اگر تا امروز گفته ایم استراتژی رجوی با سقوط صدام حسین به گل نشسته،ناروا نبوده است.اگر تاکید کرده ایم یأس و سردرگمی سرتاپای باند رجوی را درنوردیده،بیراهه نبوده است.و اگر مکررا هشدار داده ایم این گروه غیر مردمی از ابتدا آلت دست بیگانگان بوده ودر جدال برای کسب قدرت به سرنیزه استعمارگران تکیه داده است،بیهوده نبوده است.امروز آنها خود به زبان آمده اند.همانهایی که محتوای مستقل نداشته و طوطی وار تحلیل های اندرونی رجوی را بحساب آخرین گزینه روز، ناشیانه به خورد دیگران می دهند تا در هم شکستگی و سردرگمی این نیروی ضد مردمی را از چشم ها پنهان کنند!اما اینک بدست خود بدام افتاده اند.تا جایی که سروصدای "خودی ها" آنها را نیز درآورده است. "افشین علوی" سخنگوی رجوی در پاریس، طی مصاحبه ای با روزنامه مترو فرانسه به گاف های استراتژیک رجوی اعتراف کرده و همراهانش او و رجوی را به " یأس پراکنی" و وابستگی به واشنگتن متهم کرده اند.او در پاسخ به سئوال خبرنگار مترو که پرسیده بود تحلیل شما راجع به وقایع 25 بهمن و تاثیر انقلاب تونس و مصر بر روی مردم ایران چیست؟ گفته بود؛"این یک شروع جدید است.جنبش های مصر و تونس روی جوانان ایران تاثیر داشته اند.آنها جمهوری ایرانی میخواهند و نه اسلامی." "بهروز ریحانی" یکی از وابستگان مجاهدین در سایت "پژواک"، از این پاسخ به خشم آمده و ضمن آشکار کردن فریب دراز مدت رجوی،توخالی بودن استراتژی او را زیر علامت سئوال کشیده است ؛"اگر تظاهرکنندگان ایرانی خواستار جمهوری ایرانی و نه اسلامی شدند. راستی خواستهی شما چه نوع جمهوری میباشد؟ آیا مصوبه شورای ملی مقاومت که شما یکی از اعضای کمیسیون خارجی آن هستید در رابطه با «جمهوری دمکراتیک اسلامی» دیگر موضوعیت ندارد؟ اگر خیر، عنایت بفرمایید جهت آگاهی تظاهرکنندگان ایرانی، آنرا اعلام رسمی نمایید. اگر جواب آری میباشد فکر نمیکنید این مصوبه در جهت خلاف خواسته تظاهرکنندگان و جوانان ایرانی میباشد؟" "ریحانی" با لگدی بر یاوه گویی های 30 ساله رجوی او را وامانده از مردم و شعارهای ضد مردمی او را بنحو شگفت انگیزی به تمسخر گرفته است. "افشین علوی" در پاسخ به سئوال دیگری از خبرنگار روزنامه مترو فرانسه که پرسیده بود؛" آیا می توان انتظار یک تحول به سرعت مصر و تونس را داشت؟" پاسخ داده بود؛"فکر نمی کنم،این پارامتر خارجی است که نقش تعیین کننده ای خواهد داشت." "ریحانی" ضمن "خسته نباشید" گفتن به افشین علوی،رهبری مجاهدین را به انکار کردن نقش مردم متهم کرده و از روی نمونه های مصر و تونس به او درس فراگیری انقلاب می دهد.او ضمن افشای جعلیات و وارونه نمایی وقایع ایران از طرف مجاهدین تاکید می کند " تمامی آگاهان معترفند که انقلاب های تونس و مصر از مردم ایران الهام گرفته و جای تاسف است که عضو کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت نه تنها مردم ایران را دنباله رو می خواند بلکه پارامتر خارجی را عامل تعیین کننده می داند."او ضمن لگد دیگری بر "تغییر دموکراتیک" مریم رجوی،انتظار فرشته نجات " پارامتر خارجی "را پراکندن تخم یأس و نا امیدی می داند. از طرف دیگر به تناقض گویی های 30 ساله رجوی پرداخته و ضمن افشا کردن چرندیات رهبر خود می گوید؛" مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت بعد از این که وزارت خارجه آمریکا مجاهدین را در لیست تروریستیاش قرار داد در یک پیام و کنفرانس تلفنی گفت: انقلاب ایران نه در پاریس، لندن و واشنگتن بلکه در تهران تعیین تکلیف میشود (نقل به مضمون). حال سؤال این است که چه پارامترهایی به ویژه از نظر داخلی تغییر کرده که سخنگوی مزبور نقش واشنگتن را به عنوان پارامتر اصلی و تعیین کننده جایگزین تحلیل آقای رجوی کرده است." او ضمن علنی کردن وابستگی رجوی به واشنگتن سئوالات مبنایی دیگری را نیز روی میزاستراتژی ناکام رجوی قرار می دهد؛" شما «سازمانیافتهترین اپوزیسیون» در کجای این قیامها و جنبشهای بیست ماهه اخیر ایستاده بودید و هستید؟ و چگونه در حالیکه نقش تعیین کننده در تحولات داخلی ایران را به عامل خارجی میدهید، مدعی نقش کلیدی، شروع کننده و سازمانده خود در قیامهای اخیر هستید؟" بعبارتی "بهروز ریحانی" با درک برخی واقعیت های جامعه ایران و هجمه خروارها تناقضات استراتژیکی در ذهن، رجوی را به پوپولیسم و دزدی متهم کرده و مشغله او درباره ایران را از بنیاد زیرعلامت سئوال می برد.اما پاسخ خود او به این حجم از تناقضات غیر واقعی است.او فکر میکند رجوی به" بیرون از خود و مردم کم بها می دهد."و اگر این نقیصه رفع شود مشکل رجوی نیز مرتفع خواهد شد.در صورتیکه اگر به بنیادهای مردمی معتقد باشد و خارج از هژمونی رجوی این حجم از سئوالات را به پاسخ تبدیل کند، خواهد دید که بین "پارامترخارجی (بخوانید مزدوری برای واشنگتن)" و مردم هیچ پیوندی نمی تواند بر پایه های استقلال و آزادی استوار باشد. گروهی که در 30 سال گذشته از نیروی مردمی قطع، و به سمت جوش خوردن با "عوامل خارجی" شتافته،از چیزی معروف به "مایه درونی" تهی شده است.به همین دلیل ذات رجوی به وابستگی و مزدوری قائم است.در زیرچنین خیمه ای که عمود آن شمشیر و دلارهای کثیف استعمار باشد نمی توان پیوند با مردم را متصور شد،حتی اگر رجوی از نو زاده شود!
محمد علوی