اعضاء جداشده از فرقه رجوی

  • خاطرات کامبیز باقر زاده - قسمت چهارم

    خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت چهارم

    نفربرBMP به شماره ی 809 که فرمانده اش محمد شریف دانش اهل بلوچستان بود، این کرد عراقی بیچاره را در حالی که از وحشت پنهان شده بود را مشاهده کرد و به همراه چند نفر دیگر او را محاصره کردند و شریف دانش شخصا در…

  • مصاحبه رادیو فرانسه با تعدادی از نجات یافتگان

    مصاحبه رادیو فرانسه با تعدادی از نجات یافتگان

    امروز بیست و دوم اکتبر ساعت یک و نیم عصر به وقت پاریس رادیو فرانسه برنامه ای به مدت نیم ساعت را به وضعیت نجات یافتگان از فرقه رجوی اختصاص داد. در این برنامه تعدادی از نجات یافتگان توانستند گوشه هایی از آنچه بر آنها…

  • خاطرات کامبیز باقر زاده - قسمت سوم

    خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت سوم

    در منطقه کوشک واقعاً زمینش بوی مرگ می داد. این قدر مین داشت که دل شیر می خواست پا تو آن میدان مین بگذارد. شبی که قرار بود برای شناسائی و پیدا کردن راه به همراه سه نفر دیگر رخنه کنیم، یک عراقی بود که…

  • مصاحبه با خانم بتول سلطانی - قسمت دوم

    مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت دوم

    مسعود رجوی می خواست بفهمد من چرا ناراحت هستم و می خواست بداند مشکلم چیست. من آن موقع درد بی درمانم را نمی گفتم. خیلی ناراحت بودم و خیلی از چیزهای سازمان برای من سوال شده بود که احساس می کردم همه زندگی ام را…

  • جزييات تازه از عقيم سازي زنان عضو فرقه رجوي

    جزییات تازه از عقیم سازی زنان عضو فرقه رجوی

    یک عضو جداشده از مجاهدین مستقر در عراق گفت: سازمان مجاهدین در برنامه‌ای حساب شده اقدام به جراحی رحم زنان تحت عناوین مختلف می‌کنند و زنی که این عمل را انجام دهد به مرحله رسیدن به قله‌آرمانی ارتقاء می‌دهند و تاکنون اقدام به عقیم کردن…

  • مصاحبه با خانم بتول سلطانی - قسمت اول

    مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت اول

    بتول سلطانی، زنی که اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه اسارت در فرقه آزاد شده، زمانی که پدرش فراق او را تاب نیاورده به دیار باقی شتافته، مادرش اندوه رفتن شوی را با فراق دلبندش تا اکنون آمده، تاب آورده، اما اکنون... این…

  • خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها - قسمت سیزدهم

    خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت سیزدهم

    امروز بعد از سالیان توانستم با خانواده دایی ام صحبت کنم. آنها شوخی میکردند و به ما میگفتند که شما مثل پتروس فداکار هستید با این تفاوت که پتروس معروف شد و شما ها از یاد رفته اید. خیلی جالبه که خانواده ای ما هم…

  • خاطرات کامبیز باقر زاده - قسمت دوم

    خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت دوم

    روزی مرا صدا کردند و گفتند باید در یک نشست شرکت کنی رفتم دیدم چه قیامتی است حدوداً 200 نفر سر یک نفر به نام محمدآقا سلطانی ریخته اند و هر کسی با صدای بلند سر او داد می زند و به او فحش می…

  • گفتگو با آقای سیامک حاتمی - قسمت دوم

    گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دوم

    تشکیلات رجوی به دربار پادشاهان قدیم می ماند که رهبری آن حتی فکر می کرد خورشید و ماه باید به فرمان پادشاه طلوع و غروب کنند آری رجوی در پوش اسلام یعنی خواستگاه توحیدی تمامی مردم ایران (مسلمانان) از نام امام حسین و انبیاء سوء…

  • مصاحبه با هادي شباني - قسمت دهم

    مصاحبه با هادی شبانی – قسمت دهم

    مسئوولین اردوگاه طبق هماهنگی های قبلی تشویق هایی را جهت انگیزه دادن به نفرات در نظر می‌گرفتند. سپس مسئولین فرقه به همراه یک اکیپ جهت کار تبلیغی و جذب نفرات در میان آنان حاضر شده و سخنرانی می کردند و در همان جا لیست اسامی…

  • شناخت نسبت به مناسبات مجاهدین

    شناخت نسبت به مناسبات مجاهدین

    پس پله اول برای عملیاتی شدن را با فعال بودن در عملیات جاری طی می کنید. مرحله بعد باید فعال و مدافع مناسبات باشید. در این مرحله باید هرگونه حرکت، حرف و محبت و نگاه را گزارش کنید و مهم نیست که خودتان چه می…

  • قرارگاه اشرف ، خانه ی عنکبوت

    قرارگاه اشرف، خانه ی عنکبوت

    سیامک حاتمی پس از پانزده سال توانست با عزمی راسخ از دنیای تاریک و سیاه مجاهدین در قرارگاه اشرف رهایی یابد. او سه سال است که در دنیای آزاد زندگی می کند. سیامک در گفتگویی که با وی داشتم به شکلی صریح و جسورانه به…

دکمه بازگشت به بالا