* به دنبال این صحبت ها آقای محمدی اظهار داشتند: به نظرم جدا از مشکلات سر راه بچه ها که توسط مسئوولین گذاشته می شود، بخشی از مشکل خود آن ها هستند، چرا وقتی که ما به قرارگاه رفتیم و بخشی از واقعیات بیرون را برای شان گفتیم و خودشان نیز در این ملاقات پی به دروغ های رجوی بردند، تصمیم به بازگشت و آمدن به ایران را نگرفتند؟
* در پی صحبت های آقای محمدی یکی دیگر از شرکت کننده گان یعنی آقای مهدی رمضانی که خود از هواداران سابق سازمان بود و یکی از خواهرانش نیز به نام مریم رمضانی در اسارت مریم رجوی در اشرف است در پاسخ سئوال آقای محمدی اظهار داشت: آنان در حال حاضر در یک محیط بسته قرار دارند و باید همه ما به آنان کمک کنیم تا بتوانند از این محیط خارج شوند و تصمیم بگیرند. ما به عنوان خانواده و نفرات درجه یک این عزیزان باید از بیرون دایره به این مسئله نگاه کنیم و بدانیم که وظیفه ما در این مقطع چیست؟ عزیزان ما تا وقتی که در محیط بسته و تشکیلاتی قرار دارند نمی توانند درست فکر کنند، فضای ذهنی آنها با ما بسیار متفاوت است و بنابراین نباید خود آنها را مقصر دانست بلکه باید دنبال این بود که راهی برای خارج کردن آنها از آن محیط بسته پیدا نمود. من بهترین دوران زندگیم را به خاطر هواداری پوچ از رجوی در زندان بودم و از نزدیک با مناسبات آن ها که در جهت به کنترل کشیدن افراد به دنبال خود می باشند آشنایی دارم.
* از دیگر بازگشته های حاضر در این نشست آقای عبدالله افغان بود. وی در ادامه بحث بیان داشت:
آنان که در اشرف اند سال ها از محیط خارج از اشرف قطع هستند و هیچ ارتباطی حتی تلفنی و نامه ای و… با بیرون از خود ندارند و سازمان هم در این تبلیغات سعی دارد افراد را در ناآگاهی کامل و گمراهی نگه دارد تا از واقعیات بیرون از فرقه بی خبر بمانند.
برخورد های دوگانه افراد اسیر در اشرف با خانواده های شان دلیل بر بی عاطفه بودن آنان نسبت به شماها نمی باشد بلکه رجوی تلاش داشت در طول چند سال حضور آنان در قرارگاه، نفرات را طوری شکل دهد تا امروز بتواند با کوچک ترین دستور از آنان استفاده ابزاری نماید.
* آقای صالحی در تکمیل صحبت های آقای افغان چنین اظهار کرد:
نه تنها در مناسبات حق هیچ گونه ارتباط و تماس تلفنی و یا نامه ای نداشتیم بلکه فرصتی برای مطالعه کتاب و غیره نبود. در ابتدا کتابخانه هایی بود که از سال 67 کلیه کتاب هایی که متعلق به سازمان نبود را از کتابخانه ها جمع کردند و این کتابخانه ها فقط حاوی کتاب های خاصی از سازمان بود و حتی کتاب های خود سازمان را هم دست چین شده در کتابخانه قرار می دادند که مبادا تناقضاتی که بین نوشته های درون این کتاب ها با کارکرد امروز سازمان وجود داشت برای افراد مشخص شود.
ما از کلیه رسانه های خبری بی اطلاع بودیم و روزانه فقط هنگام ناهار و شام 30 دقیقه اخبار رادیو یا تلویزیون خود سازمان را برای مان پخش می کردند و البته آن هم زنده نبود و بوسیله تلویزیون های مدار بسته از یک نقطه به نام اتاق فرهنگی که هر روز اخبار و نوارهای ویدئویی مشخص و چک شده ای را به آنجا می دادند. علاوه بر این یک بولتن خبری هم در سالن عمومی می زدند که اولا حاوی اخباری بود که به نفع سازمان باشد و ثانیا کمتر کسی بدلیل حجم بالای کاری در طول روز و شب وقت برای خواندن این بولتن را داشت. یادم هست فردی بنام محمد حسین یوسفی از افرادی بود که به خواندن مطالب بولتن علاقه زیادی داشت و هنگام ناهار و شام او خیلی سریع غذایش را می خورد و می رفت سراغ خواندن بولتن، مدتی بعد او را بعنوان یک مورد شناسایی کردند و با او برخورد شد که چرا اینقدر به بولتن توجه می کند و در اخبار چه چیزی هست که او این قدر با جدیت آنرا دنبال می کند.
* آقای علی رضا رضاعی برادر اسیر فرقه احمد رضاعی که به همراه خانم شهناز باقری همسر احمد در این نشست حضور داشت به بیان مطالبی از برخوردهای دو گانه مسئوولین فرقه با افراد و خانواده برای حضار پرداخت. وی گفت: هنگام غروب بود که خانواده ما برای ملاقات برادرم به درب قرارگاه اشرف رسید. مسئوولین فرقه ابتدا به ما گفتند که برادرم احمد در ماموریت است و اکنون نمی تواند شما را ببیند و شما بروید.
وقتی مسئوولین فرقه با اصرار خانواده ها مواجه شدند، با تهمت و بیان این که شما مزدوران جمهوری اسلامی هستید و برای خبر چینی آمدید سعی داشتند مانع ملاقات ما شوند ولی با سماجت خانواده ها آن ها مجبور به دادن ملاقات شدند. خانواده هایی که موفق به ملاقات با عزیزان شان شده بودند می گفتند که در هنگام ملاقات وقتی افراد با بستگان شان تنها می شدند درد و دل خود را مطرح میکردند و راحت تر صحبت می کردند ولی با حضور آنتن های فرقه حرف هایشان عوض می شد و این جا بود که برای ما کاملا مشخص شد آن ها در چه فضا و حصاری قرار دارند و نمی توانند آزاد باشند و یا آزاد فکر کنند. روز بعد هنگامی که از افراد فرقه در درب قرارگاه اجازه ملاقات خواستیم به ما جواب دادند که احمد نمی خواهد با شما ملاقات کند. ما در اعتراض به مسئوولین فرقه گفتیم چطور دیروز اعلام کردید که احمد از حضورتان خوشحال شد ولی امروز حاضر به ملاقات با ما نمی باشد، ما حتی از آنها خواستیم تا احمد به پشت فنس قرارگاه (حصار توری دور قرارگاه که برای محدود کردن و کنترل قرارگاه دور آن کشیده شده و برای غیر قابل عبور بودن در بالای و در کنار آن چند لایه سیم خاردار حلقوی نیز قرار داده بودند) آمده و او را از آنجا ملاقات کنیم ولی آنان حاضر نشدند. در نهایت ما از مسئوولین فرقه خواستیم که احمد را بیاورند در یک فاصله صد متری و از پشت فنس خود او به ما بگوید که حاضر نیست با ما ملاقات کند اما باز مسئوولین فرقه از این امر امتناع کردند. و نهایتا ما را از آنجا با دست خالی برگرداندند.
* با پیش رفتن بحث، خانم اولیا حیدرزاده خواهر اسیر فرقه پرویز حیدر زاده نیز لب به سخن گشود و بیان داشت: البته در ملاقاتها سالهای قبل ما خود نیز شاهد این فضا و دوگانگی در برادرمان در اشرف بودیم ولی با توجه به توضیحات شما ما خانواده ها در حال حاضر باید چه بکنیم تا مانع سوء استفاده رهبران فرقه از عزیزانمان در اشرف شویم تا همانند وقایع اخیر زخمی و کشته نشوند؟
چه راهی برای ملاقات و ارتباطات تلفنی و یا نامه و… با آنان هست؟
انجمن چه راه حلی در این راستا در جلوی ما می گذارد؟
او در ادامه ضمن طرح انتقاد از مسئوولین مربوطه در دولت جمهوری اسلامی اظهار داشت به نظرم دولت ایران هم باید تلاش بیشتری را در راستای اعزام خانواده ها به عراق کند ما خانواده ها حاضریم با مسئوولیت تام و تمام خود و با تعهد کتبی برای ملاقات و باز گرداندن برادرمان به درب اشرف برویم و در جلوی درب قرارگاه چادر می زنیم تا سناریو های گذشته تکرار نشود تا عزیزان مان برگردند.
به دنبال سخنان و سئوالات خانم حیدر زاده، خانم ماری محمدی مادر اسیر فرقه رجویها مجید محمدی که از بدو ورود با نفرین بر رجوی و کسانی که سبب به اسارت رفتن پسرش در نزد فرقه شدند و در حالی که اشک چشمش را پاک می کرد گفت: دولت جمهوری اسلامی باید کمک و همراهی بیشتری با خانواده ها داشته باشد تا ما بتوانیم در چنین شرایط سخت با بچه های مان در عراق ملاقات کنیم.
* بعد از رسیدن بحث به این نقطه، مسئول دفتر انجمن در استان با بیان توضیحاتی در رابطه با مشکلات موجود سر راه اعزام خانواده ها، بخصوص در شرایط فعلی که دولت عراق در پی تخلیه و جابجایی قرارگاه اشرف می باشد شرکت کنندگان را نسبت به مشکلات موجود توجیه نمود و ادامه داد که انجمن نیز در رابطه با پی گیری کار خانواده ها تلاش هایی را داشته است تا بتواند راه هایی را برای انجام در خواست های شما پیدا کند.
در حال حاضر سفارت عراق بدلیل شرایط امنیتی بغداد و شرایط نا آرام اشرف حاضر به دادن ویزا به خانواده نمی باشد و تاکنون پاسخ مثبتی به نمایندگان ما نداده است.
هم چنین نمایندگان انجمن در فعالیت های دیگر در تلاشند تا از نمایندگان صلیب سرخ جهانی بخواهند تا اقداماتی را انجام دهند که خانواده ها بتوانند ارتباطات تلفنی و پستی مستمری با بستگان خود در اشرف داشته باشند.
آنچه باید مد نظر همه باشد و تعدادی از شما خانواده نیز بر آن تاکید داشتید، سماجت و پی گیری مستمر شما از مسئوولین انجمن در رابطه با برقراری ارتباط با عزیزان در جهت آزادی شان از اشرف است. منتظر نباشید که روزی رجوی ها بخودی خود دست از سر عزیزان شما بر دارند، آنان بنا به ماهیت فرقه ای حاضر به کشتن دادن تک تک نفرات خود و عزیزان تان هستند تا خود زنده بمانند و به خیال خام خود به اهداف شان برسند.
ادامه دارد…