« انکار » احتمالاً یکی از شناخته شده ترین مکانیسم های دفاعی است که اغلب برای توصیف حالات افرادی استفاده می شود که به نظر می رسد قادر به روبرو شدن با حقیقت و پذیرش آن نیستند. برای مثال می گویند « فلانی در انکار است ». انکار به فرد کمک می کند که از خود در برابر مسائلی که نمی تواند برآنها فائق شود، محافظت کند. این مکانیسم ممکن است فرد را از نگرانی، رنج و ترس برهاند.
سران سازمان مجاهدین خلق از انکار، به عنوان مکانیسمی که گاهاً مـؤثــر است، بهره می جویند تا از ورود واقعیت های نامناسب و غیردلخواه به ضمیر خودآگاه اعضای مجاهدین، جلوگیری کنند.
درحال حاضر گروه در شرایطی نامطمئن و مبهم به سرمی برد. حکومت عراق مصمم به اخراج آنها از خاک خود است و معتقد است که سازمان مجاهدین قطعه ای از خاک کشورش (به نام پادگان اشرف) را به طور غیرقانونی اشغال کرده است. اما مجاهدین با انکار واقعیت نزولی خود در عراق همچنان بر « شرایط افراد حفاظت شده » خود تحت عنوان کنوانسیون ژنـــو پافشاری می کنند. درحالیکه وزیر حقوق بشر عراق، خانم وجدان میخائیل سلیم می گوید: « شرایط پیگیری پناهندگی و همچنین مفاد کنوانسیون ژنو دیگر برای اعضای گروه مجاهدین خلق اعتبار ندارد. »
به علاوه در فوریه 2010، در وب سایت خانه نمایندگان انگلستان مجلس لردها، گزارشی از نشستی میان نمایندگان منتشر شدکه بر اساس ان « از نظر دولت انگلستان، با پایان رسمی مخاصمات در عراق و انتقال مسئولیت های قرارگاه [ اشرف ] به مقامات عراقی، هرگونه ادعای " شرایط افراد حفاظت شده" از سوی ساکنان قرارگاه تحت کنوانسیون ژنو دیگر معتبر نیست. سازمان ملل متحد نیز برهمین باور است. رهبران قرارگاه نیز از این موضوع مطلع شده اند. »
نگاه داشتن اعضاء در انزوا به رهبران اجازه می دهد که از مکانیسم انکار به عنوان وسیله شستشوی مغزی اعضاء استفاده کنند. از آنجایی که اعضای مجاهدین تنهـــــا در معرض اخبار محدود و فیلتر شده از سوی سران یا رسانه های خود سازمان قرار دارند، سران کمپ به سادگی قادر به تکذیب واقعیت های جهان بیرون و حوادث درحال رخداد، هستند و در عوض اکاذیب ساخته و پرداخته دستگاه تبلیغاتی خود را به ذهن افراد القاء می کند.
دستگاه تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق از این تاکتیک برای مواجهه با آگاهی افراد از آینده ناخوشایندی که پیش رو دارند، بهره می برند.
این مکانیسم می تواند برای حفاظت ذهن افراد از ورود اطلاعات نامناسب که موجودیت گروه را به مخاطره می اندازد مؤثر جلوه کند اما نمی تواند کافی باشد و همچنین راه ناسالمی است چراکه شخصیت هایی که دچار اختلال های روانی هستند معمولاً به سختی آنچه برای آنها پیش آمده را باور می کنند بنابراین انکار می تواند کمک کننده باشد اما پس از مدتی این مکــانیســم درهم می شکند و فرد از افسردگی شدید رنج خواهد برد.
این رفتار بالاخره رهبران مجاهدین را به سوی مرحله ای توهمی سوق می دهد که فقط آنها سراب رسیدن به قدرت در تهران را در آن تصویر می کنند.
مزدا پارسی