قبل از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 81 طی نشست در کمپ اشرف مسعود گفت شاید همدیگر را در ایران ببینیم و یا در مرز، مریم در جلو ستون و من عقب ستون و نشست بعد در تهران است، فرمان عملیات را صادر کرد و به همان آمریکائیها که قرار بود عراق را اشغال کنند خط و نشان کشید و تهدید کرد اگر یک آمریکائی سوال کرد در عراق چکار می کنید بگوئید شما اشتباه آمدید اینجا مال خواهر مریم است و کشور خودمان، زیاد پررویی کردند یک گوش مالی اساسی بدهید اما از خواهر شورای رهبری اجازه بگیرید اما یادتان نرود از میزبان حمایت کامل خواهیم کرد.همین مطلب یادتان باشد که رجوی بعدآٌ زیر آن حرف ها زد، در ادامه خودتان به آن می رسید.
در آن شرایط قرار بود در حمله به ایران، مریم در اول ستون ارتش فرقه بعنوان جلودار باشد یک مرتبه جلودارستون از فرانسه سر درآورد و عقب دار به سوراخ موش رفت و نیروها در بیابان های عراق آواره ماندند.این رهبری مریم و مسعود است که همه را وارد میدان جنگ می کنند ولی خودشان پا به فرارمی گذارند وآن را هم هنر رهبر فرقه می نامند.
بعد از چند روز سنگر کنی در تپه های حمرین دستور آمد همه باید مهمات واقعی در زرهی های خود داشته باشند و روزی رسید که دیدیم میزبان(صدام) رفته و مسعود پیام داد من آتش بس با نیروهای آمریکائی را قبول کردم. تا دیروز به آمریکائی ها می گفتیم شما اینجا چکار می کنید ولی امروز باید بگوییم ما با شما هستیم. این خانه مال شماست و مثل حیوان دم تکان دهیم و این سیاست مسعود بود که سر بزنگاه 180 درجه می چرخد و نیروها را به کشتن می دهد و می گوید آمریکاییها گفتند ما با شما هستیم و فردا در تهران رئیس جمهوری مریم را برپا می کنیم. آقای رجوی این که تا دیروز دشمن بود چطور شد یک مرتبه آمریکایی ها دوست و رفیق شما شدند؟ جواب این بود این دوستی را باید نگه داریم تا به هدف اصلی برسیم، هدف اصلی در ذهن مسعود مزدوری بود که اینبار توسط خانم فهیمه با رابطه زدن و مهمانی های گزاف و قربانی کردن صدها گوسفند در جلو درب برای آمریکائیها و رقصیدن در پارک مریم رقم خورد تنها ما نبودیم که رقصیدم همان خواهران که ناموس مجاهد خلق بودند آنها هم برای آمریکایی ها رقصیدند.
به نظر من رجوی اینکار را کرد تا آن هدف خود برآورده شود. اما آمریکائیها در عرض یک ماه هم آتش بس را تحمیل کردند و هم خلع سلاح را و یک روز هم مثل زندانی ها از نفرات عکس گرفتند و روز بعد… و خلاصه، هدف روشن شد که آقای رجوی نیروها را برای سپر شدن در عراق نگه داشته تا بگوید رهبر مجاهدین خلق در اوج قدرت است و 3400 نفر را قربانی کرده است.
آقای رجوی روزی که صدام بود و به شما پول و زمین هدیه می داد و پسرانش سر بریده عراقیها را هدیه می کردند که اگر کسی به شما چپ نگاه کند سر از بدنش جدا می شود و شما برای آنها رقص رهایی می گذاشتید چه شد که یک مرتبه آنها رفتند! با دشمن آنها دوست و در پارک مریم گوسفند قربانی کردید و توسط رقاص های مریم، رقص رهایی راه انداختید؟ آیا ایدئولوژی چپ شما این ها بود؟
آقای رجوی این سرفصل ها میدان اثبات ماهیت وایدئولوژهایی بود که همیشه و همه جا میدان را خالی کردید و مجدداً برای فریب به این شاخه و آن شاخه پریدید اما چه تصمیم های غلطی که فقط خود را با خون مست کردید و فرقی نمی کند که این انسان برای چه زنده است به چه قیمتی باید کشته شود. آیا از خود سوال کرده اید که در این سالهای مستی چه کرده اید؟ کاش همه ما چه جداشده ها و چه آنهایی که در اسارت شما هستند کشته می شدیم ولی به اعتماد ما و به احساسات ما اینطور ضربه وارد نمی شد که برای خوش گذرانی دو نفر اینهمه خون ریخته، اینهمه زندان و اسارت کشیده شود. اینجاست که من و امثال من و آنهایی که عملیات کردند و در عملیات کشته شدند اگر زنده بودند و آنهایی که زنده هستند باید خودشان را برای کشیدن شما دو نفربه دادگاه شب و روز تلاش کنند تا درسی برای آیندگان باشد ولی هزار افسوس آنهایی که در اسارت شما هستند تک به تک فرار می کنند و آنهایی که در دنیا آزاد هستند فرصت را از دست می دهند.
8 سال است صدام رفته است. چه شد که هنوز یکسری را برای خود سپر کردید؟ آیا این هنر است،نه بلکه این القای خود کشی به نیروها یی است که با فریب ودغلکاری تو خدمتگذار شما شده اند و نام آن را هم مبارزه علیه رژیم ایران گذاشته اید.
اقای رجوی و رجوی های دیگر و… خوب توجه کنید روز جواب دهی شما نزدیک است تا 8 سال پیش شما در عراق و دیگران در جاهای دیگر با سرکوب و شکنجه عمر خودتان را طولانی می کردید اما حرکت های موجود که بیداری منطقه است. وضعیت دوستان شما مثل عربستان، مصر، اردن، یمن، بحرین، کویت که به شما پول می دادند امروزتوسط مردم خودشان سرنگون می شوند و خواهند شد و آقای رجوی طوفان منطقه که شما نام گذاری کردید و برای آن دست به تحلیل و تابلوها برای فریب نیروها از طریق ویدئو کنفرانس می زنید. فلش به هر سو باشد مثل 9 سال پیش با همان تابلوها خودت را پیروز میدان می دانستی و تابلوی پیروزی را برای فریب به نیروها دیکته می کردی اما امروز آیا از این تابلو چیزی باقی است. نه آقای رجوی با همایش راه انداختن چند بیکار و حقوق بگیر در آمریکا و سوئیس و صحبت ها در همایش ها آیا کسی برای شما تره هم خرد می کند؟ چرا چون هنوز در همایش ها همان جیره بگیرها صحبت از سلاح هسته ای می کنند و این هم کهنه شده است.
سعید