عضو سابق گروه تروریستی مجاهدین با تایید مراسم پلید " رقص رهایی " مسعود رجوی گفت: تمام زنها در حکم زن مسعود رجوی بودند، یعنی در حریم آن بهشمار رفته و هیچ مردی در تشکیلات نمیتوانست ازدواج کند و تمام زنان این گروه شوهر داشته و شوهرشان مسعود رجوی است و در مقابل هم هیچ زنی نمیتوانست ازدواج کند، چون یک همسر به نام مسعود رجوی داشت.
" ابراهیم خدابنده " عضو سابق گروه تروریستی مجاهدین در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران به تشریح فعالیت خود در این تشکیلات پرداخت.
باشگاه خبرنگاران: ابتدا خود را معرفی و بفرمایید چگونه به عضویت گروه تروریستی مجاهدین درآمدید؟
خدابنده: ابراهیم خدابنده هستم، در سال 1332 در تهران متولد شدم و در سال 1350 بعد از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، جهت ادامه تحصیل راهی انگلیس شدم و در دانشگاه "نیوکاسل" فوقلیسانس مهندسی برق را گرفته و باید اشاره کنم که همچنین قبل و بعد از انقلاب عضو انجمن اسلامی نیز بودم و در سال 1359 جذب گروه تروریستی مجاهدین شدم.
این گروه تروریستی برای جذب افراد از تکنیک جذب استفاده کرده که این موضوع به نگرانیها دامن زده و اینگونه وانمود میکرد که قرار است جمهوری اسلامی ایران مجددا وابستگی به آمریکا را پیش گیرد و فقط سازمان مجاهدین خلق چون متکی به یک بینش ضد استثماری است، میتواند تا آخرین لحظه به طور مستقل عمل کند و سرکردگان اعلام میکردند،این انگیزهها ضد امپریالیستی بوده و استقلالطلبانه و اسلامی بهشمار میرود.
پس میتوان اینگونه بیان کرد که افراد زیادی آن زمان همانند من جذب سازمان شده، که در این راستا من به مدت 23 سال به طور تماموقت (شبانهروزی) یعنی بدون اینکه لحظهای زندگی خصوصی داشته باشم، در این تشکیلات فعالیت کردم.
باشگاه خبرنگاران: چگونه به ایران بازگشتید؟
خدابنده: در آخرین ماموریت در سوریه که همزمان با حمله آمریکا به عراق بود و تشکیلات در شرایط بسیار دشواری قرار داشت و بسیاری از فرماندهان و مسئولین این گروه تروریستی، خواستار خروج از عراق بودند، من دستگیر شدم.
ما هم در این راستا به سوریه سفر کرده و ماموریتمان این بود که افراد نامبرده توسط سرکردگان را به اروپا ترانزیت کرده که در آنجا من به همراه یکی از دوستانم به نام جمیل در مرز بوکمال در حالیکه 2 میلیون دلار پول، اسناد و مدارک، طلا و جواهرات همراه ما بود دستگیر شدیم.
دو ماه در زندان سوریه بودیم و سپس ما را به ایران تحویل دادند و از آنجا به زندان اوین منتقل شدیم.
باشگاه خبرنگاران: اسناد و مدارک ذکر شده حاوی چه اطلاعاتی بود؟
خدابنده: برخی از این اسناد و مدارک قرار بود از سوی یک خانم سوری که در داخل 7 کیف جاسازی کرده بود، به دست ما برسد که در بین راه در گمرک توسط پلیس سوریه ضبط شد و ما در آنجا بود که متوجه وجود این اسناد شدیم.
باشگاه خبرنگاران: آیا شما پیش از خروج مسعود رجوی از عراق خارج شدید؟
خدابنده: من از زمان دقیق خروج مسعود رجوی اطلاعی ندارم و آن زمان که از پاریس به سوریه رفتیم، وارد خاک عراق نشدیم.
ما از پاریس به دمشق رفتیم، 10 روز در آنجا اقامت داشتیم که در این راستا چندین بار با محمل تجارت و بدون اینکه نامی از سازمان برده شود، به امنیت سیاسی این کشور مراجعه کردم و اعلام کردم خواستار ترانزیت افرادی ایرانی به اروپا هستم که این مسئله با موفقیت انجام نشد و بعد از دستگیری ما در گمرک و گشتن محتویات داخل کیفها، مشخص شد که ما وابسته به این گروه تروریستی هستیم، در حالی که تا آن زمان به عنوان تاجرهای ایرانی در آنجا شناخته شده بودیم.
باید گفت؛ این گروه تروریستی زمانی که افراد را به ماموریت میفرستاد، به هیچ عنوان تمام مراحل عملیات را بروز نداده و فقط به ما اعلام کرد که ویزای سوریه بگیرید و به دمشق بروید.
همچنین، وقتی به سوریه رسیدیم، در مورد حمل پولها و خروج آنها از مرز دستوراتی به ما ابلاغ نشده بود، چرا که این گروه تروریستی پس از گذراندن یک مرحله، نحوه انجام مراحل دیگر را توضیح میدهند.
باشگاه خبرنگاران: شورای سرکردگی مجاهدین در عراق چه وظایفی بر عهده داشت؟
خدابنده: پیش از پاسخ به این سوال اجازه دهید در مورد شرایطم بعد از ورود به ایران کمی توضیح دهم؛ زمانی که به زندان اوین منتقل شدم، انتظار داشتم که مورد شکنجههای شدید و اعدام قرار گیرم اما رفتار با من مغایر با تفکرات سرکردگان مجاهدین بود و در زندان شروع به مطالعه کردم و در این راستا کتابی با عنوان "فرقهها در میان ما" توسط برادرم برای من فرستاده شد که نویسنده این کتاب خانمی آمریکایی بود که هیچ اطلاعی نسبت به گروه تروریستی مجاهدین نداشته، ولی زمانی که من این کتاب را مطالعه کردم، گویا عینا نویسنده این کتاب را در مورد فرقه رجوی نوشته باشد.
در آنجا به این نکته پی بردم که گروه تروریستی مجاهدین یک "فرقه مخرب کنترل ذهن" است و این یک تعریف علمی است که دارای خصوصیات فراوانی بوده که یکی از جالبترین نمونههای این پدیده، سازمان مجاهدین خلق و یا همان گروه تروریستی مجاهدین است که میتوان تمام خصوصیات بیان شده در این کتاب را در فرقه رجوی به خوبی مشاهده کرد.
باید اشاره کرد که سرکردگان فرقهای بر سه پایه قدرت، ثروت و شهوت حرکت میکنند، در مورد قدرتپرستی و مالدوستی رجوی نمونههای فراوانی برای مثالزدن وجود دارد.
در مورد قسمت سوم نمونهای نداشتم، تا اینکه چندتن از شورای سرکردگی گروه تروریستی مجاهدین در پاریس پس از جدایی از این گروه تروریستی دست به افشاگری زدند.
پردهبرداشتن از این موضوع پلید توسط شورای سرکردگی انجام شد که باید بگویم همه اعضای این شورا را زنان تشکیل داده و هیچ مردی نمیتوانست عضو شورای سرکردگی باشد.
این شورا به نوعی نقش حرمسرای مسعود رجوی را ایفا میکرد و مریم رجوی خود، این زنها را برای مسعود انتخاب کرده و برای ما مردها اصل این موضوع مشخص نبود و تصور میکردیم که انقلاب ایدئولوژیک یک بحث تئوریک است که با این عمل به صورت عملی در آمده است.
تئوری انقلاب ایدئولوژیک در سال 64 در این گروه تروریستی مطرح شد و زمانی که مریم عضدانلو از شوهرش مهدی ابریشمچی جدا شد و به همسری مسعود رجوی درآمد و در سال 68 همه زنان خود را طلاق دادند.
توجیه مسئله طلاق به اینگونه بود که تمام زنها در حکم زن مسعود رجوی هستند، یعنی در حریم آن بهشمار رفته و هیچ مردی در تشکیلات نمیتواند ازدواج کند و تمام زنان این گروه شوهر داشته و شوهرشان مسعود رجوی است و در مقابل هم هیچ زنی نمیتواند ازدواج کند، چون یک همسر به نام مسعود رجوی دارد.
ما پیش از این اتفاق در این زمینه فکر میکردیم که این فقط یک تئوری است و با بسیاری تفکرات مثل خواستار رهایی از هرگونه وابستگی خود را توجیه میکردیم، ولی بعد دیدیم که در عمل نیز نمود عینی و مادی داشته و فقط ذهنی نبوده است.
من در طول 10 سالی که در ایران این مسائل را مورد مطالعه و بررسی قرار میدادم پی بردم که دانش عمومی در این خصوص بسیار ضعیف است.
باید گفت؛ این مسئله در حال حاضر به عنوان یک تهدید بهشمار میرود و به عنوان بالاترین آسیب اجتماعی معرفی شده و گرفتاری در دامن فرقهها وحشتناکتر از گرفتاری در دام اعتیاد است.
ادامه دارد…