نامه ای به کاک محسن (محسن معصومی)

کاک محسن سلام!
امیدوارم که حال شما در آن حصار بسته و در بحران تگرگ! خوب باشد. کم و بیش موضع گیری شما که در سایت ایران افشاگر درج می شود را می خوانم. شما هم دقیقا مثل رهبرتان اهل قمپز در کردن هستید! خوب می دانم که رده سازمانی که شما دارید ایجاب می کند هر از گاهی یک موضع گیری را روی سایت درج کنید اگر این کار را نکنید به شما مارک پاسیو، ویا مارک ولگرد سیاسی می زنند ویا به قول گفتنی آرپی جی و یا توپ 106 به شما می زنند و شما را خلع رده می کنند. از زاویه فردی هم که شده گاه گاهی باید عربده هایی با آن لمپنیزم حاکم در سازمان بکشی که از چشم شورای رهبری نیفتی و در این رابطه بیشتر روی شما حساب باز کنند. در موضع گیری که داشتی گفته بودی (دورانی آغاز شده که دوران پایان رژیم نام گرفته است) به احتمال زیاد این چرندیات را شیر خفته به شما دیکته کرده است. تا آنجا که من یادم می آید از سال 67 تا به حال وعده می دهد که امسال سال سرنگونی است و در حال حاضر که سال 89 را داریم سپری می کنیم رجوی هیچ غلطی نکرده است و هیچ غلطی هم نمی تواند انجام بدهد. از آنجایی که دست شما باز تر است به رجوی این پیام را برسانید که قبل از هر چیز از آن سوراخ بیرون بیا و یک نفسی تازه کن، سرنگونی باشد پیشکش خودت و آن رییس جمهور بی تابان وقلابی ات!!! و از همه مهمتر یک فکری به حال افراد حاضر در آن پادگان مخوف اشرف بکن که هر روز شاهد فرار افراد از آن جهنم هستیم.
آقای محسن معصومی!! فی الواقع اگر مبارزه سازمان حق بود مطمئن باش تا به حال به یک نقطه ای می رسید یک جای کار رجوی و شماها می لنگد بد جوری هم می لنگد!!!
همان خلق قهرمانی که شما ازش دم می زنید، رجوی را به عنوان یک خیانت کار و یک جنایت کار می شناسد.رجوی فکر می کند در سال 60 بسر می برد البته در همان سال هم برای مردم اهمیت و محبوبیتی نداشت. رجوی بر خلاف تبلیغات کاذب و فریب دهنده که در پادگان اشرف به خورد ما و شما می داد در ایران وجود خارجی ندارد. مردم ایران سرنوشت خودشان را خودشان رقم می زنند و نیازی به زالوهایی امثال رجوی ندارند. لعنت و نفرین خدا بر رجوی که عمر مفید ما و خیلی از جوانان این مملکت را نه به خاطر آزادی خلق قهرمان ایران بلکه فقط در جهت قدرت طلبی و منافع فردی خودش به هدر داد. انقلابی و مردمی کسی است که خودش را فدای مردمش بکند و نه مردم خودشان را فدای آن بکنند. رجوی در تمامی نشستهایی که برگزار می کرد شهامت این را نداشت که راست حسینی باشد همیشه دروغ و تحلیلهای آب دوغ خیاری بود که به سمت اعضا پرتاب می کرد. در یک موضع گیری که در گذشته از شما خوانده بودم از رجوی به عنوان رهبری هوشیار و کسی که دامن محبت خلق را هیچگاه رها نکرد یاد کرده بودی. به احتمال زیاد تناقضات بند (الف) و تناقضات هژمونی شورای سرکوب رهبری شما را با خودش برده!!! اگر رجوی به فکر مردم ایران بود فراخوان تحریم همه جانبه علیه مردم ایران نمی داد به احتمال زیاد غربی ها مغز خر خورده اند.که به حرفهای مفت رجوی گوش دهند قدرت طلبی رجوی او را دیوانه کرده حاضر است به قول خودش دامن به تن کند که فقط کرسی ایران را به دست بگیرد (شتر در خواب بیند پنبه دانه) رجوی سالهاست منتظر این است که تغاری بشکند و ماستی بریزد!!! از قول من به آقای رجوی بگویید مواظب باش به جای ماست سرکه وفلفل در تغار نباشد!!! که دهان شما و آن مهر بی تابانت را بسوزاند!!! و در آخر آقای محسن معصومی موضع گیری هایی که می کنید هیچ خریداری ندارد فقط بایستی آنها را قاب بگیری و در موزه سازمان قرار دهید و در آینده ای نه چندان دور در چاه فاضلاب!!! فواد بصری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا