هر فرد، گروه یا سازمانی که از سوی رهبر عقیدتی سازمان مجاهدین خلق تائید نشود، لاجرم « عامل، جاسوس یا مزدور» جمهوری اسلامی تلقی می شود، بر طبق اصول سازمان، هر کسی که ایدئولوژی و فعالیت های سازمان مجاهدین را به بوته نقد بکشاند باید به عنــــوان ظالم ترین دشمن مجاهدین در سیستم تبلیغاتی آن ها دیو نمایی شود.
سازمان مجاهدین از واژه هایی چون دمکراسی و حقوق بشر به عنوان ابزاری برای کوبیدن کسانی که به ایدئولوژی هایی غیر از ایدئولوژی آن ها اعتقاد دارند، استفاده می کند. با این وجود، خبر رفتن خانواده های ساکنان اشرف به درب اردوگاه (مکانی که فرزندان آن ها سالهاست گرفتار آن هستند) و اجازه ندادن سران سازمان به خانواده ها برای دیدار فرزندانشان، دقیقاً رفتار متناقض فرقه رجوی در برابر حقوق بشر را نشان می دهد. خانواده هایی که این روزها در کنار دروازه های اشرف انتظار می کشند، بیش از بیست سال است که فرزندان خود را ندیده اند. دلیل این بازداری ها از سوی سازمان همان بهانه همیشگی اســـت: « خانواده ها از سوی رژیم جمهوری اسلامی جمع آوری شده و به عراق فرستاده شده اند.»
به فرض آن که خانواده ها را جمهوری اسلامی فرستاده باشد، اصلاً منصفانه نیست که عده ای پدر و مادر مسن را که سالهاست حتی تماس تلفنی با فرزندانشان نداشته اند، از دیــدن آن ها محروم کنیم. چه نوع حقوق بشری را مجاهدین باور دارند؟
در زمان دیکتاتور عراقی، صدام حسین، صاحبخانه سابق مجاهدین، مسعود رجوی دستور داد که کلیه روابط خانوادگی تحت عنوان « انقلاب ایدئولوژیک» متوقف شود. والدین از فرزندانشان جدا شدند و زوج ها مجبور به طلاق…
پس از سقوط صدام حسین، راه برای سفر خانواده های ساکنان اشرف به عراق گشوده شد. آن ها توانستند از مواضع بسیاری که در عراق اشغال شده، پر آشوب و بحرانی موجود بود، بگذرند تا با فرزندان خود چند ساعتی ملاقات کنند. این دیدارها ضربه سنگینی برای سازمان بود زیرا از آن پس روند جدا شدن اعضا سرعت گرفت. بنابر این مریم رجوی دستوری صادر کرد تا این ملاقات ها را متوقف کند.
او تردیدی نکرد و صراحتاً دستور داد:
ـ اگر خانواده تان به اشرف آمدند، قبول نکنید که با آن ها ملاقات کنید.
ـ اگر مجبور شدید با آن ها ملاقات کنید باید طوری با آن ها برخورد کنید که بفهمند شما از این ملاقات خوشحال نیستید. اگر لازم شد به آن ها سیلی بزنید.
ـ هرگز قبول نکنید که خانواده ای برای دومین بار ملاقات کند…
مریم رجوی، که نتیجه دیدار خانواده ها در قرارگاه اشرف را دیده بود، از دیدارهای بیشتر وحشت دارد. او به خوبی می داند که دیدارهای خانوادگی عواطف و احساسات را در دل ساکنان در بند اشرف زنده می کند و سئوال هایی تازه را در اذهان آن ها به وجود می آورد و این که چرا آن ها در چنان شرایطی در سازمان هستند.
دیدارهای خانواده ها بارقه ای در دل های ساکنان اشرف روشن می کند که باعث فاصله گرفتن آن ها از فضای فرقه می شود و این همان چیزی است که سران فرقه از آن هراس دارند.
مزدا پارسی