با سلام و تبریک به جدایی ات از فرقه ضد بشری رجوی
دوست عزیزم محمد، نمیدانی وقتی خبر جداییت را شنیدم چقدر خوشحال شدم. همه دوستان و بستگان را خبرکردم و این خبر مسرت بخش را به اطلاع آنها رساندم. به هرکس که میگفتم محمد بالاخره خود را از چنگال اسارت رجوی رها کرده فریاد خوشحالی سرمیداد و برایت آرزوی سلامتی میکرد. وخدایش را شکر میکرد که بالاخره توانستی خودت را خلاص کنی و به دنیای آزاد پا بگذاری.
محمد جان، از روزی که طرح فرار م را با تو درمیان گذاشته بودم، و تو این دست و آن دست میکردی، همه اش به فکر تو بودم که محمد را چه می شود؟ کی میخواهد به خود آید که فریب خورده ایم!! نمیدانم یادت هست یانه وقتی به تو گفتم که بیا با هم از این جهنم فرارکنیم و لگدی محکم به این زندانبانان وسران بی رحمشان بزنیم،اما تو مثل اکثر اسیران دیگر، فریب وعده و وعیدهای سران دروغگوی فرقه را خورده بودی و به من گفتی بگذار ببینم چه میشود!! آخرش دیدی که چه شد؟ رجویها نیروهایشان را که بعضی از آنان بهترین دوستان من و تو بودند، درکمال بی شرمی، در دو درگیری سالهای 88 و 90 به بهانه های واهی به کشتن دادند. کاری که فقط از یک جانی و دیوانه سر میزند.آنهم به بهانه حفظ اشرف،این شهر دروغ و فریب و سراب!!! و آوردن مریم قجر به اشرف!!! و انگ دشمن و مزدور زدن به نیروهای عراقی و دروغ بزرگ تاریخ چند سال اخیر فرقه که نیروهای عراقی برای به اسارت درآوردن مجاهدین وتحویل به رژیم ایران آمده اند!!! واینگونه بود.حال خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل…
ازصمیم قلبم بخاطر آزادیت خوشحالم. امیدوارم که دیگردوستان دربند اسارت فرقه رجویها(در اشرف و کمپ ترانزیت) نیز هرچه زودتر همت کنند وخود را از این منجلاب نجات دهند. و تودهنی محکم دیگری به رجوی و دارو دسته جنایتکارش بزنند، که با فریب ونیرنگ وخدعه دیگر نمیتوان نیروها را همچنان درجهنم اشرف نگه داشت.
موفق و مؤید باشی.
دوست و همرزم سابقت یوسف جرفی (اشکان)