در طی ماههای اخیر تعدادی از خانواده های افرادی که در فرقه رجوی در کمپ اشرف در عراق همچنان در اسارت ذهنی و فیزیکی فرقه قرار دارند و همچنان از هرگونه دسترسی به دنیای آزاد و اوضاع و احوال و اخبار آن منع شده اند و در یک بی خبری بزرگ و طولانی قرار داده شده اند، در مقابل درب اصلی این کمپ جمع شده و شروع به اعتراض کرده اند.
خواسته این خانواده ها یک چیز بیشتر نیست و آن دیدار با فرزندان و بستگانشان در خارج از کمپ اشرف و خارج از کنترل فرماندهان و مسئولین آنها در فرقه است.
چرا که معتقد هستند این دیدار حق آنهاست و حق همه آن افرادی است که با نقض تمامی حقوق شناخته شده برای انسان در آن کمپ نگهداری می شوند و راهی به دنیای آزاد بیرون به آنها نشان داده نمی شود و متاسفانه دیدگان حقوق بشر بین المللی هم بر روی آن بسته نگه داشته شده است.
این خانواده ها که بطور خودجوش و کاملاً مستقل و خارج از کنترل های مورد ادعای این فرقه به عراق عزیمت نموده اند تنها به شوق دیدار فرزندان و بستگانشان رنج و درد این سفر طولانی را تحمل کرده اند و این امید را در دل داشته اند که بعد از مدتها بتوانند به آرزوی خود جامه عمل بپوشانند. اما حیف که این فرقه رو به نابودی با دست یازیدن به تمام ترفندهای سیاسی و تبلیغاتی و با بکارگیری تمامی ترفندهای رسانه ای سعی در وارونه جلوه دادن ماجرا کرده است و همچنان نیز به آن ادامه میدهد.
هرچند دست های مدد رسان پیدا و ناپیدای قدرت های خارجی و اشغالگر هم به آنها کاملاً مشهود و روشن دیده می شود. اما در هر حال این خانواده ها بدور از هر نوع ماجرا و ماجراجویی که اساساً اهل آنهم نیستند تنها یک قصد دارند و آن هم دیدار با این بستگان دور افتاده از وطن و آغوش پرمهر خانه و خانواده است. و احیانا اگر کمکی هم از دستشان برای نجات آنها بر آید از آن دریغ نکنند.
اما داستان فرقه داستان دیگری است که در هیچ کتابی نمی شود آنرا گردآوری کرد و یا اساساً هیچ کتابی تحمل این حجم از فریب کاری و نقض فاحش حقوق بشر را نداشته و ندارد. چرا که تعدادی انسان که از روز اول با به سرقت بردن آرمانهایشان و اندیشه شان و سپس ذهن و قلب و عاطفه شان به موجوداتی تبدیل شده اند در دستان فرقه رجوی که با آنها هر کاری که بخواهد در دنیای چشم و گوش بسته نگه داشته شده امروز انجام دهد آنهم در عصر طلایی ارتباطات و رسانه ها، و فریادهای دادخواهانه و مظلومانه برای کمک نیز به جایی نرسد.
اما در این وانفسا خبر جالبتر اینکه مشخص می شود این خانواده ها حسابی حال فرقه را جا آورده اند و امان از آنها گرفته اند طوری که سیمای فرقه در یک اقدام عجولانه که معمولاً از این فرقه بعید نیست در نیمه فروردین ماه 89 اقدام به پخش یک پیام از مسعود رجوی کرده که گویا طبق زیر نویس آن مربوط به بهمن ماه سال گذشته است در حالی که صحبت هایی که در آن می شود مربوط به همین خانواده ها و حضور دادخواهانه و حق طلبانه آنها در مقابل درب کمپ اشرف است و به بیننده اینطور القاء می شود که گویا تمام حقایقی که در این فاصله افتاده همه و همه در این سخنرانی پیشگویی و پیش بینی شده است و از این طریق قوه تحلیل و تخیل سر اصلی فرقه را به بیننده برنامه القاء کند در حالی که این ویدیو تا کنون پخش نشده بود و اگر چنین است چرا تا کنون و همان اوائل این برنامه پخش نشده بود و حالا بعد از عقب افتادن فرقه از اقدامات این خانواده ها، با این کار و اقدام به پخش آن می خواهد به نوعی موفقیت کسب کند که بله "ما از اول هم می دانستیم و همینطور هم شد" در حالی که مشخص است این ویدیو به تازگی ضبط شده و بعد از جریانات اخیر و بعد از ماجراهای جلوی درب کمپ اشرف و بعد از اطلاع از خواسته و موضوعاتی که بوده این برنامه طراحی و ضبط و پخش شده است.
اما این موضوع هیچ دردی از فرقه رجوی کم نمی کند و هیچ مسئله ای از آنها نیز کم نمی کند و اصل داستان را نیز کمرنگ نمی تواند بکند چون اصل داستان این است که این افراد در کمپ به اسارت گرفته شده اند و در بی خبری بسر می برند و خانواده ها نیز می خواهند هر طوری شده با آنها ارتباط برقرار کنند و با آنها در خارج از سیطره فرقه رجوی و در خارج از کمپ اشرف دیدار کنند و این مهمتر اینکه این خواسته کاملاً مشروع و برحق است و هیچ نهادی در دنیا نمی تواند این خواسته را نادیده بگیرد و یا روی آن خاک بپاشد دوران حاضر چنین سیاست هایی را بر نمی تابد و این شکل فریب کاری ها نیز مدتهاست که رنگ باخته و کوچکترین تغییری در صورت مسئله اصلی نمیتواند بوجود بیاورد.