رجوی با ممانعت از دیدار اسیران فرقه با خانواده هایشان باز هم برگ دیگری از فرقه گرایی و اندیشه فرقه ای را رو کرد. کاری که حتی در مخوف ترین زندان ها نیز کمتر دیده می شود.
او نه تنها اجازه نداد اسیران گرفتار در اشرف از آن خارج شده و در بیرون از این زندان (حتی در فاصله چند ده یا چند صد متری از آن) با خانواده هایشان ملاقات کنند، بلکه با وقاحت تمام و طبق معمول همیشگی اش کلیه خانواده ها، دولت عراق، ارتش عراق، خبرنگاران و… را مزدور و دست نشانده وزارت اطلاعات و دولت ایران خواند.
در اطلاعیه شورای خارجه دوست رجوی (که بیش از 95 درصد اعضای آن اعضای فرقه رجوی هستند) چنین آمده است:
«وزارت اطلاعات رژیم ایران و کمیته عراقی سرکوب اشرف، در یک پروژه مشترک، شماری از مزدوران اطلاعات آخوندی را تحت عنوان خانواده، از شهرهای مختلف ایران ، برای ایجاد بلوا و آشوب و شکنجه روانی ساکنان اشرف، در بیرون اشرف مستقر کردهاند. دولت عراق از گروهی از خبرنگاران خواسته است تا به اشرف بروند تا با این مزدوران دیدار کنند و با دجالگری و صحنه سازی چنین وانمود کنند که گویا مجاهدان اشرف از دیدار خانواده هایشان خودداری می کنند»
اطلاعیه مورخ 27 بهمن 1388
همانطور که در این عبارات مشاهده می کنید رجوی نه تنها بدهکار و گناهکار نیست بلکه طلبکارانه و با وقاحت تمام خانواده های قربانیانش را «مزدوران اطلاعات آخوندی» می نامد.
در اینجا بیان چند نکته زیر برای روشنگری لازم به نظر می رسد:
1- اگر منظور اطلاعیه این است که این خانواده ها واقعا خانواده افراد اسیر نیستند و نفر وزارت اطلاعات می باشند که از شهرهای مختلف ایران جمع شده اند، باید به تهیه کنندگان آن گفت: شما که دست به اطلاعیه دادن سریالی و افشاگری تان خیلی خوب است!!! لطفا نام یکی از آنها که مدعی است خانواده افراد اسیر در اشرف است ولی واقعیت چیز دیگری است را افشا کنید تا دیگران هم بدانند. زیرا در غیر این صورت معلوم می شود که رجوی همچون تمام رهبران فرقه ها، همه چیز و همه کس را غیر از خودش، دشمن فرض کرده و جنگ با آنان را لازم می داند مگر کسی که در برابر او سر تمکین پایین بیاورد یا از روی ناآکاهی او را خائن نشناسد. همانطور که اربابش بوش بعد از واقعه 11 سپتامبر گفت «هر کس با ما نیست تروریست است» رجوی نیز می گوید «هر کس با من نیست علیه من است»
2- اگر منظور اطلاعیه این است که این افراد خانواده افراد اسیر هستند اما در عین حال مزدور وزارت اطلاعات هم می باشند!!! بنابراین براحتی می توان نتیجه گرفت که وقتی رجوی حتی در بین خانواده نیروهای خودش جایی ندارد، پس در بین مردم ایران نیز اصلا پایگاهی نمی تواند داشته باشد. البته رجوی که بخوبی از این امر آگاه است برای مغزشویی افراد اسیر در اشرف سال هاست که رسما گفته «خانواده کانون فساد است». او حتی در قسمت نهم از خاطره نویسی هایش این موضوع را بهتر بیان کرده و با یادآوری صحبت های قبلی خود چنین می گوید:
«راستی یادتان هست یکبار در یکی از نشستها پرسیدم آیا به نسبتهای موروثی و خانوادگی خودتان و اینکه پدر و مادرتان این و آن است (چه بهترین فرد روزگار باشد چه بدترین آن) متکی هستید یا به آن جا رسیده اید که از این قبیل ارث و میراثها، بالکل قیچی کنید؟ پدر و مادر یا خویشاوندانتان را هر که هستند مبادا وارد دستگاه محاسبه مجاهد خلق کنید. در همان نشست گفتم که حساب باز کردن برای این نسبت ها را چه مثبت و چه منفی، قیچی کند و دور بریزید»
3- چرا در حالی که رجوی مدعی است نیروهایش تا بن استخوان به او وفادار هستند!!! حاضر نیست اجازه بدهد به اندازه چند ده متر یا چند صد متر این نیروها از حصار تشکیلاتی و بمباران لحظه مره خارج شوند، نکند اطمینان دارد که این نیروها بعد از خروج از اشرف دیگر بر نخواهند گشت؟
4- فرقه رجوی که بر اساس اطلاعیه های خودش از ریزترین جزئیات برنامه های سری و فوق سری جمهوری اسلامی و حتی وضعیت پروژه های اتمی ایران توسط عواملش مطلع می شود!!! و اینقدر در دستگاه های این دولت نفوذ دارد!!! چرا چند نفر را بعنوان نفوذی در وزارت اطلاعات وارد نمی کند تا به عنوان خانواده به عراق آمده و از آنجا دست به افشاگری بزنند و این طرح ها را افشا کنند!!!
5- طبق ادعاهای رجوی و همسر خارجه نشینش، دولت ایران در مرحله پایانی و در حال سرنگونی است و حتی همسر رجوی مدعی شده که تا زمستان سال 89 دولت ایران سرنگون میشود. اگر این حرف ها برای جلوگیری از وارفتگی بیشتر نیروهایش و مصرف درون تشکیلات نیست پس چگونه می توان در همین حال مدعی شد که این حکومت، در عراق، دولت دست نشانده دارد (آنهم در حالی که آمریکا هنوز در عراق نیرو و پایگاه دارد) و در حال ساختن بمب اتم است و همچنین در سراسر خاور میانه و… در حال جذب نیرو یا سازماندهی و تربیت نیروست!!!
6- و سر انجام اینکه چه کسی پشتیبان واقعی رجوی است؟ او دولت عراق را دست نشانده ایران می خواند، مردم عراق هم که مانند هر کجای دیگر دنیا قدرت اجرایی ندارند و فقط از طریق دولت ها یا نمایندگان شان امور و خواسته هایشان را دنبال میکنند، پس چه کسی از رجوی حمایت می کند و خواهان بر جا ماندن این اسارتگاه می باشد و آنقدر حاشیه امن برای رجوی و فرقه اش ایجاد می کند که او بتواند مانع از خروج افراد اسیر در فرقه از اسارتگاه شده و مانع از ایجاد ارتباط آنها با دنیای خارج از فرقه شود و در عین حال بجای پاسخگویی با وقاحت طلبکار هم باشد؟ شاید جواب دولت آمریکا است؟
در این صورت آیا در این اتحاد (آشکار یا پنهان)، رجوی همطراز با دولت آمریکا است یا این رابطه، رابطه ای یک طرفه و ارباب و نوکری است؟
آیا در این صورت آمریکا نیز همچون صدام روی رجوی بیشتر از یک وسیله برای جور بودن بارش در تعادل قوای سیاسی با دولت ایران حساب باز می کند؟!!!