خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- اسیران اشرف
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت نهم
اولین سری خانواده ها حدود یکی دو ماه پس از پایان جنگ بود که وارد اشرف شدند و سازمان به این ترتیب با یک حرکت انجام شده مواجه شد و شوکه شد. یادم می آید از قرارگـاه ما خانواده سعید حسینی آمده بودند که مادر…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
از میان خاطرات حجت رفیعی، عضو سابق فرقه رجوی
مرا بعد از یکی دو روز به ساختمانی بردند. منتظر ماندم تا نوبتم برسد چون نفرات زیادی برای تماس آمده بودند. قبل از تماس مجددا تاکید داشتند که در تماس اولیه درخواست پول را مطرح نکنید چرا که احتمال دارد که شک کنند و پول…
- اسیران اشرف
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت هشتم
یکی از موضوعاتی که در فرقه رجوی مطرح بود این بود که یک «یک سری از طرف رژیم داخل مناسبات نفوذ کرده بوده اند.» قطعا هر ناراضی و کسی که به فکر فرار می افتاد و یا از آنها جدا می شد همیشه اولین مارکی…
- اسیران اشرف
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت هفتم
پس از حدود هفت الی هشت ساعت فاطمه برگشت و همه ما می دانستیم که او فرد فرار کرده را دیده هم پیام از طریق او ارسال کرده و هم او را فرار داده است. بعد از آن هم یکی دو روز دیگر سازمان با…
- فرقه گرایی مجاهدین
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت ششم
محمد گفت شنیدی چی شده؟ گفتم نه، گفت یک نفر فرار کرده دارند دنبال او می گردند که پیدایش کنند. نام او هم «حبیب پرندک» است. تا صبح ما دنبال حبیب پرندک گشتیم ولی او را پیدا نکردیم که از طریق بیسیم به فرمانده گشت…
-
بیست و پنج سال اسارت در فرقه رجوی – قسمت چهارم
سازمان 25 سال از بهترین سالهای عمرم را از من گرفت و تازه طلبکار ما نیز توسط مسئولین هست و میگفتند که شماها مسعود و مریم رجوی را پیر کرده اید. کسی نبود که از آنها بپرسد پس عمر تلف شده ما در این مدت…
- خودکشی و خودسوزی در فرقه
خاطرات تلخ از فرقه رجوی که هرگز فراموش نمی شود
بلافاصله مسئولین ریختند و اجازه ندادند کسی به آسایشگاه نزدیک شود. علیرضا امام جمعه یکی از فرماندهان مسئولان پاکسازی و انتقال جسد بود جسد و وسایل به خون آغشته شده را از جمله پتو و موکت و..... را بایک خودرو (جیپ) از منطقه منتقل کردند…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین ـ قسمت هفتم
خون و نفس ما متعلق شد به مسعود و تناقضات ما به مریم رسید پس باید هر کس که همسر داشت او را طلاق میداد!! و افرادی که زن نداشتند در ذهن خود همسر نگرفته را طلاق میدادند؟!! تا لایق مسعود و مریم باشند؟ جالب…
-
پیوستن و گسستن از سازمان مجاهدین خلق
سازمان روی پاشنه آشیل آدمها و روی نقاط ضعف آنها انگشت میگذارد و میداند که آدمها نیاز به محبت دارند و از این درب وارد میشود. البته با نفرات بسته به احوال و اوضاع آنها برخورد میکند ولی در برخورد اولیه با همه با این…
- فرقه گرایی مجاهدین
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت پنجم
خواننده این مطالب اگر با مناسبات مجاهدین آشنایی نداشته باشد شاید برایش خیلی عجیب باشد و باورنکردنی که چرا این همه فشار به افراد آورده می شود و اصلا چرا این افراد اینقدر فشار پذیر می شوند؟ ولی شما بایستی تصور کنید که هیچ راهی…
-
خاطرات الهه قوام پور از اعضاء جدا شده مجاهدین – قسمت سوم
با اینکه بچه های زیادی در انجا از پوشک استفاده میکردند ولی بچه من بخاطر وضعیت من از مزایای صنفی محروم شده بود. با صدای بلند اعتراض کردم که متوجه شدم چند خانم دیگر در انجا هستند که وضعیت مشابه مرا دارند و مسئله دار…
- کمپ اشرف
خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت چهارم
در هر قرارگاه هم سه تا چهار کامپیوتر گذاشته بودند ده تا پانزده سایت ساخته بودند که یک سری از آن سایتهای رسمی خودشان بود و یک سری هم سایتهایی که در همانجا ساخته بودند مثل سایت کامپیوتر و سایت ترابری و امداد و غیره…