این روزها در اظهارات تحمیلی از سوی بعضی ساکنین قرارگاه اشرف که بفرموده ایراد و منعکس و بر روی سایت های سازمان درج می شود، موضوعات و ادعاهایی جالبی مطرح می شود که در نوع خود هم حائز اهمیت و هم تازگی دارند. تا پیش از این والدین و خانواده ها از سوی رجوی به عوامل جمهوری اسلامی معرفی می شدند. در طی این چند ماه اخیر و به دلیل لرزش و ریزش تدریجی که بر قرارگاه اشرف حاکم شده، رجوی و سران قرارگاه اشرف هجمه تازه ای علیه خانواده ها را شروع کرده اند. در این هجمه رجوی از هیچ اتهام و دشنام و برچسبی کوتاهی نکرد و هر چه در چنته داشت برای خرد کردن روحیه خانواده ها بکار گرفت. اما مقاومت و ایستادگی خانواده ها و والدین در برابر جنگ روانی رجوی نشان داد، دست رجوی برای آنها کاملا رو شده و تا محقق شدن مطالبات خود کینه توزی های رجوی را تحمل خواهند کرد. اما ظاهرا هر روز که از مقاومت خانواده ها در ورودی قرارگاه اشرف می گذرد، رجوی برگ های تازه ای از شقاوت و کینه توزی رو می کند. در تازه ترین حربه رجوی اینبار قلب و روح خانواده ها و والدین را نشانه رفته است. رجوی اینبار برای خرد کردن روحیه والدین و مخدوش کردن رابطه آنها با فرزندان شان متوسل به سخیف ترین روش ممکن شده و قربانیان را وادار کرده تا از والدین خود به عنوان ناپدری و نامادری یاد کنند. در شوهای مسخره ای که این روزها رجوی تحت عنوان افشاگری ساکنین قرارگاه اشرف بر علیه خانواده ها براه انداخته، شماری از این قربانیان مدعی هستند، حاضرین در ورودی قرارگاه نامادری و ناپدری آنها هستند تا از این طریق اصل موضوع را لوث نموده و همچنین روحیه آنها را خرد کنند. در اظهارات مورد اشاره که در سایت ایران افشاگر درج گردیده و پیشتر نیز از تلویزیون سازمان پخش گردیده، یکی ادعا نموده ؛ تعدادی از جمله مادر خود منو البته نامادری منو برای درهم شکستن به اصطلاح روحیه من جلو در اشرف آورده دیگری ادعا می کند؛ من آن روز اول گفتم که وقتی با رژیم اطلاعات میره مزدوری بیش نیست، کما اینکه همین ناپدری در سال 82 آمده بود تو اشرف و سه روز هم ماند. و یا یکی دیگر از قربانیان که آب پاکی روی دست می ریزد و ادعا می کند؛ ما مجاهدین هم می گیم تا سرنگونی نه پدر داریم نه مادر داریم نه بچه داریم هیچی نداریم. اینکه چگونه امکان دارد خلق الساعه تعدادی از والدین به عنوان ناپدری و نامادری ساکنین قرارگاه معرفی بشوند، جای تعمق دارد. اینکه توامان مبارز بودن و پدر و مادر داشتن چه تناقض و تضادی در خود حمل می کند، این را هم باید از خیل کسانی پرسید که هم برای آرمان شان مبارزه کرده اند و هم بیشترین احترام و تکریم و رابطه انسانی را با والدین خود داشتند. اما در ورای این بدعت های فرقه ای از سوی رجوی آنچه در این فقره اهمیت دارد، اینکه رجوی می خواهد با این حربه یکبار و برای همیشه البته به زعم خود با والدین قربانیان اش تسفیه حساب کند. هدف عمده این موضع گیری ها چیزی کمتر از سست کردن و خرد کردن روحیه والدین و به تردید انداختن عواطف و احساسات فرزندان شان نسبت به خود نیست. در واقع این گونه اظهارات بر آن است که خانواده ها را نسبت به این دروغ بزرگ و ساختگی، که فرزندان آنها هیچ تعلق خاطر و تمایل و احساسی نسبت به آنها ندارند، مجاب کند. برای این مقصود نیز دست به روش ها و ترفندهای مختلفی نیز می زنند. روش هایی که اول از هر چیز روح و روان و عواطف والدین را بر هم می ریزد و این تصور را در آنها تقویت می کند که فرزندان آنها به کلی تغییر هویت داده و کمترین پیوندهای شان نیز بریده شده است. استفاده از این شیوه های ضدانسانی و ارتجاعی که اتفاقا رجوی همواره بر شرک آمیز بودن این تعبیرها تاکید داشته، بیش از هر چیز حاکی از استیصال و درماندگی رجوی می کند.