خط تبلیغاتی گروه مجاهدین که بر مبنای مظلوم نمایی و تظلم بنا شده، بدون قربانی و شهید دادن ابتر و نا کارامد است. مجاهدین احتیاج فراوانی دارند که خون اعضایشان ریخته شود تا بتوانند در مذاکرات " برای حفظ تشکیلات خود از فروپاشی" روی آن تکیه کنند. نگاهی به سابقه تاریخی این موضوع نشان می دهد که گروه رجوی (مجاهدین) هیچ گاه از قربانی شدن اعضای خود ابایی نداشته و بلکه آنان را عمدا و آگاهانه به قربانگاه فرستاده است. بعنوان مثال می توان از وقایع 30 خرداد 60 نام برد. شرایطی که رجوی احتیاج به شهید دادن وسیع داشت. و لذا هواداران تهییج شده و توجیه نشده را به خیابان فرستاد و به دست برخی از آنان سلاح داد تا بقیه قربانی شوند. شرایط گروه مجاهدین در اشرف بگونه ای است که خطر فروپاشی تشکیلات در عراق را بخوبی حس می کنند. آنها می دانند که کمپ لیبرتی(ترانزیت)، اشرف دیگری نیست و این احتمال وجود دارد که مفلوک های گرفتار این فرقه بتوانند راهی برای ارتباط آزادانه با دنیای خارج بیابند و یا به موبایل و رادیو دسترسی پیدا کنند. شرایط ایده آل برای رجوی این است که مناسبات فرقه ای را در لیبرتی سفت و سخت تر نماید تا بتواند جلوی فراری ها و ناراضیان را بگیرد. سران فرقه در پاریس موارد بیشماری را بصورت کاملا نا موفق آزموده اند تا بتوانند کمپ ترانزیت (لیبرتی) را تبدیل به اشرف دومی نمایند. یعنی کنترل جان و زمان اعضای خود را در دست داشته باشند. امری که نه دولت عراق و نه سازمان ملل (و جامعه جهانی) با آن موافقت ننموده است. تنها ابزار موجود و باقیمانده برای رجوی ها شهید سازی است. امری که دارند در حسرت آن می سوزند و حاصل نمی شود! اگر شهید بدهند می توانند تبلیغ و مظلوم نمایی کنند و بدن شهید دستگاه مونگل تبلیغاتی مجاهدین مثل حیوان نجیبی است که در گل گیر کرده باشد. وبلاگ مجاهدین مونیتور