آیا 75 میلیون ایرانی هژمونی عده ای تروریست را می پذیرند

اینکه می گوییم تروریست ها یعنی اینکه رجوی با استراتژی ها و تاکتیکهای تروریستی اش دست اعضاء وکادرهای تشکیلات خود را به خون هم وطنانشان آلوده کرده وآدمها را به جایی رسانده که اگر به پرونده ی پرسنلی آنها مراجعه کنید بطور مکتوب دست نویس ازآنها گرفته شده که به خاطر گرفتن حق رجوی و رساندن او به قدرت از نزدیک ترین اعضای خانواده ی خونی خود هم نگذرند.
اما چرا عده ای تروریست؟ آمار رسمی فرقه ی رجوی سه هزار واندی اعلام شده. حدودا هزار و اندی اسرایی هستند که رجوی یا آنها را از صدام قرض گرفته و مجددا اسیر در اسیر کرده یا اسرایی هستند که خود در مرزها گرفته و یا انسانهای جویای کار در کشورهای هم جوار بوده اند که رجوی با ترفند و فریب آنها را به اسارت خود درآورده است که حساب اینها معلوم است.
دست آخرهم عده ی زیادی به دلیل اینکه رجوی یک گروگان خانوادگی از آنها دارد بلاجبار درکمپ رجوی تلف عمر می کنند که این طیف از آدمها نیز به محض اینکه سرسوزنی آزادی و فرصتی به دست آورند از دست رجوی فرار خواهند کرد.
همانگونه که دیده ایم از سرفصل خلع سلاح و اشغال عراق تاکنون حدودا هزار نفر از کادرهای رسمی رجوی صف خود را از او جدا و به دنیای آزاد قدم گذاشته اند.
مابقی عناصر لایه های اول و دوم تار عنکبوت دور رهبری اعضایی هستند که رجوی با تابلو کردن آنها و اجبار به تیر خلاص زدن به هم وطنان خود و مدرک گیری و غیره…آن طیف را هم جنس و هم جرم خود کرده و راه بازگشتی برای این دسته باز نگذاشته است.
رجوی می گوید در بدو انقلاب ایران ما احتیاج به سرکوب و اختناق رژیم داشتیم تا مجاهدین درسر دیگر طیف مخالف رژیم و با شعار آزادی احیا شوند لذا مهره ای به نام بنی صدر به عنوان رئیس جمهور که مشروعیت غربی و رای داخلی داشت در وسط طیف مانع شده بود که با همراه کردن و ضمیمه کردن او به صورت ظاهری به خود این مانع را برداشتیم و رژیم را مجبور به سرکوب و فشار نمودیم تا مجاهدین بتوانند ادعای دفاع از آزادی و مبارزه با سرکوب را به اثبات برسانند و مثالی زد از تحریک بنی صدر رئیس جمهور وقت.
رجوی گفت: یک روز به بنی صدر گفتیم مجوز حمل چند قبضه سلاح کمری برای مجاهدین صادر کند. که او در جواب گفت: شما که توپ و تانک و106 دارید و درتهران مانور می دهید (‌منظور او فاز سیاسی قبل از سی خرداد 60 بود) چه احتیاجی به مجوز! ما هم به وی کد دادیم که منظور مجاهدین این است که تو آنقدر در رژیم هیچ کاره هستی که توان صدور مجوز یک کلت هم نداری تا چه رسد به رئیس جمهور بودن.
رجوی گفت روز بعد بنی صدردرسخنرانی اش دستور داد که طرف مجاهدین است و گفت من به طرفداران خود یعنی فرقه ی رجوی دستور خواهم داد حساب حزب الهی ها را برسند.
درحقیقت رجوی درآن فاز وسرفصل حتی افراد خود را شکنجه و سرکوب می کرد و به حساب رژیم می گذاشت تا فضایی برای ادامه تروریزم و خشونت تولید نماید.
رجوی تروریزم درخونش است وبرای رسیدن به قدرت از روز اول حتی به بنیانگذاران فرقه هم رحم نکرده و طبق مستندات موجود آنها را به ساواک شاه فروخت و موجب اعدام آنها شد تا خود به قدرت برسد و هژمونی تشکیلات را به دست بگیرد.
رجوی درسرفصل سفر گالیندوپل نماینده ی ویژه ی حقوق بشر به ایران عده ای از خانواده ها و افراد اعزامی خود از خارج کشور و عراق (کمپ اشرف) به ایران اعزام تا درجلو مقر وی در تهران تجمع کرده و به آنها خط می داد که شما باید کاری کنید که رژیم حتی شما را بکشد و رژیم را مجبور به اعدام و کشتن خود کنید تا شعار مجاهدین درسرکوبگری رژیم جلو گالیندوپل به اثبات برسد. واقعا چرا؟
دقت کنید رجوی افکارش تا کجا تروریستی است آیا این افکار که در مابقی تروریست های دست پرورده اش تزریق شده و هم جنس او شده اند می تواند تغییرکند؟
رهبری فرقه ی مجاهدین وقتی در سال 76 جناح اصلاح طلب درایران قدرت را بدست گرفت مجددا موجودیت خود را درخطر دید و طی بحثی بنام استحاله و سه سره شدن رژیم گفت وقتی جناحی پیدا بشود مثل خاتمی وشعار آزادی بدهد و او ظاهری به مردم لبخند بزند و به ظاهر هم شده پز حقوق بشر وگفتگوی تمدن ها بدهد این یعنی خلع شعارمجاهدین ودیگر شما مجاهدین بهانه ای برای جنگیدن با رژیم ندارید و دراشرف وعراق و هرجای دیگر به فسیل وسوخته تبدیل خواهید شد.
لذا رجوی به تمامی افرادش فرمان داد تا هر فرد طرح یک عملیات انتحاری در ایران با داوطلب شدن خود را بدهد و با عملی کردن آن درداخل ایران رژیم را به سمت سرکوب و فشار برمردم ببرد و این تاکتیک رجوی درجهت حفظ شعار بود. دقت کنید مایه گذاری از جان و مال وهستی مردم و به خطر انداختن آنها به هر قیمتی برای حفظ شعار پوشالی ترور و خشونت خودش.
دقیقا همین سناریو را رجوی در بعد از دوران سکون بعد از مرصاد و انجماد ذهنی نیروهایش دریک سرفصل و فاز به نام ج. ن (‌ جنگهای نامنظم) عملی کرد.
رجوی گفت: ما در قانع کردن صدام درجنگ کویت موفق نشدیم یعنی نتوانستیم به جای حمله به کویت صاحب خانه را(صدام) را به سمت مرزهای ایران ببریم اما اکنون بایستی با عملیات های ایذایی در جوار مرزها و زدن پایگاه های مرزی، رژیم را وادار به مقابله به مثل کرده و او رابه داخل خاک عراق بکشانیم تا صاحبخانه (‌صدام) را تحریک به جواب و شروع جنگ مجدد کنیم. رجوی حاضر بود ملت ایران تماما قتل عام شده و تمامی هست و نیست سرمایه های ملی نابود شود به خاطر اینکه او به قدرت برسد.
آیا این تفکر و ایدئولوژی می تواند استحاله شده و تغییر کرده وآیا سرسوزنی رحم و مروت به مردم خواهد داشت؟ هرگز.
اکنون سوال اینست آیا برفرض محال اگر اکنون قدرت را به رجوی واگذار کنند آیا مردم ایران و 75 میلیون ایرانی هژمونی و حاکمیت عده ای تروریست و یاغی را برخود خواهند پذیرفت ؟ هرگز

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا