* با ادامه بحث و نظر حاضرین در جلسه مجری بیان داشت: می خواهیم به بررسی محور دیگری از بحث بپردازیم که بن بست های استراتژیکی و ایدئولوژیکی رجوی ها علت وضعیت حاضر اعضا و افراد فرقه در اشرف میباشد.
همان طوری که در بحث های قبلی به آن اشاره شد رهبران فرقه بدلیل شکست های مستمر و بن بست های ایدئولوژیک خود هرگز به جمع شدن و جابجایی قرارگاه نیستند این قرارگاه همانند کوزه ترک خورده ای است که چنانچه به آن دست بزنند و یا جابجا کنند از هم خواهد پاشید و دیگر رجوی ها قادر به جمع کردن آن نمی باشد.
در شرایط فعلی قرارگاه، آنان حتی حاضر نیستند برای چند روز شیرازه تشکیلات پاره شود تا چه رسد برای ماه ها و یا برای همیشه.
در طول سال های گذشته رجوی به هر طریق ممکن سعی داشت افراد را در قرارگاه نگه دارد او حتی با گرفتن تعهدات 4 ساله و 2 ساله و 1 ساله از افراد در قبال سرنگونی رژیم، سعی در فریب و نگه داشتن آن ها در قرارگاه می کرد ولی باز هم اعضا به بن بست های فرقه ای رجوی پی می بردند و خواهان جدایی می شدند، به همین دلیل رجوی در سال های اخیر با بحث خروج ممنوع و نشست های مختلف درون تشکیلاتی سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت برای افراد می کرد تا کسی جرات نکند در صورت مسئله دار شدن اعلام جدایی بکند.
* بدنبال توضیحات مجری جلسه، آقای ایرج صالحی بحث را به این صورت ادامه داد که: رجوی از سال 73 اعلام کرد که دیگر خروج از سازمان نداریم و کسی نمی تواند از سازمان جدا شود. این امر موجب تنش های بسیار زیادی در مناسبات درونی سازمان شد. رجوی برای کنترل افراد ناراضی و کسانی که خواهان جدا شدن از فرقه بودند روش های سرکوب گرانه زیادی همچون نشست های دیگ، نشست های حوض و تولید پی در پی بند های به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیکی اش می کرد و فشار را در درون سازمان برای خاموش کردن مخالفین زیادتر می کرد ولی سرانجام وقتی دید که این امر قابل کنترل نیست در سال 80 مطرح کرد اگر کسی می خواهد از سازمان جدا شود فقط یک راه دارد و آن هم رفتن به ایران است. در واقع او داشت از کلمه رفتن به ایران برای ترساندن افراد استفاده می کرد تا هرچه بیشتر آنها را در اسارت نگه دارد. طی تمام این سال ها، در سازمان برای افراد با اخبار های مشخص دست چین شده این گونه تداعی می شد که فضای درون ایران همچون فضای سال 60 و 61 است و به محض این که به ایران بروید شما را اعدام خواهند کرد. در واقع «فرستادن به ایران» یکی از ابزارهای رجوی برای نگه داشتن افراد در درون سازمان بود.
* در جهت تکمیل بحث آقای صالحی، آقای عبدالله افغان اضافه نمود که:
خود من در سال 73 تصمیم گرفتم که از سازمان جدا شوم و حتی پذیرفتم که به ایران بیایم اما سازمان در آن مقطع فیلمی از سنگسار را پخش کرد که بر اثر آن من ترسیدم و از تصمیمم منصرف شدم و تا سال ها مجبور شدم در سازمان بمانم.
بعد از تسلیم شدن مجاهدین به آمریکایی ها تا مدت ها بیشتر افراد قرارگاه از ایجاد تیف در کنار قرارگاه اشرف بی خبر بودند زیرا در سازمان اجازه نمی دادند اخبار به افراد برسد.
* در این جا آقای نظری در ادامه بحث دوستان مطالبی را بیان داشتند:
به علت همین دلایلی که دوستان مان توضیح دادند رجوی ها در برابر خروج از اشرف به هر طریق ممکن کارشکنی کرده و یا مقاومت می کنند و نمی خواهند اشرف جمع شده و افراد به نقطه دیگری منتقل شوند و هم چنان در کنترل فرقه باقی بمانند. رجوی برای فریب افکار اعلام کرد که ما از حکومت سابق یعنی حکومت صدام پناهندگی سیاسی گرفتیم بنابر این دولت فعلی نمی تواند ما را از عراق بیرون کند.
او در حالی این موضوع را مطرح می کند که به خوبی می داند صدام در زمان حکومتش به هیچ فردی به صورت انفرادی پناهندگی آن هم از نوع سیاسی نمی داد. صدام فقط به دلیل نوع حکومت دیکتاتوری و مخالفت هایی که با همسایه گان خود داشت از گروه هایی که علیه کشورهای همسایه اش مبارزه می کردند حمایت می کرد و بصورت گروهی و سازمانی و طایفه ای آنها را پذیرا بود.
تمام کسانی که وارد عراق می شدند و می خواستند پناهندگی بگیرند می بایست ابتدا وارد اردوگاه پناهندگی در شهر رمادیه عراق شده و سپس با مراجعه و در خواست کتبی به نماینده کمیساریای عالی پناهندگی (UN) در آن اردوگاه، بعد از ماه ها و سال ها تحمل مشکلات و… موفق میشدند به کشور دیگری بروند.
در حالی که تعدادی از افراد اسیر فرقه توسط عراقی ها در مرزها اسیر و یا دزدیده شدند و بعدا تحویل رجوی ها در اشرف شدند و تا سال ها حتی اسم آنها بعنوان اسیر در لیست صلیب سرخ جهانی نیز ثبت نبوده است و حتی ممکن است در حال حاضر هم بلاتکلیف باشند.
در واقع صدام به هیچ کدام از افراد و اعضای فرقه رجوی پناهندگی سیاسی نداد بلکه در قبال همکاری اطلاعاتی و نظامی رجوی با ارتش صدام به آنها پادگان هایی را برای اسکان داده است که پادگان اشرف از آن جمله می باشد.
رجوی حتی فراتر از این رفته و مدعی است چون فرقه او 25 سال در عراق بوده پس همه نفرات او شهروند عراق محسوب شده، بنابراین مکان حاضر (اردوگاه اشرف) یک شهر می باشد که آن را شهر اشرف می نامیم!!! پس می توانیم در اینجا بمانیم و این حق ماست!!!
* توجیهات بچه گانه رجوی مورد تعجب و تمسخر حضار قرار گرفت.
آقای شبانی نیز جهت تکمیل بحث اضافه نمود: دولت و ملت عراق که علی رغم شرکت مجاهدین در سرکوب و کشتن مردم کرد و عرب در جریان انتفاضه مردم عراق و هم چنین راه دادن سران گروه های تروریستی و هواداران بعثی به اشرف و موضع گیری های تند فرقه علیه دولت عراق، تا به حال با آنان مدارا کرده بودند، از سال گذشته تاکنون با دادن چندین اولتیماتوم و فرصت به آنها، از رهبران فرقه خواستند تا بدون هیچ دردسر به هر کجا غیر از عراق که می خواهند بروند، حتی در چندین مرحله مذاکره با مسئوولین فرقه سعی داشتند به آن ها بفهماند که تخلیه اشرف از طرف دولت مرکزی امری جدی است و بهتر است بدون درد سر تصمیم به خروج بگیرند و برای تحقق این امر نیز نهایت همکاری با آنان خواهد شد. ولی هر بار مسئوولین فرقه به دستور رجوی از این امر سر پیچی کرده و مانع شدند.
دولت عراق بارها اعلام نموده است که همچون هر کشور دیگری، حاکمیت کل عراق در دست دولت مرکزی آن است و هیچ نقطه از خاک این کشور از این امر مستثنی نیست. بنابراین قرارگاه اشرف نیز باید در کنترل دولت عراق باشد.
رجوی تاکنون با عدم پذیرش خواسته عراقی ها و هم چنین موضع گیری تند و زننده علیه شخص نوری المالکی نشان داد که به هیچ قانونی پایبند نیست.
رجوی قصد دارد با ایجاد در گیری و به کشتن دادن افراد و سوء استفاده از این موضوع و مظلوم نمایی در برابر مجامع بین المللی و دول غربی، توجه آنان را به اشرف جلب نماید تا شاید با فشار به دولت عراق بتواند کماکان در اشرف باقی بماند.
تمامی اطلاعیه ها، موضع گیری ها و ملاقات های سیاسی فرقه در خارج نیز بیانگر همین واقعیت است که آن ها قصد ندارند قرارگاه اشرف را تخلیه کنند.
* به دنبال این توضیحات آقای ناصر حسینی مطلق برادر اسیر فرقه، میر نظام حسینی مطلق پرسیدند که آیا بهتر نیست برای دسترسی راحت تر به عزیزان مان در عراق آنها در همان جا (اشرف) بمانند اگر آنان به جای دیگری بروند دسترسی سخت تر خواهد بود؟
* در پاسخ به این سوال تعدادی از خانواده ها از جمله آقای محمدی و آقای رضاعی که قبلا به ملاقات رفته بودند و فضای آنجا دست شان بود توضیح دادند:
این مسئوولین فرقه هستند که مانع ملاقات خانواده با عزیزان مان می شوند و ملاقات سال 82 و 83 خانواده ها در قرارگاه اشرف با عزیزان شان و برخورد منافقانه و مزورانه مسئوولین سازمان خود بیانگر همین قضیه است بنابراین تا وقتی که عزیزان مان در اشرف اسیر باشند و مسئوولین فرقه بر آن ها تسلط و اعمال نفوذ دارند، امکان ملاقات آزادانه وجود ندارند.
* آقای نوروز توکلی در تکمیل صحبت خانواده ها بعنوان شاهدی که در صحنه ملاقات خانواده ها در سال 82 در قرارگاه اشرف حضور داشت اظهار نمود:
مسئوولین فرقه حتی پیرزن دست به عصا را جزء مهره وزارت اطلاعات و مزدور رژیم می دانستند و چنین تبلیغ می نمودند «کلیه خانواده هایی که برای ملاقات آمدند عوامل رژیم اند» این تبلیغات آن قدر وسیع بود که تعدادی از افراد حاضر به ملاقات با خانواده خود نشدند و حتی جسارت و توهین هایی نیز علیه خانواده خود روا داشتند.
حالا با این جو و خفقان موجود در قرارگاه چطور امکان دارد که در شرایط بسیار بد حاضر مسئوولین اجازه ملاقات آزادانه جدیدی را بدهند، پس ابقای اشرف و عدم جابجایی افراد به منزله تائید اسارت فیزیکی و ذهنی آنان در جهنم فرقه است و این همان خواست نهایی رجوی است.
ادامه دارد…