پیام کامبیز باقرزاده به خواهر و برادرش

خواهر و برادر عزیزم میترا و سعیدرضا سلام
امیدوارم که هر کجا که هستید خوب و خوش و سلامت و البته سربلند باشید. اگر از حال و احوال ما بخواهید هرچند سازمان شما حرفی که خانم مهوش سپهری (نسرین) در نشست درونی زد که گور پدر خلق قهرمان دیگر مسئولین سازمان شما بیرونی و علنی کردند و بما که خانواده شما هستیم فحش و بد بیراه دادند.
و هر آنچه لایق خود رجوی و زنش بود را به پدران و مادران سالخورده ای گفتند که درخواستی جز ملاقات با عزیزانشان نداشتند ولی ما باز شما را دوست داریم. (لبته فقط شما راونه سازمان و فرقه خطرناک مجاهدین را) چون میدانیم که شما بمانند کسانی که سحر و جادو شده اند اختیاری از خودتان ندارید و در واقع شما خود قربانی هستید!
مدتی پیش هم نامه ای برای شما و دیگر بچه های اشرف خصوصا بچه های قرارگاه 7 قدیم نوشتم که امیدوارم تونسته باشید بخونیدش! همه خانواده خیلی دلشان برای شما تنگ شده و همه نگران این هستند که در آخر سال میلادی که موعد ماندن شما در اشرف تمام میشه چه به سر شما خواهد آمد! و خدا را گواه میگیرم که بلا استثناء همه و همه اعمم از خانواده خودمان یا هر شخص عادی که این موضوع را دنبال میکنه مسئولیت هر بلایی که بر سر هر کدام از شما بیاید را متوجه شخص رجوی و زنش میدانند! همه میگویند خودش(رجوی) معلوم نیست که در کدام سوراخ موش پنهان شده است، زنش هم در فرانسه هر روز با یک مدل لباس و هفت قلم آرایش ظاهر میشه بعد این بچه های مردم را گذاشته اند که به زیر چرخ کامیونهای عراقی بروند! باور کنید آن ذهنیتی که در سر شما کرده اند که مردم ایران منتظر آمدن خواهر مریم و برادر مسعود هستند وجود ندارد! آن تصوری که شما دارید که فضای عمومی ایران هوادار شما هستند اشتباه است! من باین ایمان دارم که شما، تک تک شما، ته دلتان دیگر با مجاهدین نیست! من سر سوزنی هم شک ندارم که نه فقط شما بلکه بیش از 90 درصد بچه های اشرف مترصد بوجود آمدن فرصتی برای رهایی از آن مکان جهنمی هستند. بالاخره من سالیان سال آنجا بودم و از نزدیک و در دل بچه ها را خبر دارم! بمن که دیگه نمیتونید بگویید که نه و اینطور نیست و…. من الان کاری به بقیه ندارم هرچند بخدا دلم میسوزد.حیفم میآید که چه بچه هایی بدستور رجوی یا نماینده اش جلو تیر مستقیم عراقی ها رفته اند الان دیگر نیستند. براستی پاسخگوی ریختن این خونها چه کسی است؟ من به عقیده شما احترام میذارم. چون این مجاهدین هستند که برای نظر و عقیده هیچکس ارزش قائل نیستند! ومیگویند هر کس با من نیست بر من است. مزدور وزارت اطلاعات است و… ولی آیا از خود پرسیده اید که الان بیش از 30 سال است که بدنبال چه هستید؟ به کجا رسیده اید؟ آیا در این سی سال یک متر یا یک سانتی متر از خاک ایران را آزاد کردید؟ آیا فکر نمیکنید که مسیر را اشتباه رفته اید؟ بخاطر دارم رجوی در نشستی مسخره عرفات میکرد که فلسطینی ها زمانی نه چندان دور ارتش داشتند و تانک و انواع سلاحها ولی بدلیل بی تدبیری عرفات باین روز افتادند. خب چرا به گذشته و حال خودتان نگاه نمیکنید؟ شما الان صورت مسئله تان دیگر جنگ با حاکمیت ایران نیست. شما الان فقط بفکر حفظ خودتان هستید. خب با این وضعیت چطور میخواهید ایران را بقول خودتان رها کنید؟! باور کنید مردم در ایران بشما میخندند!شما بدلیل اینکه سالیان سال از دنیای خارج از خودتان بدور بوده اید بر این باورید که فقط و فقط دنیای اشرف واقعی و درست است. مگر خود مریم نمیگفت دنیای خارج از خود است که اصالت دارد. پس چرا شما خودتان را ازدنیای خارج از خودتان قطع کرده اید؟!
عزیزان من: اشرف خاک عراق است. شما خودتان را برای کدام آب و خاک به کشتن میدهید؟ من اینرا میفهمم که برای کسانی مثل شما که عمری را در این راه بوده اید جدایی اکنون خیلی سخت و نا باور است. هزار و یک موضوع و مسئله به ذهنتان میزند. از جمله اینکه خودتان را با هم دوره ای های خودتان در ایران قیاس میکیند که آنها هر کدام برای خودشان کسی شده اند و سری در سرها شده اند ولی شما بنوعی عمر خود را باخته میبینید. پیش خودتان شاید این حساب و کتاب را بکنید که با چه رویی برگردیم. شاید فکر کنید که اگر ازمجاهدین جدا شوید امکان زندگی در جامعه عادی را ندارید. شاید تصور کنید سن و سالتان بالا رفته و هزار فکر و خیال دیگر. همه این حرفها بجای خودش درست است.ولی کیف داستان اینجاست که شما لااقل هستید! چرا نمیخواهید لذت بودن در کنار خواهران و برادرانتان که بدون چشم داشت و از ته دل جونشون را براتون میدهند و اگر حس کنند که ذره ای ناراحت یا بقول شما درخودت هستی تا همه کمک نکنند و موضوع را حل و فصل نکنند آرام نمیشوند تجربه کنید!
سعید و میترا جان تمام خانواده شخص شما را میخواهند با تمام وجود اما فقط شخص شما را بدون سازمان و مجاهدین! فکر کن در خانواده ای مثل خانواده ما که آشنایی کامل باین سازمان دارند کسی حتی تلوزیون شما را هم نگاه نمیکند! هر گاه اسم مجاهدین میآید همه نفرین میکنند و میگویند بچه های مردم را اسیر کرده اند و خودشان معلوم نیست که کجا قایم شده اند؟ از شنیدن یا خواندن حرفهای من ناراحت نشوید و دوباره ژست آدمهای تعصبی و انقلابی را بخود نگیرید. این واقعیتی بود که بشما گفتم. من با تمام وجود نگران حال و روز شما هستم. از روزی میترسم که موعد بسر برسد و خدای ناکرده بلایی بر سرتان بیاید! فکر نکنید که اگر خدای نخواسته خونی از کسی در اشرف ریخته شود مردم در ایران نسبت به حاکمیت عراق یا ایران کینه میگیرند. و سازمان شما مظلوم شناخته میشود. هرگز چنین نیست! فقط و فقط کسانی که شما را میشناسند و خبر را بشنوند سرکردگان شما یعنی شخص رجوی و زنش را مورد نفرین قرار میدهند که چرا اجازه دادند بچه های مردم به خاک و خون کشیده شوند! احتمالا الان که این نامه را میخوانید پیش خودتان میگویید که من زیر فشار وزارت اطلاعات مجبور به نوشتن این نامه شده ام و زیر شکنجه هستم. چون با شرایط فرقه ای و خفقان آنجا بخوبی آشنا هستم اینرا میگویم. درصورتیکه جای شما خالی الان در خانه خودم هستم ساعت هم 11:30 قبل از ظهر است کارم کمی زود تمام شده بود گفتم بیام خانه نامه ای برای شما بنویسم باین امید که بخونید. راستی فرا رسیدن ماه محرم را بهتون تسلیت میگم. شما که ادعای این دارید که ادامه دهنده را حسین هستید. مسعود رجوی که مدعی بود که میخواهد انتقام خون امام حسین را از این رژیم بگیرد مگر امام حسین روز عاشورا رفت قایم شد؟ یا مگر حضرت زینب رفت در کشور دیگر و از آنجا به یاران امام حسین پیام مقاومت کنید و کشته شوید میداد؟!! کجاست آن انقلابی شجاعی از خودش بتی دست نیافتنی ساخته بود که همه کشته شوند فقط او سالم بماند! اگر امام حسین جاودانه شد و امروزه برای ما سیمای یک سوگند را بخود گرفته است چون در منتهای صداقت، اخلاص، مردانگی، شجاعت، فداکاری و از خودگذشتگی بود.البته قیاس اشتباه است و با استغفار عرض کردم. مگرآخرین پیام امام حسین جز این بود که دین ندارید لااقل آزاده باشید! الان هم پیشنهاد من بعنوان برادر کوچکتر بشما اینست که آزاده باشید! اگر حقیقتا درون و بیرونتان یکی است و هیچ تناقضی سر این مسیری که انتخاب کرده اید ندارید ادامه دهید.اگر تمام فحش و ناسزاهایی که در نشستهای مختلف به ناحق شنیدید را قبول دارید، اگر قبول دارید که در عصر ارتباطات شما نبایستی امکان دسترسی به اولیه ترین امکاناتی که هر بچه ای از آن بهره مند است برخوردار باشید، اگر از ته دل قبول دارید که خانواده مرکز فساد است و بایستی باو فحش و ناسزا داد، اگر قبول دارید که بالاترین مسئولین سازمان بایستی در فرانسه ودر امنیت کامل باشند ولی شما بایستی هر آنجا مورد اصابت گلوله عراقی ها قرار بگیرید، اگر ته دلتان هیچ تناقضی ندارید که اینهمه سال در عراق و هم پیمان بودن با صدام حسین مزدوری نبوده است، اگر قبول دارید که این مسیر شما را به آن نقطه ای که روز اول بخاطرش به مجاهدین پیوستید میرساند،اگر اینهمه کرنش و تعظیم جلوی امریکایی هایی که شما روزی آنها را ترور میکردید و سرود نبرد با امریکا و سر کوچه کمینه میساختید قبول دارید و هزاران اگر و سوال دیگر را جواب محکم و قانع کننده دارید پس ادامه دهید ولی اگر خودتان هم ته دلتان دیگر اعتقاد و باوری سر درستی یا غلطی راهی که درش قرار دارید ندارید کمی بخودتان فرصت فکر کردن بدور از تعصبات خشک و فرقه ای حاکم بر مناسبات و تشکیلات سازمان بدهید.زمان زیادی باقی نمانده است. الان که حین نوشتن بودم نمیدانم چرا یاد فیلم پاپیون افتادم. علارغم تمام مصیبتهایی که تحمل کرده بود و با وجود تمام فشارهایی که طی مدت اسارتش بهش وارد شده بود ولی بعد از فرار و لحظه ای که وسط دریا روی قایق دراز کشیده بود و علارغم اینکه هنوز هیچ معلوم نبود که آیا از این دریا جان سالم بدر خواهد برد یا نه ولی بلند داد زد: آهای حروم زاده ها من هنوز زنده ام! پس تا زمانی که زنده هستیم باید برای ساختن زندگی بهتر امیدوار باشیم و تلاش کنیم! یا بقول شاعر هستم اگر میروم گر نروم نیستم!
شما خواهر و برادر بزرگتر من هستید و احترام شما بر من واجب است.ولی باور کنید که نگرانتان هستم. من نه بشما میگویم بیایید ایران نه میگویم بروید اروپا نه اصلا میگویم چکار کنید یا چکار نکنید! من فقط چون خودم هم مثل شما سالیان سال آنجا بودم و شرایط حاکم بر مناسبات آنجا را میدانم بشما توصیه میکنم که بدور از تعصبات تشکیلاتی و حرفهای دیکته شده ای که در ذهن شما کاشته اند خودتان با عقل خودتان و با چشمان باز برای آینده خود تصمیم بگیرید.بقول خودتان من الان در نقطه خارج از خود شما هستم و به وضوح میبینم که اوضاع برای شما بسیار نگران کننده خواهد شد. با یک یا حسین از دل خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید و آنچه به صلاحتان است را انجام دهید.
قربان همگی شما. کامبیز

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا