بالاخره فرقه مجاهدین هردریوزگی را پذیرفته و همسر رهبر فراری با ارسال نامه ای به ریئس جمهور امریکا برای چندمین بار درخواست نمود تا ضمن خارج ساختن آنان از لیست سیاه تروریستی و بها دادن به آنان دولت ایران را با بحران غیر قابل توصیف مواجه سازد. واقعا زهی بیشرمی از ادعاهای دوران انقلاب ایران که اینان با هر جنگ نرم ولی ویرانگر تبلیغاتی سعی در برچسب زدن امریکایی به سران انقلاب بودند. اصلا نشریات مجاهد آن دوران فقط به این مسئله می پرداخت. بحث های نشست دانش آموزی در ستاد مجاهدین در تبریز این موضوعات بود بعبارتی به زبان آوردن کلمه امریکا برای هواداران کم سن و سالی مثل من از نجس هم بالاتر بود. مرزبندی سمت و سوی ضدامپریالیستی گروهها با فرقه مجاهدین بشمار می آمد. یادم هست چند روز بعد از تسخیر سفارت امریکا بدست دانشجویان خط امام به دستور رهبران فعلی سازمان کنسول گری امریکا در تبریز بطور نمادین اشغال شد تا سازمان از ابراز اداهای ضد امریکایی باز نماند. حقیقتا تا کی تشکیلات پوشالی فرقه از فریب جامعه جهانی دست بر نخواهند داشت. ولی مشخصا سیستم های هوشیار امنیتی امریکا در تبادلی ارگانیک با سرویس های اروپایی ماهیت تروریستی این تشکیلات را بهتر می شناسند و واقعیت های اعلام شده از سوی جداشدگان و افشاگری های آنان در محیط های رسانه ای زهر بیقراری را بر کالبد دست اندرکاران سازمان تزریق نموده و آنان را عصبانی ساخته است. استناد به جعلیاتی از جمله دانشگاهیان و سایر طیف های اجتماعی برای امضای این نامه و یا پیشنهاد به اوباما برای کنار گذاشتن سیاست های تعامل با ایران همه از استیصال رو به رشد عجیب سازمان در ایام انتقال آنان از قرارگاه عراق نو به محلی دیگر و سپس اخراج آنان خبر میدهد. براستی که صبری اندک و سحر نزدیک است. ملت ایران که در این سالها پی به اظهارات ضد ملی آنان اشراف دارند ولی آنچه مسلم است بی اعتمادی سایر سمپات های منفعل شده سازمان در بین خانواده های مرتبط با سازمان است که اینگونه آخرین خاکریزهای سازمان فرو می ریزد دیگر دست یازیدن فرقه به اوباما برای رجوی و سران خائن حاصلی نخواهد داشت. زمانیکه سازمان در این سرزمین پر از دانشجو شاید فقط شش نفر و آنهم چند معتاد را برای هدایت کذایی آشوب های تهران با هزاران تلفن بدست می آورد میتوان قبول داشت اصلا قاطبه مردم از هر جنس و فکری جایگاهی برای این وطن فروشان و همپیمانان قبلی صدام نمی شناسند. فرید