هشت مارس روز جهانی زن ریشه در خواسته های زنان برای حقوق و شرایط کاری بهتر دارد و البته حق رای. دامنه این خواسته این روزها به مقولاتی همچون برابری اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز کشانده شده است. اگر چه ما شاهد پیشرفت قابل توجهی در این مقوله هستیم ولی برای تضمین ادامه پیشرفت و نگاهبانی از حقوق زنان در همه زمینه های زندگی در سراسر جهان، تلاش و حرکت مستمر و همه جانبه ضرورتی غیر قابل انکار است. ولی ما امروز و در چهارچوب این تفکر، حرکات به ظاهر فمینیستی مریم رجوی را چگونه ارزیابی کنیم؟ بنظر میرسد که بجای توجه به سخنان مریم رجوی و تصاویر سطحی که به نمایش میگذارد بهتر است که ما افعال و رفتار وی در قبال زنان سازمان خودش را مورد بررسی قرار بدهیم. بهترین کسانی که می توانند در این زمینه کمک کنند همانا خود اعضای زن در سازمان مجاهدین خلق هستند.
البته قابل درک است که اعضای کنونی طبعا نمی توانند بصورتی آزادانه در مورد تجارب خود در سازمان مجاهدین خلق صحبت کنند چرا که آنها مجبورند فقط سخنان تایید شده تبلیغاتی که سازمان مجاهدین خلق اعلام نموده را رله کنند. ولی زنانی که اخیرا سازمان مجاهدین خلق را ترک کرده اند مسلما آزاد هستند و می توانند در مورد وضعیت زنان در درون سازمان صحبت کنند. و البته فراموش نمی کنیم که شجاعت این افراد بسیار قابل تحسین است. این شکستن تابوهای اجتماعی در افشای واقعیات سوء استفاده های جنسی نه تنها برای این زنان کاری بسیار مشکل است که همانند هر افشاگری دیگری آنها بسرعت تحت حمله و فشار و تهدید قرار می گیرند تا از ادامه افشاگری منصرف شده و ساکت شوند. نگاهی سطحی به فشارها و مشکلاتی که این زنان در همین ماههای اخیر تحمل کرده اند خود به راحتی چند جلد کتاب می شود و به خودی خود می تواند بیانگر نگرش و برخورد مجاهدین خلق با زنان باشد. این زنان در پاییز سال 2012 در یک کنفرانس عمومی در اروپا به تشریح سوء استفاده های جنسی رهبران مجاهدین خلق، مسعود و مریم رجوی، علیه خود و دیگر زنان پرداختند. این زنان از آن روز تا کنون مسائلی از قبیل موارد زیر را تجربه کرده اند. خانم بتول سلطانی قبلا هم در بغداد و هم در اروپا جایی که اکنون زندگی میکند در مورد سوء استفاده های مجاهدین خلق صحبت کرده است. وی اخیرا در جلوی خانه خود مورد هجوم و حمله قرار گرفت که خوشبختانه همسایه ها به کمک وی آمدند. مجاهدین خلق در این مدت مدارکی ساختگی در وبسایت های خود منتشر کرده اند و بشدت تبلیغ می کنند که ثابت کنند وی همان زمانی که عضو شورای رهبری مجاهدین خلق بوده (بالاترین رده تشکیلاتی بعد از رجوی ها) در ضمن مامور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران هم بوده است. البته خانم سلطانی همراه با همسر و فرزند دو ماهه اش زمانی به مجاهدین خلق پیوست که سنش به زحمت به هجده سال میرسید. وی بیش از دو دهه عضو این سازمان بوده است. خانم نسرین ابراهیمی که اکنون در کشور سوئیس زندگی می کند در زمانی که به کمپ اشرف مجاهدین خلق در عراق برده شد بیش از چهارده سال نداشت. امکان فرار وی وقتی بوجود آمد که نیروهای ارتش امریکا در سال 2003 سازمان مجاهدین خلق را به زور خلع سلاح کردند. نسرین ابراهیمی به پارلمان اروپا دعوت شده و در آنجا در مورد آنچه که بعنوان یک زن در سازمان مجاهدین خلق تجربه کرده بود شهادت داده است. وی پس از این ادای شهادت بشدت تحت فشار و تهدید ماموران مجاهدین خلق قرار گرفت تا جایی که مجبور شد دو بار کشور محل اقامتش را عوض کند. پلیس مدتها برای وی در مقابل حملات مجاهدین خلق حفاظت گذاشته بود. وی اخیرا هم باز در کشور سوئیس تهدید شده است و به وی اخطار کرده اند که دست از همکاری با گروه زنان ایران و افشاگری در مورد سوء استفاده های رجوی از زنان بردارد. خانم زهرا باقری بعد از ساعت ها و طی بیش از یک کیلومتر از مسیر بصورت سینه خیز توانست خود را از کمپ اشرف نجات دهد. گروه سربازان عراقی که وی را پیدا کردند با دیدن بدن خون آلود وی بشدت گریه کردند. وی مستقیما به بیمارستان برده شد و هفته ها برای بازیافت نسبی سلامتش بستری بود. اکنون نیز وی در آلمان چندین عمل جراحی را پشت سر گذاشته که تمامی آنها ناشی از عدم رسیدگی پزشکی در کمپ اشرف بوده است. وی نیز در جلسه افشاگری پاییز گذشته به دیگر زنان پیوسته بود. مجاهدین خلق اکنون دو خواهر و یک برادر وی را که هنوز در کمپ لیبرتی عراق هستند بعنوان گروگان علیه وی استفاده می کنند. مجاهدین این افراد را جلوی دوربین های تلویزیونی خود می آورند تا به خواهر و همچنین مادر خود که چشم انتظارشان است فحاشی کنند.
در دو ماه اخیر، سه زن دیگر توانسته اند از کمپ لیبرتی مجاهدین خلق فرار کنند. آیا عجیب است که ببینیم این زنان با دیدن وضعیت به هیچ وجه حاضر نباشند تا با سازمانهای حقوق بشری و محققین در عراق صحبت کنند و یا وضعیت درون سازمان مجاهدین و وضعیت زنان را بازگو نمایند؟ البته همین زنان به شرط عدم نشر نامشان همه چیز را میگویند. آنها از آرایش زنان جوان توسط مریم رجوی صحبت می کنند و این که باید بصورت لخت در جلوی وی و مسعود رجوی برقصند. آنها میگویند که مسعود رجوی بعد از تجاوز به آن ها گردنبدی با عکس خودش را هدیه میدهد که باید به گردن بیاندازند. حدود صد نام و شاید هم بیشتر در دسترس هست که زنانی هستند که رحم آنها را خارج کرده اند. این آمار یعنی بیش از ده درصد کل زنان کمپ. آنها می گویند که این عمل بدین خاطر صورت می گیرد تا مسعود رجوی بتواند به راحتی با هر کدام از آنها همخوابه شود و یا دستور دهد که با دیگران همخوابه شوند و ترسی از حاملگی نداشته باشند. امروزه مسئله طلاقهای اجباری که سالها قبل از سقوط صدام به اجرا در آمد دیگر چیزی نیست که انکار شود. در دو دهه گذشته حتی یک بچه نیز در این سازمان چشم به جهان نگشوده است. نمایندگان سازمان مجاهدین خلق سالها قبل این مسئله را با افتخار در مصاحبه با بی بی سی اعلام نموده از آن دفاع کردند. ولی اکنون بنابر شهادت افرادی که اخیرا فرار کرده اند رجوی به اعضای زن مجاهدین خلق در کمپ گفته است که “بنابر قوانین اسلامی زنانی که علیه شوهرانشان برخیزند باید کشته شوند” وی گفته است که “بنابر قوانین انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان همه شما زنان من هستند و اگر کسی به من خیانت کند و از کمپ فرار کند مجازاتش طبق قوانین اسلام مرگ است”. مجاهدین خلق همچنین در وب سایتهای خود صحبت های مسعود رجوی را منتشر کرده اند که تهدید می کند که “من برای تک تک همه شما مدرک و سند دارم و هر کدام از شما که بخواهید اینجا را ترک کنید مدارکتان را بیرون می آورم”. احتمالا منظور وی فیلم هایی باشد که از همخوابگی ها و اعمال سکسی برداشته شده است. سازمان مجاهدین خلق سابقه چندین دهه خشونت و ترور و تهدید و مزاحمت و غیره علیه اعضای سابق خود را یدک می کشد. سازمان مجاهدین خلق طبعا بدین وسیله بدنبال ساکت کردن افراد و جلوگیری از افشای نقض حقوق بشر در داخل سازمان است. انتشار اخبار این مسائل در مطبوعات بشدت کنترل و محدود می شود چرا که برخی فکر می کنند هنوز هم می توانند از تروریسم این گروه بعنوان یک وسیله استفاده کنند. امروز این زنان با هیولایی بنام “پول و قدرت” روبرو شده اند که میخواهد صدای آنها را خاموش کند. این هیولای “پول و قدرت” همچنین بشدت بدنبال آرایش و بزک کردن جنایتکار و ناقض حقوق بشر یعنی مریم رجوی هم هست تا بتواند وی را در سالن های پر زرق و برق بنشاند و از “قوانین ازدواج” انتقاد کند و توضیح بدهد و بگوید که به نظر وی این “قوانین” باید به این صورت یا آن صورت به نفع زنان عوض شوند. “قدرت و پول” معتقد است که مجاهدین خلق نه تنها باید از لیستهای گروههای تروریستی خارج شوند که البته باید در پارلمانها بعنوان نمونه ای از “فمنیسم” به نمایش گذاشته شوند. “قدرت و پول” آنقدر دروغگو و وارونه گر است که میخواهد سازمان مجاهدین خلق را در جای “قربانی” بنشاند و اعضای سابق زن و “قربانیان” فرقه را “شکنجه گر، جاسوس، مامور” بنمایاند. هیچ کس هیچ وقت از “قدرت و پول” توقع حمایت از “قربانیان” و انسانیت و حقوق بشر را نداشته ولی این گونه سعی درعوض کردن جای “قربانی” با “جنایتکار” واقعا تهوع آور است.
آن سینگلتون