بهار سرآغاز نو شدن و دوباره بیدار شدن است. بهار میتواند برای هر انسانی سر فصل شروعی دوباره برای زندگی جدید باشد. چرا که وقتی طبیعت با تمام عزمتش دوباره تازه و نو میشود بهترین فرصت است که ما هم همگام با طبیعت زندگی جدیدی را آغاز کنیم. میتوانیم همگام با شروع دوباره طبیعت برای زندگی و شکوفه دادن ما هم از دنیای قبلی خودمان کنده شویم و با اتخاذ تصمیمی نو زندگی جدیدی را شروع کنیم. منظورم از این گفته این نیست که ما لزوما بایستی انسانهای بدی بوده باشیم و حالا در این سرفصل بخواهیم انسان خوبی بشویم منظورم اینه عید بدلیل بزرگی اش برای همه ما خصوصا ایرانیان فرصت خوبی هست که با تاملی عمیفتر بر سالی که گذشته با جمع بندی تجربیات مثبت و منفی سال پشت سر گذاشته شده بتوانیم سال جدید را طوری شروع و به پایان برساینم که لااقل یک گام جلوتر از سال قبلش باشیم. این مسئله در تمامی زمینه ها میتواند باشد. در زمینه شخصیتی در زمینه شغلی و کاری، در زمینه تحصیلی و البته در زمینه زندگی بطور کلی!
صحبت بر سر بهار و عید زیاد شده من کوتاه کنم ای بچه های اسیر در لیبرتی و فرقه رجوی روی سخنم باشماست. اکنون چند بهار و عید است که در انتظار ریختن ظرف ماست هستید که شاید چیزی بشما برسد؟ چند بهار است هی فریاد میزنید سال دیگه میریم به ایران و تهران و….. خدا وکیلی خودتان خسته نشده اید؟ چند سال است که هر بار به دروغهای رجوی گوش میدهید و در دلتان هزار حرف هم به او میزنید ولی جرات اتخاذ یک تصمیم برای زندگی خودتان را ندارید؟ واقعا دیگه بس نیست؟ حالا که بسترش هم فراهم شده نمیخواهید تکانی بخودتان بدهید و بهار زندگیتان را رقم بزنید و نو شوید؟ از عمق دل و جانتان نو شوید و بهاری؟ واقعا دیگه زشته آخر خودتان جواب قانع کننده برای درون خودتان دارید؟ به کدام امید؟ به کدام سوسویی دل خوش کرده اید؟ آیا حقیقتا فکر میکنید که از رجوی برای شما آبی گرم شود؟
بهر حال شما خود بهتر میدانید که بقول خود رجوی افعی کبوت نمیزاید! حالا این دیگر با خودتان است که بدنبال کجا بگردید!
بیایید که بهار طبیعت و بهار وجودتان را با هم جشن بگیرید و حقیقتا بهار شوید!
مراد