خاطرات
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره ای از عملیات چلچراغ – قسمت اول
سازماندهی من بعد از تغییر خط عملیات چریک شهری در سال 66 عوض شد و قرار شد به کشور ترکیه منتقل شوم و کار نیرویی انجام بدهم. به همین خاطر در اوایل تابستان سال 66 به ترکیه اعزام شدم. کار ما جذب نیرو و فرستادن…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات داریوش قنواتی عضو رها یافته از فرقه رجوی – قسمت چهارم
در نشستی که برای من گذاشته بودند ژیلا دیهیم مدام میگفت سرت را بالا بگیر توی چشم جمع نگاه کن! آنها یکی یکی علیه من موضع میگرفتند و اهانت میکردند و از خواهر ژیلا درخواست مجازات انقلابی مرا می کردند. چندین ساعت این شکنجه ادامه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت نهم
در قسمت هشتم نوشتم که وضعیت داخلی سازمان در پی خلع سلاح و اسارت جدید و به وقوع پیوستن مراتب جدید نوکری برای آمریکا، بشدت رو به وخامت گذاشته بود و هر لحظه همه منتظر خبر آزادی خودمان و یا اعزام به کشورهای اروپایی بودیم،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات داریوش قنواتی عضو رها یافته از فرقه رجوی – قسمت سوم
در مقر مجاهدین خلق هر چند وقت یکبار ما را به نشستی میبردند و از بیوگرافی و پروسه ام سوال میکردند. یکی از زنان سازمان میگفت چرا اینقدر دیر آمدی؟! تا حالا کجا بودی؟ غرق زندگی طلبی بودی؟ در مقر اطلاعات سازمان، مسئولین آنجا با لحن…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت هشتم
در قسمت هفتم نوشتم که پیامچه ای منسوب به رهبر فراری ما، قرائت شد که به ما تکلیف کرد که حرکت سازمان در شرایط جدید موازی کاری با آمریکا خواهد بود و اگر لازم باشد در ملاقات با آنها دامن هم بپوشید! و اما ادامه…
- نقض حقوق بشر
قصه سال های سرد و تاریک یلدا – قسمت دوم
در قسمت اول گفته شد یلدا بیش از 20 سال در نزد عمو و زن عمویش زندگی کرد و بدلیل عدم اطلاع از سرنوشت پدر و مادرش گمان می کرد که آنها پدر و مادر واقعی او هستند. سرنوشت تلخ و دردناک یلدا که همانند…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت هفتم
در قسمت ششم نوشتم که حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق آغاز شد و ما در کوههای جلولا در استتار بودیم تا ببینیم دست تقدیر و سرنوشت که با این حمله، به عراق رسیده بود ما را به کجا خواهد برد؟ و اما…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات داریوش قنواتی عضو رها یافته از فرقه رجوی – قسمت دوم
شبی در آذرماه سال 78 سرپل به همراه یک فردی که او را رابط سازمان معرفی کرد پیش من آمد و گفت فردا به همراه این شخص از طریق مرز آبادان از ایران خارج میشوی. آن فرد قاچاقچی به من وصل شد و گفت فردا…
- مریم رجوی
خاطره ای از خبر دستگیری مریم رجوی در فرانسه – قسمت دوم و پایانی
هنوز فصل بهار به پایان خود نرسیده بود که خبری مانند بمب در اشرف ترکید و آن هم خبر دستگیری مریم قجر در فرانسه بود. این خبر را روزی شنیدم که برای شنا به استخر رفته بودم و یکی از دوستانم به نام یعقوب ترابی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات داریوش قنواتی عضو رها یافته از فرقه رجوی – قسمت اول
من یبر (داریوش) قنواتی متولد 5/12/1354 در بندر ماهشهر هستم. دوران کودکی و نوجوانی را در کوچه پس کوچه های ماهشهر سپری کردم. از نظر مالی یک خانواده معمولی بودیم. سه برادر و دو خواهر هستیم و پدرم کارگر رسمی شهرداری در سربندر بود که…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هفت سال تجربه، برای سالها زندگی – قسمت ششم
در قسمت پنجم نوشتم که برای ادای سوگند و تعهد به نشست مسعود برده شدیم و در ادامه نیز روند آدم ربایی فرقه از دو تن از وابستگانم را نوشتم و اما ادامه ماجرا: من را در بهمن ماه 1381 با 15 نفر دیگر که…
- مریم رجوی
خاطره ای از خبر دستگیری مریم رجوی در فرانسه – قسمت اول
برای پرداختن به خبر دستگیری مریم رجوی در فرانسه باید قدری به گذشته ماجرا برویم و از آنجا به مسئله نگاه کنیم که آیا وی به خاطر ترس از مرگ، جانش را از عراق به در برد یا اینکه به زور فرستاده شد؟ در اسفند…