پیام به دوستانم در اشرف بچه ها سلام من محمد کرمی (حسن مرادیان) هستم. سلام به همه دوستان و همرزمان قدیمی ام. سلام به بچه های ف – اشرف: جاسم لفه شهیدی، خسرو رضائی، مانی مهران، ابراهیم اسدی، رضا بلالی، عباس خطیب شهیدی، اصغر اسلامی، علی ذالجلالی، بابا احمد، علی شرفی، بشیر اکبریان، نصرالله محمدی و بقیه بچه ها. سلام به بچه های قرارگاه هفت: قرارگاه هفتی ها هر کجا باشند باز هم هفتی هستند. سرکش و تسلیم ناپذیر. حسین ناظم، مهدی جاویدان، قاسم یزدانی، دکتر صالح، مهرداد، حسن رهنما، مسعود علی اکبر، صادق لاری، مرتضی اکبری نصب،علی امامیان، حمید ادهم، حسن غفاری، عباس تسلیمی، باقر مفرد و بقیه دوستان به همه تان سلام می کنم. سلام به همشری هایم بچه های همدان: فتح الله حیدری، قدرت حیدری، رحمان حیدری، حسین مدنی، صفدر نظری، اکبر وندائی، جعفر سهیلیان، محمد اکباتان، محمد حسین مستقیمی علی رضا معدنچی،مهتاب معدنچی، احمد نیک طالعان، بابک نیک طا لعان، رویا نیک طا لعان، اعظم صمدی، پری مداح به خدمت همه دوستان سلام عرض می کنم و امید وار هستم که حال همگی خوب باشد. همچنین سلام و عرض ادب دارم به خدمت تمامی خانواده ها که الان چند ماه می شود که در پشت درب های بسته زندان اشرف به بست نشسته اید، به امید و آرزوی دیدار با عزیران خود که سالیان سال است ازآنها خبر ندارید. بچه ها همانطورکه خیلی هاتان مرا به اسم حسن مرادیان می شناسید نزدیک سی سال من بهترین دوران زنداگی ام را در راه هدفی که فکر می کردم در خدمت خلق قهرمان است گذاشتم. اما در این میان فقط فرقه مجاهدین از آن سو استفاده کرد. در زمان شاه برای مدت کوتاهی زندانی بودم. در رژیم جمهوری اسلامی از دست آخوند اصلاح طلب امروزی حکم اعدام گرفتم که قبل از اجرا حکم موفق به فرار شدم. به خاطر مخالفت هایم در تشکیلات فرقه مجاهدین در سال 1364شش ماه زندانی شدم. و چهار بار توسط خود مسعود رجوی تهدید شدم که اگر بخواهم از سازمان خارج شوم دو سال در زندان سازمان و هشست سال درزندان ابوغریب خواهم بود. سالیان سختی ها را تحمل کردم تا پس از سقوط صدام از سازمان فرار کردم. از وقتیکه توانستم به دنیای آزاد پا بگذارم تا الان لحظه ای نبوده که به فکر شما نباشم، تا آنجائی که در توانم بوده سعی کردم که صدای اعتراض درگلو خفه شده شما را به گوش تمام مدافعان حقوق بشری ومجامع بین المللی و شخصیت های سیاسی برسانم. تا وقتی که درب اشرف باز نشود و شما عزیزان آزاد نشوید به این کارم ادامه خواهم داد و چهره مافیائی این باند را افشاء خواهم کرد. دوستان و عزیزان: آیا مسئولی در این سازمان هست که بخواهد جواب این سوالات و یا تناقضات را بدهد. چرا این همه اصرار هست که سازمان در عراق باقی بماند؟ چرا این همه اصرار دارد که شما ها در اشرف بمانید؟ اگر در اشرف ماندن خوب است چرا بیش از %50 درصد از ستاد فرماندهی ارتش یک ماه قبل از جنگ به همراه هفت صد نفر از اعضاء مورد اعتماد به همراه مریم اشرف را ترک کردند؟ در حالیکه مسیر ایران ازاین طرف بود نه از فرانسه. هدف از تشکیل ارتش ازادیبخش چی بود؟ مگر گفته نمی شد که لباس ارتش ازادی بخش لباس شرف و ناموس هر مجاهد خلق است پس چی شد؟ مگر این همه در باب انقلاب ایدئولوژی گفته نمی شد که شما ها تبدیل به گوهر های بی بد یع زمان شده اید. شما هرکدام یک سازمان مجاهدین هستید. شما هر کدام یک مسئول اول سازمان هستید. اگر راست می گویند وآن همه تعریف و تمجید پوشال نیست، بیست چهار ساعت تمامی گشت های امنیتی و حفاظتی داخل اشرف را بردارند و اعلام کنند که افراد تحت اختیار خود هستند فکر کنند و تصمیم بگیرند که می خواهند باقی بمانند یا می خواهند بروند. که بعد از بیست چهار ساعت درب های اشرف برای همیشه بسته خواهد شد، آن موقع می گویم که چند ده نفر برای این سازمان خواهد ماند. سازمان غیر مستقیم اعلام کرده که مبارزه خشونت گرائی راکنار گذاشته است یعنی مبارزه مسلحانه را رد می کند. بفرض می گیریم که درست است و الان می خواهد که با مبارزه مسالمت آمیز این رژیم را سرنگون کند. به خاطر تهدیدات جانی درداخل ایران نمی تواند فعالیت کند. در عراق هم که قفل شده اند. پس می تواند نیروها یش را به خارج بیاورد و فعالیت سیاسی را چند برابر شدت ببخشد و برای کار های سیاسی اش مجبور نباشد هزینه زیادی خرج کند که افرادی افغانی و دانشجویان بلغاری وغیره استخدام کند. چرا سازمان نمی خواهد که شما از عراق خارج شوید آیا اصلا به این فکر کرده اید؟ دلیل آن این است اگر پای شما به خارج باز شود و در این دنیای آزاد که به اینترنت دسترسی دارید، خیلی از اسرارمهم و معاملات و دلالی های آنها دستشان برای شما رو می شود. سازمان از این فاجعه به شدت وحشت دارد چونکه می داند وقتی که دستش رو شد این افراد بر علیه آنها اقدام خواهند کرد و سازمان ترک خواهند کرد. در نبود شما ها سازمان خود به خود محو خواهد شد و به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. این فاجعه ای است که دیر با زود گلوی سازمان را خواهد گرفت در این هشت سالی که صدام حسین سقوط کرده سازمان چه فعالیتی بر علیه جمهوری اسلامی داشته است. ما در خارج روزانه تمامی سایت های خبری را مرور می کنیم بجز سایت سازمان هیچ کجا از آنها حرفی زده نمی شود. اینها که ادعا دارند می خواهند این رژِیم را سرنگون کنند با چی و درکجا؟ بیایند گزارش عمل کرد این هشت ساله را بدهند در این هشت سال فقط عمر شماها را به فنا داده اند. بچه ها دنیا همان چهار دیواری اشرف که سالیان است در این جصار اسیر شده اید نیست. شما الان مانند احزاب کف درغار هستید و از تمام دنیا بی خبر در سازمان هم بجز اخبار دروغ چیزی نمی شنوید. دوستانی که به طور قاچاق رادیو گوش می کنند می توانند بر این موضوع شهادت بدهند. در این دنیا خیلی چیز های قشنگی وجود دارد عشق، محبت، صفا و صمیمیت، زندگی،خانواده، پدر و مادر…. بر خلاف سازمان که فقط کینه و نفرت بر علیه هم گزارش دادن است. دوستان عزیزالان بیش از چهار ماه است که تعدادی از خانواده های شما در جلو درب اشرف تحصن کرده اند و تنها خواسته آنها ملاقات با شما ها است. چرا سازمان اجازه نمی دهد که شما ها با خانوداه ها یتان ملاقات کنید از چی ترس دارند؟ چرا اجازه می دهید که به خانواده هایتان توهین کنند؟ اگر خانواده بد است و نخ وصل است. چرا وقتی که خانواده، بتول رجائی، علی اکبر انبار،امید برومند، حشمت جوادی، زهرا نوری، مهین لطیف (پدروداماد شان از شکنجه گران زندان اوین بودند که برای ملاقات آمده بودند)، نادر دادگر، محسن امینی….. به اشرف آمدند، نه تنها آنها را به جمهوری اسلامی ربط ندادند بلکه کلی هم تعریف و تمجید می شدند و از خانواده بزرگ مجاهدین بودند. از آنها پذیرائی های ویژه هم کردند دلیل آن این است که افراد نامبرده تماما از مسئولین ارشد سازمان هستنند. خودتان هم شاهد بعضی ازپذیرائی ها بوده اید. نوبت به ملاقات شما با خانواده هایتان که می رسد عربده کشی ها ودشنام ها شروع می شود چرا؟ آیا به این موضوع تابه حال فکر کرده اید ترس و وحشت آنها از چی است که اجازه ملاقات با خانواده یتان به شما نمی دهند؟ سازمان انقدر از این مسله وحشت دارد که حتی در سایت های خود به شدت هر موضوعی که به این داستان ارتباط داشته باشد را سانسور می کنند.
سازمان که ادعا دارد یک نیروی انقلابی است ان وقت اجازه ملاقات شما با خانواده هایتان را نمی دهد. عزیزانم تسلیم جبر نشوید و از هر فرصتی که به دست می آورید این زنجیر ها را از دست و پای خود پاره کنید.و خود را از این اسارت گاه نجات بدهید هرچه در سازمان می گویند آن را صد و هشتاد درجه معکوس کنید تا به واقعیت ها برسید. در پایان هم به تمامی خانواده های عزیزی که ماه ها است این شرایط سخت را برای دیدار عزیزانشان و آزادی آنها دارند تلاشی خستگی ناپذیر را ادامه می دهند خسته نباشید می گویم. متاَسفانه به خاطر مسائل قانونی این امکان وجود ندارد که در نزد شما باشم، اما در خارج کماکان در این راستا فعالیت هایم را ادامه می دهم تا دوستانم از این زندان آزاد شوند به امید دیدار دوستان عزیزم محمد کرمی