبش ملی عراق"(ویکی پدیا)؛
در جولای 1947 در شهر فلوجه- استان الانبار بدنیا آمد.فارغ التحصیل کشاورزی از بغداد بوده و برای ادامه تحصیل به اسکاتلند می رود.دکترای خود را در رشته مهندسی محیط زیست از دانشگاه آبردین اسکاتلند دریافت کرده و به عراق باز می گردد.پس از رسیدن به درجه استادی در دانشگاه بغداد، سال 1991 به عضویت حزب بعث در آمده و در سال 1997 از حزب بعث اخراج می شود…. خلاصه زندگینامه دکتر طارق الهاشمی از موسسین "جنبش ملی عراق"(ویکی پدیا)؛
سرهنگ ستاد حکومت صدام حسین بوده که سال 1942 در بغداد بدنیا آمد. در سال 1959 وارد کالج نظامی شده و سال 1962 با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد.دوره ستاد زرهی را در انگلستان گذرانده و با درجه سرهنگی فارغ التحصیل می شود.در هندوستان و چکسلواکی دوره کارشناسی ارشد علوم اداری –نظامی را گذرانده و در سال 1978 با درجه دکتری اقتصاد فارغ التحصیل می شود.او سال ها از کادر های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بوده و پس از اخراج از ارتش برای یک شرکت کشتیرانی کویتی کار میکند. پس از حمله عراق به کویت در سال 1991 به بغداد باز می گردد.به عبارتی می توان گفت که "جنبش ملی عراق" و فراکسیون های تشکیل دهنده آن اکثرا از اعضاء سابق و اخراجی های حزب بعث بوده و با توجه به ساختار عشیرتی عراق طبیعی است که در رقابت قدرت با سایر ائتلاف ها اختلافات خود را کنار گذاشته و دست به یک ساختار جدید بزنند.اما تجربه حضور آنان در اهرم های سیاسی عراق نشان داده که سابقا بخت خود را در زمان صدام حسین به بوته آزمایش گذاشته و حتی مورد قبول حزب بعث و صدام حسین نیز قرار نگرفته و به عنوان عناصر نامطلوب از ارگان های بعثی اخراج شده اند.پس تصور نمی رود که رویاهای جالبی برای امروز و آینده عراق داشته باشند.چرا که از نظر مردم عراق حزب بعث و طرفداران آن مورد تنفر بوده و جنایات بسیار زیادی را با همکاری القاعده در عراق انجام داده اند. برای مجاهدین نیز جای شور و فتور از آنجا است که همپیمانان دیرین اگر بتوانند هر چه بیشتر در ساختار قدرت سهیم شوند جای پای بیشتری برای کش دادن اقامت آنان در عراق بوجود خواهد آمد.علت جشن فعلی مجاهدین نیز همین است وگرنه در گذشته های نه چندان دور به اثبات رسیده است که نه مجاهدین دلشان به حال مردم عراق سوخته و نه بعثی ها طالب از دست دادن مفت و مجانی ابزاری مانند مجاهدین هستند!پس طبیعی است که برای به چنگ آوردن بخشی از ابزار قدرت به سلامتی هم پیاله هایی نوشیده و سرگرم خوش باوری های خویش شوند. به همین دلیل انتظار خارق العاده ای از تجمع چند عشیره طرفدار صدام حسین نمی رود. تحلیل گران بر این باور هستند که آرایش سیاسی عراق تا زمان باقیمانده به انتخابات سال 2010 دستخوش تغییرات جدی شده و احزاب متشکل از بازمانده های حزب بعث و صدام حسین شانسی برای تکیه زدن بر اریکه قدرت در عراق نخواهند داشت!از همین رو در آینده شاهد آشوب ها و ناامنی بیشتر خواهیم شد و دود آتشبازی مشترک "رجوی ها-بعثی ها" محصول نامیمون چنین پیوندی است که چشمان عراقیان را خواهد آزرد.