رهبران مجاهدین و شگردهای کلاهبرداری آنها

رهبران فرقه تلاش می کردند به نیروها القا کنند که پول از ایران می آید.
رهبران فرقه یک زمان در داخل کمپ در نشست ها می گفتند ما به کسی وابسته نیستیم و تمام هزینه ها را مردم ایران می دهند , از طریق ارسال پول و کمک مالی، برای این کار نیروهایی داشتند به نام تدارکات رسانی و یک سری از قاچاقچیان راهم دیده بودند و از طریق آنها جنس ایرانی وارد می کردند. برای اینکه به نیروها القا کنند که اجناس توسط مردم ایران به سازمان کمک می شود برای اثبات از روی مارک های جنس ها می توانید ببینید که جنس ایرانی هستند و هوادران به شما ارسال می کنند. بعد از مدتی برای توجیه این کار چیزی پیدا نکردند و گفتند به خاطر اینکه نمی خواهیم از جنس ایرانی استفاده کنیم به هوادارن اعلام کردیم که پول نقد ارسال کنند و آن هم دلار باشد و از خارجه جنس وارد کنیم. اما بعد از مدتی مجدداً که عراق تحریم شد دم خروس بیرون زد وبرای گمراهی نیروها کم آوردند گفتند چون مرزهای عراق بسته است بخشی از وسایل را می خواهیم از ایران توسط هواداران وارد کنیم، مثل باتری خودروها , اما دیگر نیروها فهمیده بودند که سازمان از کدام کشورها کمک مالی دریافت می کند. بخشی از این کمک ها نقدی بود وبخشی دیگر مصرفی , مثلاً تمام ضد یخ ها، روغن ترمز، روغن موتور، بعد از داستان جنگ خلیج از عربستان وارد می شد و تمام وسایل نظامی مثل وسایل دید درشب , GPRS , پوتین های ضد مین و مین یابها از طریق امارات متحده عربی آورده می شد. تجهیزات عملیاتی که برای خرابکاری در مرز و یا در داخل ایران , سعی می شد توسط نفرات قدیمی از بازار عراق فقط مارک ایرانی تهیه شود. به عنوان مثال , سلاحی که روی أن علامت عربی بود پاک می شد و علامت ایرانی زده می شد، یعنی به زبان فارسی نوشته می شد و برای بمب هایی که توسط خودشان درست می شد، ساعت هایی تهیه می کردند که در ایران وجود داشته باشد و یا علامت خاصی نداشته باشد. و یا وقتی که برای گرفتن پول به بانک های عراقی می رفتند آنها را واریز شده هواداران در خارجه می گفتند،اما بعد از مدتی که نیروهای قدیمی با خبر می شدند که اجناس چطور وارد می شود،رهبران فرقه که با نیروهای خودشان اینطورعمل می کنند تا کسی سر در نیاورد امکانات از کجا و چطور به دست می أید، چطور به نفرات خود دل بسوزانند، آنها از خارج شدن نفرات می ترسند چرا که فکر می کنند اسرارشان فاش خواهد شد. عملیات های ایذائی و کور در ایران
بعد از آتش بس که فرقه راه را برای وارد شدن به ایران بسته دید مجددا تغییر تاکتیک داد و از سال 71 عملیات ها با نام نیروهای مقاومت داخل کشور شروع شد وستادی به نام داخل کشور در کمپ ایجاد کرد. اگر به آن عملیات توجه کنیم عملیات کننده ها با لباس شخصی و کوله نظامی ایرانی داشتند اوایل در مرز درگیر شدن مرز سرخ بود ونیروها حق درگیری تا 40 کیلومتر را نداشتند اما در عملیات های سال 76 رهبران فرقه می خواستند ایران را برعلیه عراق تحریک کنند از این کار خیلی از بعثی ها استقبال می کردن که جنگ را از کویت به مرز های ایران بیاورند ومیدان دادن به این گروه درآن شرایط که در مزر هم درگیر با نیروهای ایرانی پیش آمد و پیام و اخبار آن روزها درآرشیوها هست و در داخل هم ترورها شروع شد. کمک مالی صدام آن قدر بود که قرارگاه های جدید در مرز ایجاد کرد وصدام می خواست مثل شروع جنگ که از این گروه استفاده در داخل کرد مجددا می خواست برای بیرون رفت از جنگ کویت با شروع درگیری در مرز ایران اعراب را دوباره دور خودش جمع کنند به همین خاطر مسعود بارها می گفت صاحب خانه درک کرده که باید با ایران درگیر شد وبه همین خاطر به سازمان اجازه درگیری در مرز را داده است اگر هوشیاری ایران در آن زمان نبود رهبران فرقه جنگ را به مرز ایران کشانده بودند در داستان 11 سپتامبر خوشحالی فرقه هم به این خاطر بود که مسعود تلاش کرد با افشاگری مقرهای اتمی ایران بعد از افغانستان آمریکا به ایران حمله کنند که نشد وتما م جنگ افروزی های این گروه تروریستی به سنگ خورد. استفاده از نیروهای استخبارات این فرقه در داخل عراق
آن زمان تنها حفاظت مسعود که توسط نیروهای عراقی (استخبارات) انجام می شد حدود 200 نفر بودند و آن موقع هم رهبران فرقه ار آنها برای گرفتن اطلاعات محل" دپو"و برای شناسایی منطقه ای استفاده می کرد و چون اشرف در حوزه شمال عراق بود وابسته به فیلق دوم (سپاه دوم) ارتش عراق بود تمام لجستک ها بر روی زرهی های موجود در قرارگاه توسط این فیلق انجام داده می شد. حدود 400 نفر نیروی فیلق دوم در داخل اشرف مشغول کار بودند و به مقر آنها هتل گفته می شد. بعد از مدتی برای گرفتن أموزش نظامی منظم و برجسته کردن کارائی نیروهای موجود در کمپ از بهترین نیروهای نظامی فیلق ویا از افسران ارشد ستادی ارتش می آوردند. تا آن زمان رهبران فرقه قدیمی ها را به آموزش در فیلق می فرستادند اما بعد از آن در قرارگاه به نیروها آموزش می دادند و در مانورها شرکت می کردند بعد از اتمام این آموزشها سازمان آدرس آنها را برای نیاز دوباره می گرفت. هدف این بود تا در ستاد ارتش عراق نفوذ کنند و بتواند در آینده از طریق آنها خواسته خودش را برآورده کنند آنها نفراتی بودند که توسط استخبارات به کمپ اشرف می آمدند و بعد از مدتی که رهبران فرقه با آنها رابطه برقرار می کرد.از آن تاریخ شروع برپایی 5 مقر جدید شد. برای بدست آوردن وسایل ایرانی که در زمان جنگ توسط عراقیها به غنیمت گرفته شده بود و بعضی از آنها به نام "دپو" وسایل آسیب دیده عراقیها هم بود مثل لودرها و بولدوزرها که وسایل آنها در عراق کم پیدا بود و یا ازطریق قاچاقچیان به ایران وارد می کردند تا به فروش برساند، شاید بعضی ها این را باور نکنند که سازمان از کردهای پناهنده رمادی , برای فروش جنس های گرفته شده از فیلق ازقبیل قطعات خودرو در کردستان عراق بفروش برساند اقدام می کرد. از دولت عراق برای آسایشگاه ها کولرگازی و…… دریافت می کردند و بعد از مدتی آنها را از طریق همان عراقیها که برای سازمان خرید میکردند در بازارعراق توسط آنها آزاد به فروش می رساندند. یعنی این فرقه به هیچ چیزی رحم نمی کرد و اگر از صدام ترسی نداشت همان موقع اطلاعات و وسایل عمومی عراق را به فروش می رساند. در زمان جنگ که آمریکا،عراق را اشغال کرد سازمان برای سواستفاده از موقعیت پیش آمده از نیروهای موجود خود که هم به لحاظ فنی وارد بودند و هم نیروها انتظار داشتند در آینده از این کاری که می کنند سازمان برای آنها کاری خواهد کرد وهمین امر باعث شد بدون تقابل نیروها اکیپ تشکیل شده برای جمع آوری وسایل ارتش عراق، زرهی های عراقیها را از تمام فیلق جمع آوری کنند و یک اکیپ هم برای جمع آوری تمام خودروهای ارتشی که در دست مردم بود و خیلی از آنها را عراق تازه وارد کرده بود وبا اینکه صدام آن موقع حدود 50 تریلی و 20 کمپرسی به رجوی داده بود باز حدود400 خودرو از عراقیها جمع آوری کنند و شیوه هم این بود که در مقابل گرفتن خودرو به مردم سلاح و فشنگ داده می شد و مردم عادی را توجیه می کردند که درآینده شما به سلاح نیاز خواهید داشت. خودور ها در سوله در داخل قرارگاه رنگ شده و علامت ها پاک می شد و پلاک زده می شد و وارد بازار عراق می کردند. پیش آمدن مسئله خلع سلاح سازمان دستش از آوردن وسایل و سلاح و مهمات قطع شد. وبه روشی دیگرعمل کرد در هرجا که نیروهای آمریکائی و ائتلاف وجود داشت در آنجا وارد عمل می شد چیزی نمی گفتند چون فکر می کردند همان نقطه محل سازمان است. بعد از خلع سلاح , تصمیم رهبران فرقه عوض شد , یک اکیپ برای درآوردن پوکه های جنگی مهمات که در زاغه بود " یک مورد آتش سوزی هم در آن زمان در داخل زاغه صورت گرفت" یک اکیپ هم برای در آوردن موتورهای تانک و نفربرها وخراب کردن آنها تا قطعات آلومینیوم و برنز و مس و چدن آنها را به فروش برسانند و اکیپ بعدی که آن را نفرات قدیمی تشکیل می دادند برای بدست آوردن اطلاعات از افسران ارشد فیلق دوم، سوم و چهارم و افسران استخبارات بودند که ازطریق آنها توانستند با شیوخ و رئیس قبیله ها رابطه پیدا کنند و این راهی برای آوردن نفرات عراقی به داخل کمپ به مراسم های این فرقه بود. این در مراحل اول پوشش خوبی بود تا نیروهای کنار زده شده که از دولت عراق چیزی بدست نیاورده اند ازطریق پولهایی که سازمان به آنها می داد و آنها نیروهای آزمایشی بودند که بتوانند برای آینده خود نیرو بسازند تا درموقع نیاز از آنها استفاده کنند. نام آنها را پیک های مریم گذاشته بودند , کار این پیک چه بود؟ آدرس افسران سابق را که می دانند برای سازمان پیدا کنند, از طریق پول هر کسی در منطقه خود افشاگری ضد شعیه و ایرانی را شروع کند و در هرمنطقه که بیشتر افشاگری می شد به آن پیک پول بیشتری می دادند.کار اکیپ دیگر بازکردن راه برای دیدار با مقامات عراقی که در مجلس یا استانداری و… بود. اکیپ بعدی که روی آن خیلی کار می شد یک روحانی بود که توسط سازمان برای دیدار با رهبران شیعه در نجف کار می کرد و روی اینها ساعتها آموزش و… داده می شد وبا استفاده از این نیروها بود که سازمان طومارها و امضاها گرفت که مردم عراق خواهان حضور فرقه رجوی درعراق هستند.
در آن شرایط بوجود آمده در عراق که نیروهای ائتلاف روی کار بود , رفت و آمد به داخل کمپ آزاد بود و می خواست با این رفت و آمد وانمود کند که همیشه این کمپ اینطور رفت و آمد دارد و همین باعث شد که فرقه رجوی آن زمان به خانواده ها اجازه ملاقات داد که بعد از شروع اولیه دید که دیدار اعضا با خانواده برای این فرقه باعث از هم پاشیده شدن تشکیلات می شود اگرچه ملاقات ها زیر نظر گرفته می شد اما عاطفه های بوجود آمده را نمی توانست با شیوه جدید از بین ببرد و چون فشار را از روی نیروهای جمعی برداشته بود , سعی داشت از فشار جمعی که قبلاً روی نفرات بود کاهش دهد و فشاری فردی در محل های بسته بوجود آورد به همین خاطر در آن شرایط خیلی از نیروها جدا شدند.
سازمان بعد از اینکه دید توانسته تا حدی بر روی عراقیها تسلط یافته فاز بعدی را شروع کرد که دیدارهای مخفی با پوشش دیدار هنرمندان و… بود و بعد از آن دیدارها ومهمانی ها دور وبر قرارگاه بود در آن شرایط سازمان توسط نفرات با نفوذ حزب بعثی عراق به چند مساله دست یافت. مهماتی را که در آن زمان پراکندگی استتار کرده بود در بیابان های عراق برای همان نفرات مشخص کرده بود و مواد منفجره مورد نیاز اگر کم آوردن در مرزهای ایران وعراق از مین های باقی مانده استفاده کنند. در زمانی که مثلث سنی نشینی در عراق شکل گرفت سازمان از این مثلث استفاده کرد و چون اکثر نفرات با تجربه حزب بعث در این مثلث قرار گرفته بودند با ضدیت بوجود آمده برای اشغال عراق در این مثلث , سازمان با استفاده از تجربه سال 57 ایران مصمم شد که در این شرایط که دولت جدید عراق برای برقراری امنیت ضعیف است باید کاری انجام بدهد به همین خاطر پیک های مریم را آموزش و آنها را غنی از پول کرد تا در شرایط سخت از آنها بر علیه دولت عراق استفاده کند. اگر ترورهای بعد از اشغال عراق را بررسی کنید خواهید فهمید که با بمبگذاری ها وترورهای زمان ایران مشابهت دارد. در مورد گروه القائده که با نیروهای اشغالگر درگیر میشود در بمب گذاری های گذشته آنچه خیلی برجسته بود این بود که اطراف دولت عراق را نشان گرفته بودن و این با عملیات و بمب گذاری های افغانستان منطبق نیست. در افغانستان اساساً روی نیروهای ائتلاف انجام عملیات می شود ولی در عراق اکثراً مقامات دولتی و کشوری را هدف قرار داده اند.
در اینجا باید به دو چیز توجه کرد؛ یکی اینکه باید گفت دولت سرنگون شده عراق خیلی نفوذ دارد و هنوز هم وابسته اند به تشکیلات و چون رهبر حزب بعث در آن زمان از بین رفت و دیگر رهبران سرشناس نیز دستگیرشده ویا فرار کردند پس یک گروه هست که اینها را در داخل عراق حمایت می کند. با شرایط بوجود أمده در عراق باید به این نکته توجه کرد که بمب گذاری داخل مجلس عراق و یا بمب گذاری های اطراف منطقه سبز عراق و زدن زوار ایرانی فقط می تواند کار سازمان و با آموزش سازمان و پول همین سازمان می باشد که با پیک ها ی مریم که در سال 82 الی 86 آموزش دیدند و امروز روی آنها سوار شده و می خواهد رابطه دولت عراق را با ایران قطع کنند و چون این مساله را بعضی از کشورهای منطقه هم می خواهد پس سواستفاده از این کار برای سازمان خیلی راحت است. می توان به دنیا اثبات کرد که بخشی از بمبگذاری های عراق توسط این گروه تروریستی انجام می شود.
من به این دلیل به این مطالب اشاره کردم که خودم از درون دیدم که به عراقیها در همان اشرف آموزشهای سیاسی وافشاگری و نظامی می دادند وآنها را برای ایجاد سازمان و حزب تشویق می کردند. شاید اگر به بعضی از سازمانهای بوجود آمده نگاه کنید به وجود همین سازمان و نفوذ او در آن پی ببرید و خواسته سازمان هم از آنها چیزی نیست جز افشاگری دولت ایران در عراق و آزادی بوجود آمده در عراق و هنوز با کسی کاری ندارند راحت تر است که در این ارگانها ضدیت ایران ویا دولت آمریکا مشخص شود که سازمان می خواهد از رسالت ملی گری عراقی استفاده کند اما نه, اگردولت مردان عراقی به شرایط بوجود آمده توجه نکنند در آینده برای خودشان خیلی سخت خواهد بود که این گروه های بوجود آمده را جمع آوری کنند. جنگی که امروز در عراق برای دولت مردان عراقی بوجود می آید نه عربستان است و نه سوریه و اردن , بلکه همان نفاقی است که در ایران بعد از انقلاب بوجود آمد و امروز در عراق با نام اپوزیسیون ایران تلاش میکند وتجربه از دست داده زمان انقلاب درایران را به بعثی ها درعراق آموزش داده وعملی کنند، به همین خاطر باید به این مسائل توجه کرد وریشه درخت را از آنجا خشکاند که منبعش اشرف است. سالها تجربه ترور و بمب گذاری , عملیات شهری و عملیاتهای ایذائی, درایران رادارد. زمان دولت آقای خاتمی, سازمان در ایران دست به عملیات خمپاره زنی زد که از 100 موشک شاید 10 مورد اشتباه می شد و این نشانگر دیدن آموزش و تمرین دادن به نفرات در همان قرارگاه می باشد. جنگ شیعه و سنی را درعراق و ایران همین رهبران فرقه رجوی بوجود آوردند که در ایران با هوشیاری مردم سنی که در زاهدان بعد از بمب گذاری مسجد آن گروه آموزش گرفته از سازمان بود نابود شد. آیا در عراق حرم امام کاظم و امام حسن عسگری همیشه در تله بمب گذاری می باشد این کار را همیشه القائده انجام می دهد؟ اما از مسجد زاهدان به این نتیجه می رسیم که گروه ریگی در یک زمان دست به کاری می زند که از سازمان حمایت کامل می کند و سازمان هم در برنامه خود از برادران سنی حمایت می کند. امروز در عراق باید به این مساله توجه شود که تنها راه آرامش و همبستگی در دولت آینده و فعلی قطع دست سازمان از پیک های مریم است , سازمان از گذشته این را داشته و بارها مسعود در جلسه های آموزشی تشکیلات به نیروها گفته است که گاه منافع سازمان بر دین اصلح است و مثل می آورد که شریف (مهدی ابریشمچی) در فرانسه با ملاقات وزیر خارجه آن زمان در سالهای دهه"60" با دعوت و مهمانی آن قدر شراب خوراند که وزیر خارجه فرانسه مست شد و امضای مورد نیاز را از آن گرفتیم و این کار را برای سازمان یک هنر می دانست که ایدئولوژیک قوی می تواند یکی را مست کند و درجای همان نفر از دین هم دفاع کند.مسعود بارها اعلام کرده بود باید کار کنید که در دولت عراق دست بالا داشته باشید. ناگفته نماند در سازمان دین ابزاری است برای استفاده بر نیروها که بتواند برای پیشبرد کارش وتوجیه نفرات از آن استفاده کند و این استفاده را دوستان شورایی هم درک کرده بودند که وقتی خواستند کلمه اسلام را وارد کنند 3 روز بحث شد و بعد از آن نفرات شورا به حاشیه رانده شدند و نفرات را از خود سازمان وارد کردند درسال 72 الی 76 توانستند اعضای شورا را به 500 نفر برسانند که بتوانند در بیانیه های این شورا و تصمیماتش از نیروهای خود استفاده کند. اگر نگاه کنید تمام نفرات شورای ملی را سران فرقه می چرخانند و از آنها گوهران بی نام ونشان یاد می کنند. پولهای دریافتی از خارجه برای چه چیزی استفاده می شود , تا حالا کسی به این توجه کرده , نه , چون این فرقه در عراق بر علیه ایران بوده و حمایت صدام و سفارت خانه های آنها آن زمان برای حمایت از این فرقه بوده و امروز که حمایت آن دولت نیست در بعضی جاها کم می آورد و توسط دولت اسرائیل که در بعضی کشورها نفوذ دارد استفاده می کند و از این فرقه حمایت می شود ولی دیگر حمایت از یک گروه به نام سازمان مجاهدین خلق ایران یا شورای ملی مقاومت برای فشار بر روی ایران کار ساز نیست. به همین خاطر این فرقه در بن بست کامل قرار گرفته و می خواهد تا رسیدن زمان مرگ خود دست به هر کاری بزند و این کار باعث شده است در عراق توسط نفوذی های بعثی سابق که برای آنها هم در خارجه شبکه ماهواره ای راه انداخت به هدفش حد اقل در عراق برسد و خودش را نگه دارد اما در بعضی جاها مثل دولت فعلی فرانسه که تازه روی کار آمده و زیر فشار اقتصادی کشورش می خواهد با ایران رابطه بزند میدان وجود ندارد و ناچار می شود با آوردن نام که به نفرات پناهندگی می دهیم بتواند از این کلمه سواستفاده بکند ودولت ایران با دولت فرانسه وارد سرمایه گذاری جدید شود اما دیر شده و اگر این نیست باید به دولت فرانسه هم گفت هم ما جدا شده ها و هم خانواده ها از حرف شما حمایت می کنیم و اشرف را به پاریس منتقل کنند وبه شماهم پاداش خواهم داد. – باید بعضی از کشورها به این نکات توجه کنند:
1- برای آرامش در عراق باید دولت عراق , این فرقه را از خاک خود بیرون کند و از طرف دیگر هم باید توجه کنند که ارگانها با نام سازمانهای حقوق بشر و… زیر کدام گروه افشاگری می کنند.
2- از دولت عراق می خواهم از نفرات جدا شده از فرقه استفاده کنند محل پراکنده این فرقه درزمان جنگ پاک سازی کنند.
3- هر دولتی که می خواهد به نفرات موجود این فرقه پناهندگی بدهد باید به عنوان فرد قبول کند و اگرنه این فرقه برای رساندن به هدف خود در آن دولت ها کاری که در عراق کرده خواهد کرد.
4- هر دولتی که می خواهد بر دولت ایران فشار بیاورد نباید از خونهایی که در اشرف رهبران فرقه می ریزد استفاده کند و مثل گذشته انسانها را اسیر فرقه نکند و از آنها سو استفاده نشود.
5- از دولت ایران می خواهم در داخل کشور برای جدا شده های فرقه زمینه کاری بوجود بیاورد و از جدا شده های موجود که در حال حاضر در ایران هستند و زندگی می کنند به ارگانها و خبرگزاریهای بین المللی برای مصاحبه معرفی کند تا نیروها در اشرف بدانند که آنها هیچ گناهی ندارند و در داخل هم می توانند آزادانه زندگی می کنند و منتظر پناهنده یک کشور نباشند.
6- از دوستان جدا شده در خارجه می خواهم که به قول خودشان وفا کنند و تلاش کنند نیروها را از زندان این فرقه آزاد کنیم و آنها هم مثل خودشان در یک کشور که فکر می کنند راحت هستند زندگی جدیدی را شروع کنند.
7- از سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی وحقوق بشری می خواهم اطلاعاتی را که نفرات جداشده در اختیارشان می گذارند در مقر سازمان ملل افشا کنند و دولتها در جریان عملکرد این فرقه باشند.
8- نگذارید از نام آزادی این کلمه مقدس بعضی ها استفاده کنند و یک سری انسان ها را با فریب در بند زندان اسیر خود سازند.
به امید آزادی نفرات در زنجیر سعید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا