خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- استراتژی خشونت طلبانه
خاطره ای دیگر از 19 فروردین سال 90
نوزدهم فروردین خاطره دردناکی است برای تمامی اعضایی که در درگیری شرکت داشتند و همچنین برای خانواده هایی که نفرات شان را در یک درگیری نابرابر از دست دادند.درگیری 19 فروردین سال 90 خواست باطنی شخص رجوی بود. نقشه ای از پیش طراحی شده تا…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت هفتم
اولین روزهای من در اشرف، دیار بی قراران … این اندازه از محبت در استقبالی گرم و پرشور تقریبا مرا به این نقطه رساند که انتخاب خوبی داشتم و به بهترین جای ممکن آمده ام، این دقیقا همان مقصودی بود که فرقه و مسئولینش سعی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زهر تلخ یک خاطره، 19 فروردین 1390
هنوزم زان روز به جگر خاری است که خونش می چکد مدام گاه خاطرات تلخند و گاه شیرین؛ عموما آدم ها خاطرات تلخ و شیرین را باهم دارند، یعنی از هرکدام بهره ای دارند اینکه بارکدام نوع بر دیگری سنگینی کند هم برای اشخاص مختلف،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت ششم
از بغداد تا اشرف در بغداد و مقر مجاهدین، نماز دیجیتالی مجاهدین! که هر رفتاری درآن نماز قابل توجیه است، مهم ترین وجه تمایز آنان با هر مسلمانی بود که نظر مرا به خود جلب می کرد! دعای الهم انصرالمجاهدین … مخصوص هر نماز آنان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت پنجم
ورود به عراق و اقامت چند روزه در بغداد تا ساعت 10-9 صبح بدون هیچ تشریفات و بدون پیاده شدن ازماشین سواری و اتوبوس ها، از مرز رد شدیم. به غیر از من 2 اتوبوس پر از نفرات نیز به همین شیوه وارد عراق شدند!…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات شهرود بهادری، جدا شده از فرقه ی رجوی – قسمت پنجم
روابط نامعقول در سال 92 عده ای از نفرات را برای اعتصاب غذا تشویق کرده و به سالن اجتماعات در لیبرتی بردند که از مقر ما آقای x نیز جزو همین نفرات بود و این نفرات هفته ای یک بار برای کار فردی و شستن…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت چهارم
خروج از ترکیه و ورود به اردن در قسمت قبل توضیح دادم که چگونه با اعتماد و سرسپاری کامل، خودم را در اختیار سازمان قرار دادم و نکات گفته شده را در ترکیه مو به مو اجراء نمودم. در فرودگاه استانبول به گیشه گفته شده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
قربانیان نگون بخت عملیات کردکشی موسوم به مروارید
سال 1370 همین ایام بود که ماموریت یافتم که با 3 دستگاه لودر و بلدوزر و یک دستگاه خودروی اسکانیا به اتفاق 10 تن ازاعضای تحت مسئولیتم در یگان مهندسی از منطقه تفرق نوژول موسوم به قرارگاه حنیف به اشرف مضمحل شده جابجا شوم.بی آنکه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت سوم
ورود به ترکیه صبح زود به مرز ترکیه رسیده و پس از طی روال و تشریفات قانونی از مرز رد شدم. سایر مسافرین نیز سوار شدند و اتوبوس راهی آنکارا شد، در طی مسیر، همه مسافران درگیر صحبت های خانوادگی و اقتصادی بودند، اما من…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت دوم
تصمیم به خروج از کشور … در قسمت اول اشاره کردم که برای تعیین تکلیف خودم و فرار از وضعیت سکون و بیکاری، تصمیم به خروج از کشور و پیوستن به فرقه رجوی را گرفتم، احساس می کردم پاسخ تمامی مشکلات جامعه را با پیوستن…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمد رضا مبین – قسمت اول
آشنائی با فرقه رجوی … اواخر سال 1375 بود، در یک پروژه عمرانی به عنوان مهندس متره و برآورد، مشغول به کار بودم. همه چیز خوب بود. کارهایم کم کم داشت سرو سامان می گرفت. تجارب کاری هم کمک می کرد که در پروژه بعنوان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
پریدن از روی آتیش با دل وجان درچهارشنبه سوری واقعی بعد از20 سال
درشرف تحویل سال نو و جشن چهارشنبه سوری ازجشن های ملی و از سنت های پایدار دیرینه ملی ایرانیان هستیم. اولین بارکه من بعد 20 سال اسارت وکنترل ذهن وعین درمناسبات فرقه ای رجوی، مراسم چهارشنبه سوری را با دل وجان تجربه کردم ازخاطرم نمی…