پس از گذشت سالها از عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان سازمان به لحاظ استراتژیک، ایدئولوژیک و سیاسی در کجاست؟
هر بیننده ای میتواند به خوبی ببیند. آیا گرد همایی های سازمان در خارج کشور توانسته ارزش کار آنها را بالا ببرد؟ آیا حمایت های سیاسی با تمایل مخالفت با حکومت ایران توانسته جایی را برای سازمان در خارج کشور تثبیت کند؟ یا نه تماما مثل بازیچه ایی هر روز به شکلی خود و هواداران سازمان برای خوش رقصی برای این و آن می پردازند. در واقع سازمان نمی تواند مستقل باشد بایستی حتما با کمک خارجی و با آویختن به این و آن می خواهد خط خویش را به پیش ببرد. حالا باز برمیگردیم به فروغ. آنزمان هم رجوی میخواست با کمک پشتیبان عراقی خود ایران را بگیرد و اساس ارتش آزادی همین بود و چون جنگ به پایان رسید دیگر نتوانست عملیات اینچنینی را به انجام رساند. آنزمان رجوی در نشست گفت اگر امروز نرویم فردا دیر است! بعدا خلق قهرمان از ما خواهد پرسید چرا نیامدید؟ ما حالا پس از سالها در میان خلق هستیم اما حتی یک نفر از آنها چنین پرسشی نداشته است! پس حالا می فهمیم که همه این ماجراجویی ها زاده فکر رجوی بود. و میخواست هر طور شده خودش را به تهران برساند آنهم با تحریک و سوار شدن روی خون عده ای ساده لوح که فکر میکردند با چند تانک کاسکاول و چند توپ 122 و چند هینو و آیفا و با عد ه ایی که حتی آموزش سلاح هم ندیده اند و اکثرا از خارجه آمده اند میتوان پیروز شد.! به هر حال این عملیات که حالا قریب 21 سال از آن میگذرد به ما میآموزد که هیچ شکست سیاسی و نظامی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی برای سازمان بدتر از این شکست نبود اما متاسفانه سازمان و در راس آن رجوی نمی خواهد این را بیاموزد که نمی توان روی پاهای بیگانگان راه رفت و پیروز شد. بعد از فروغ تا حالا بارها و بارها این سازمان این خط را تجربه کرده اما باز از آن دست بردار نیست! که نمی توان در زمین بیگانه کاشت و خود محصول آنرا درو کرد نتیجتا از این سازمان یک سازمان مزدور ساخته شده که حاضر است برای هر کسی کار کند! سازمان با فروغ داشت تیشه به ریشه خودش میزد داشت هواداران اندکی را که در داخل هم تا آنموقع داشت از دست میداد زیرا ملا اجتماعی خود را زیر سئوال میبرد که آقا شما ایرانی هستید یا خارجی که برای عرب و بیگانه دل میسوزانید اما برای وطنتان خیر؟ البته این فتنه ها تماما زیر سر رهبری سازمان است که الآن چندین سال است که حتی نمیشود او را گیر آورد و از او سئوال کرد که این بیمه نامه فروغ یعنی چه؟ اینهمه آدم را به کشتن دادی چه شد و به کجا رسیدی؟ و سئوالاتی که باید از این آدم خود سر و خود رای و خود محور باید پرسید.
اصغر فرزین