خاطرات
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات علی امانی(جدا شده از فرقه ی رجوی)- قسمت هشتم
بند”ش”: هزار دستان (رهبری پوشالی زنان) بند ش و هزاردستان بمعنی تشکیل شورای رهبری از زنان بدون حضور حتی یک مرد بود! گویا که مسعود رجوی یک حرام سرا درست کرده بود. هر زنی که مسئول می شود باید اول پیش مسعود رجوی برود و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت بیستم
من، پس از 6 ماه انفرادی، در آستانه آزادی از زندان قرار گرفته بودم… رفت و آمدها به سلول ها زیاد شده بود. گوئی به بازجوهای رباتیک رجوی، دیکته شده بود که باید همه را به سمت تعیین تکلیف ببرید. سرانجام این زندانی های انفرادی…
- فرقه گرایی مجاهدین
ژست مدرن گرایی در قالب واپسگرایی – قسمت اول
تناقض شکل و محتوای فرقه رجوی در دنیای واقعیت ها هرجریان و یا تشکل سیاسی و یا عقیدتی اگر بخواهد با هوادارانش برخوردی صادقانه داشته باشد و ریگی درکفشش نباشد ماهیت خودرا همانطورکه هست بروز داده وعلنی می کند. برای مثال جریانی که تمایلات وخط…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت نوزدهم
تداوم شکنجه سفید برای جایگزینی سیستم فکری جدید… سئوال اصلی این است که آیا شقی ترین فرد در دستگاه رجوی که شکنجه گر و حتی قاتل است، تا چه اندازه مقصر است؟ در سیستم فرقه ای، آیا بیشتر تقصیرها به عهده فرد است یا سیستم؟…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات علی امانی (جدا شده از فرقه ی رجوی) – قسمت ششم
درخواست نوشتن نامه به پدر و مادر در زمان حضور مریم در فرانسه وقتی مریم در فرانسه بود از تمام نفرات درخواست کردند به پدر و مادر نامه ای بنویسند و عکس هایی از مریم رجوی را هم توی پاکت گذاشته و به خانواده هایشان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
روزی که از جهنم رجوی فرار کردیم
بعد از درگیری 19 فروردین ماه 1390 من با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم از جهنم رجوی فرار کنیم. ما می دانستیم اگر مستقیم به مسئولین فرقه بگوئیم که دیگر نمی خواهیم با شما باشیم، مورد اذیت و آزار قرار می گیریم. بعد از ساعت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات علی امانی (جدا شده از فرقه ی رجوی) – قسمت پنجم
خودکشی ها(مرگ های مشکوک) از روزی که من این سازمان را شناختم، مرگ های مشکوک زیادی درآن دیدم. وقتی دروغ ها و وعده و وعیدهای الکی این سازمان برای همه رو شد و اعتراض های مبنی بر قصد جدا شدن از این فرقه شروع شد،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت هفدهم
آیا من در زندان مخفی مجاهدین بودم؟ ابوالحسن مجتهدزاده با اسم مستعار نبی، از فرماندهان دسته های مجاهدین در پذیرش و اهل شهرستان مراغه بود، نبی در خانواده ای بزرگ شده بود که نامادری و برادر ناتنی هم داشت و به لحاظ عاطفی ضربه خورده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات علی امانی (جدا شده از فرقه ی رجوی) – قسمت چهارم
نشست طعمه یا همان حوض وقتی نشست های طعمه شروع شد نفرات زیادی بودند که اعتراض می کردند و نمی خواستند در سازمان بمانند هر چند این سازمان با تمام نیرو این موارد را پنهان می کرد و نمی گفت چه کسی جدا شده. درمواردی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره ای از جامعه بی طبقه توحیدی رجوی
با عرض سلام به هموطنان عزیز خاطره ای از اسلام رجوی و جامعه بی طبقه توحیدی را برایتان تعریف می کنم،یکی به اسم محمد حمادی بود، یادش بخیر، تومور مغزی داشت که فوت کرده و به رحمت خدا رفته است. چون همشهری و بچه محل…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت شانزدهم
قورمه سبزی با چاشنی اشک چشم در زندان … در زندان های مجاهدین، همیشه غذا کم بود، ملی هم نداشت (ملی، اصطلاحی از زندان در ایران بود که کسانی که محکومیت آنها، تمام شده و هنوز در زندان مانده بودند، را می گفتند که ملی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه محمد رضا مبین – قسمت پانزده
سلول انفرادی به عنوان شکنجه ثبت شده است! سلول انفرادی شکنجه است! برای اینکه اولین کاری که انجام میدهد این است که شما را از کنترلی که به روی زندگی خودتان دارید منع و محروم میکند و تمام کنترل بر روی زندگی خودتان را از…