لیبرتی، شلیک آخر به بقایای رجوی

مجاهدین که بیشتر تلاش می کردند به هیچ عنوان از اشرف خارج نشوند خوب می دانستند خروج از اشرف یعنی متلاشی شدن تشکیلات , یعنی تیر خلاص زدن بر دکان شیادی و تزویر , یعنی تیر خلاص زدن به قلب مناسبات پوسیده رجوی. یعنی خداحافظ رجوی، برای همین هم تا آنجایی که ممکن بود خروج از اشرف را به تاخیر انداخت و در همین راستا تعدادی را هم به مسلخ مرگ فرستاد و قربانی متامع خویش نمود تا اینکه دیدند خروج از اشرف شوخی نیست و آمریکا هم می دانست باید در بحث خروج آنها پا فشاری کند چون درست نقطه ای بود که حاضر نبود سر آنها با دولت عراق مشکل ساز شود. و مجاهدین هم به اجبار به این خواسته تن دادند و با دست گلچین کردن نیروها و فرستادن اندکی به لیبرتی برای خود فرجه می خریدند و در مقابل آن هر دوره خواسته ای داشتند ولی افسوس که فایده ای نداشت.
چون دولت عراق ضرب الاجل تعیین کرده بود.و از طرفی هم با لابی هایی که در آمریکا داشتند چراغ سبز را دریافت کرده و خروج از اشرف مساوی خارج شدن از لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا بود البته خارج شدن مجاهدین یک چیز را بر همگان روشن نمود و آن کاسه لیسی آنها و در مقابل اوج کینه ورزی آمریکا نسبت به ایران می باشد ولی انچه مسلم هست بیرون رانده شدن از اشرف مساوی با ضربه فنی شدن رجوی است و در خارج از اشرف و انتقال به لیبرتی هر چقدر هم بخواهند وقت کشی و مانع تراشی کنند ناقوس فروپاشی به صدا در آمده است و شعارهای مبارزه مسلحانه و ژستهای توخالی تمام شد جای اینکه به مبارزه فکر کنند به اینکه چطور از لیبرتی خارج شده و به فکر آینده خود هستند. رجوی زندگی در بورژوازی و زرق و برق آن را به خاطر همین آن را مرز سرخ اعلام کرده بود. و همواره می گفت خارجه و کافه نشینی مبارزه از آن در نمی آید. و این را رجوی با پوست و استخوان می فهمد و می داند پای هر کدام از نیروها به خارج باز شود دیگر کسی اسمی از مجاهدین نمی برد و همه به نوعی تلاش می کنند این کارنامه سیاه را که عمرشان و جوانی خود را در بطالت گذرانده اند وکور.
کورانه تن به خواسته های رجوی دادند و مطیع و گوش به فرمان بودند را برای همیشه فراموش کنند و بهتر است آقای رجوی هم به فکر اسکان برای آقایان باشد و آن پول های باد آورده را خرج کند و خودش غلط کردن ودروغین بودن انقلاب ایدئولوژی را اذهان کند چون دنیای خارج از مناسبات رجوی دل مجاهدین و گوهرهای بی بدیل را از خود بیخود می کند. و این همانی است که رجوی به شدت از آن وحشت دارد و تلاش می کند هر طور شده لیبرتی را اشرف دوم کند. اما دیگر دیر شده است خروج از اشرف یعنی ترک خوردن دیوارهای مناسبات و تشکیلات است که منتظر ریزش کامل آن بود و این یعنی هراس رجوی و مساوی با مرگ مسعود می باشد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا