بغض و کینه تمام نشدنی رجوی علیه جداشده ها – قسمت پایانی

در این قسمت سعی داریم به ابعاد دیگری از دروغگویی های رجوی پرداخته تا مشخص شود که دقیقا با افشاگری جدا شده ها و مقاومت یک پارچه خانواده ها برای ملاقات در جلوی اشرف به خال خورده است.
حرفهایی که رجوی در این پیام زده است تکرار اراجیفی است که سالیان به خورد اعضای نا آگاه خود می دهد ولی نکته اصلی بحث این است که اکنون چرا در این مقطع این دروغ ها را باز تکرار کرده است؟ و چرا باز هم به دیگران اینگونه چنگ و دندان نشان می دهد و چه هدفی را دنبال می کند؟
باید روی این مسئله انگشت گذاشت که سالیان رجوی روی صلح که فکر میکرد طناب دار حکومت ایران می باشد سوار شده و با آن کار می کرد ولی به محض آتش بس دیدیم که این طناب دار به گردن رجوی پیچیده و او را بی آینده کرد.
آنچه که در تمام تحلیل های رجوی بعد از علمیات چهلچراغ تکرار می شود این است که سازمان عاملی بوده که حکومت ایران را وادار به پذیرش آتش بس نمود تا جام زهر را سر بکشد.
ولی واقعیت این است با مقاومت و استقامت خانواده ها در جلوی اشرف و افشاگری جداشدگان از فرقه باعث شد که رجوی جام زهر خروج از اشرف را سر بکشد به یقین می توان گفت که سال 92 سال فروپاشی فرقه او خواهد بود.
تمام حرفهایی که رجوی در مورد آزادی بیان و برابری زن و مرد و حاکمیت مردم و عدالت و قسط و تکامل می زند دروغی بیش نیست چرا که طی این سالیان به خوبی برای همه مشخص شده است که اصلا در مناسبات خودش هم ذره ای به اینها اعتقادی نداشته و بیشتر در اندازه یک شعار برای مصارف بیرونی است. آقای رجوی جواب دادن در جوادیه و نازی آباد به مردم ایران پیشکش خودتان، اکنون قبل از رسیدن به حکومت ری به خیانت و جنایتی که در حق مردم ایران انجام دادید حرف بزنید.
مضحک ترین حرفهای مسعود در این پیام در رابطه با منطق و فتوت مجاهدین است ولی آنچه که ما اعضای سابق سازمان سالیان در مناسبات شما در اشرف دیدیم جز درس خشونت و شرارت و کشتار و ترور ندیده ایم آیا منظور شما از فتوت مجاهدین همان ضرب و شتم اعضای معترض و مسئله دار در نشست های طعمه در باقرزاده است؟ آیا منطق شما همان مشت آهنین برای افراد خواهان جدایی می باشد که در نشست های حوض در بغداد که بر روی سلاح کمری خود کوبیده و آنان را تهدید به مرگ می کردید نیست؟
دریک کلام می توان به این جمع بندی رسید که جیغ و داد رجوی نشان از تاثیر جام زهر سرکشیده از خروج از اشرف و در باتلاق لیبرتی فرو رفتن است.
حال هر چقدر می توانی جیغ وداد بزن و دیگران را مقصر شکست های سازمان بدان ولی این منطق تکامل است که همه دیکتاتورها در گرداب جنایت و باتلاق عمل خودشان فرو می روند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا