اولین کشوری که حاضر شد تعدادی از افراد سازمان مجاهدین را بپذیرد کشور آلبانی بود و بعد از آن آلمان اعلام کرد تعداد محدودی را می پذیرد چراغ اول روشن شد و مخالفت و سرسختی رجوی برای تن ندادن فایده ای نداشت و فشار سازمان ملل بیشتر بود هر چند روند انتقال به کندی انجام می شود ولی حرکت امید بخشی برای اسیران می باشد و از طرفی غصه دار شدن رجوی است. اینکه افراد خارج شده از عراق اعضای بالای مجاهدین هم باشند یا نه در صورت مسئله هیچ تفاوتی ندارد چون زندگی بیرون از مناسبات و قرار داشتن در دنیای خارج و دسترسی به تلویزیون و رسانه ها دیگر مجاهدی که رجوی انتظار دارد از آن در نمی آید. و تمایلات افراد رنگ زندگی طلبی به خود می گیرد.
و از طرفی کشورهای دیگری هم اعلام پذیرش حتی بصورت محدود اقدام خواهند کرد اینگونه از سازمان رجوی دیگر چیزی نخواهد ماند و عملا شقه خواهد شد زمانی رجوی می گفت هر کدام شما به مثابه یک سازمان هستید در هر کجای دنیا که باشد حال باید گفت ترس رجوی از چیست که اینهمه مقاومت می کند؛ بگذار بروند و تعدادسازمان را جهانی کنند. اما خودش هم می داند این فقط شعار و حرف مفتی بیش نبوده و نیست. یک فنر تا زمانی فشرده هست تابع شرایط حاضر است به محظ رها شدن دیگر کسی نمی تواند مانع آن شود افراد حاضر هم این حکم را دارند تا زمانی که در قالب و چهار چوب تشکیلات هستند رجوی می تواند آنها را وادار و اجبار به پذیرش تشکیلات کند.
باید به آقای رجوی گفت شما باختید و بازنده شدید و وقت کشی دیگر هیچ چیزی را عوض نمی کند و این پیروزی بزرگ است و صدای خرد شدن استخوانهای رجوی به گوش می رسد اما نصیحت به رجوی اینکه مانع رفتن و خروج افراد نشود تا حداقل افراد هنگام خروج یک قطعه عکس یادگاری از تو را با خود ببرند حال ببین مجاهدین اشرف نشین نقل مجالس تریا و کافه های خارج کشور می شوند و شاید در فردا برای سیاهی لشکر مریم خانم در سخنرانی هایش باشند و او حرف بزند و آنها هم پوزخند که چی داره شر و ور میگه برای خودش.