درگیری های روز یکشنبه یکم سپتامبر ۲۰۱۳ برابر با دهم شهریور ماه ۱۳۹۲ پادگان اشرف، ۵۲ کشته و ۷ مفقود برجای گذاشت. از آن روز تا کنون، تظاهرات، اعتصاب غذا و جستجوی افراد گم شده مجاهدین ادامه دارد، ولی به نتیجه مطلوبی نرسیده است. ده ها اطلاعیه، ملاقات، مصاحبه و لیست بلندی از اعلام حمایت های حامیان گروه رجوی در گوشه و کنار جهان نیز نتوانسته است مددی به این موضوع برساند.
شخصا تمایل دارم این افراد زنده باشند و صحیح و سالم در فرداهای روزی خوش یمن به آنچه در سازمان مجاهدین انجام داده اند، پاسخ بدهند. بگویند؛ چه مسئولیت هایی داشته اند؟ طراحی چه عملیات هایی را بعهده گرفته و فرمانده کدامیک از جنگ های مرزی یا داخلی ایران بوده اند؟ از چه کسی فرمان پذیرفته و بر چه کسانی فرمان می راندند؟ شخصا در کدام عملیات ها حضور پیدا کرده، و در کشتن ایرانیان و به کشتن دادن اعضای مجاهدین چه نقش تاثیر گذاری داشته اند؟
تصویر و کارنامه ای که گروه رجوی از آنان ارائه می دهد، در مسیر مشخصی بوده و برای تامین اهداف مجاهدین در عراق می باشد.راه و روشی تکراری برای قهرمان سازی های کاذب. مسیری برای قربانی کردن و تجلیل از قربانی! فارغ از این مسئله حتما خیلی ها مانند من در این فکر بوده اند که،آن ها چه کسانی هستند؟ قبل از آنکه برای پیدا شدن یا نشدنشان حرفی داشته باشم، مهم این بود که آنها را بشناسم. اگر در پادگان اشرف زندگی کرده بودم، حتما آن ها را می شناختم. سراغ تعدادی از جداشده ها رفتم و این گفتار خلاصه با استفاده از مطالب و اسناد ارائه شده آنان تکمیل گردید.
1- فاطمه طهوری
حتما «عملیات چلچراغ» مجاهدین را شنیده اید. برای اولین بار در تاریخ سازمان مجاهدین،عملیات فتح شهر مهران به یک زن واگذار شد. مجاهدین طی اطلاعیه در این باره نوشته بودند؛” نبرد چلچراغ با شرکت ۲۲تیپ رزمی و پشتیبانی ارتش آزادیبخش در جبهه یی به طول ۵۰کیلومتر و عمق ۲۰کیلومتر، در منطقه حومه مهران صورت گرفت و ضمن تصرف شهر مهران و مراکز فرماندهی لشکر ۱۶زرهی قزوین و لشکر ۱۱ موسوم به امیرالمؤمنین و تیپ مستقل موسوم به قائم یاسوج سپاه پاسداران، این قوای سرکوبگر را با قرارگاهها، مراکز، استحکامات، تسلیحات و تجهیزاتشان از دور خارج کرد.
در این نبرد، غنائمی شامل انواع تانک و توپخانه و جنگ افزارهای سنگین و نیمه سنگین نصیب ارتش آزادیبخش شد. همچنین۱۵۰۰تن از نیروهای رژیم، خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند.
درمیان اسیران، تعدادی از فرماندهان نظامی لشکرهای دشمن نیز دیده می شدند.. “
فاطمه طهوری از طرف مسعود و مریم رجوی،مسئول و فرمانده این عملیات بود.علاوه بر این خانم طهوری از اعضای ارشد شورای رهبری مجاهدین بود که در تصمیم گیری های نظامی اثر گذار بوده و در بسیاری عملیات ها نقش طراحی و فرماندهی صحنه را بعهده داشت.او علاوه بر عملیات فروغ جاویدان، در عملیات های سال ۱۳۷۰ که به کردکشی معرف شده اند نیز شرکت فعال داشته و از فرماندهان صحنه بود. او در کنار بسیاری دیگر از فرماندهان مجاهدین، در پرورش تیم های ترور و اعزام آنها به ایران نقش موثری داشته و برخی از ترورهای داخل ایران را از پادگان اشرف هدایت و فرماندهی نموده است.
2- محسن نیکنامی
او از فرماندهان نظامی طراز اول رجوی بوده که در تمامی جهات خدمات زیادی را جهت پیشبرد ماشین نظامی و ترور مجاهدین در عراق و ایران ایفا نموده است.در ترورهای خیابانی سال ۱۳۶۰، فرماندهی و هدایت تیم های عملیاتی از خرداد سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۲،معاون در طراحی ترور صیاد شیرازی و لاجوردی،شرکت فعال در عملیات های بزرگ مرزی،آموزش و هدایت واحدهای ترور به داخل ایران، آموزش واحدهای زرهی و طراحی عملیات های رزمی،معاونت ابراهیم ذاکری (ضد اطلاعات) و از اولین مسئولین انقلاب ایدئولوژیک و انقلاب دهنده افراد،از فرماندهان پیشتیبانی رزمی، یکی از مسئولان مجاهدین در ارتباط با ارتش و ضد اطلاعات صدام حسین، یکی از فرماندهان اطلاعات، بازجو و یکی از برخورد کنندگان با افراد ناراضی درون مجاهدین، و از مسئولین اطلاعات سازمان که به همراه حسن نظام الملکی نقش فعالی در شیطان سازی و پرونده سازی برای افراد معترض و جدایی خواه داشته است.
3- صدیقه ابراهیم پور
او از زنان ردیف اول شورای رهبری مجاهدین بوده که بعنوان فرمانده در تمامی عملیات های مرزی و داخل ایران نقش فعالی داشت. یکان های تحت مسئولیت او در عملیات های زیادی شرکت داشته و از فرماندهان اعزام واحد های ترور به داخل ایران بود. اینطور که در خبرها آمده است، دو دهه پیش او و تنی دیگر از اعضای شورای رهبری مجاهدین بدلیل فعالیت های پول شویی، فریب ایرانی ها در آلمان و کمک به پیشبرد خط ترور و جاسوسی در ایران از آلمان اخراج شده و در نهایت به پادگان اشرف بازگردانده شد.
4- لیلا نباهت
از زنان ردیف دوم شورای رهبری و نزدیک به دو دهه مسئول پشتیبانی زرهی سازمان مجاهدین بود.او در طراحی عملیات های پشتیبانی زرهی و ساخت و ساز ابزار، سلاح و تجهیزات واحد های ترور اعزامی به ایران نقش موثری داشت. مسئول اول پشتیبانی تمامی خودروها و زرهی های سازمان مجاهدین بوده و ارتباط فعالی با ارتش صدام حسین برای دریافت پول یا تجهیزات سهمیه بندی شده داشت.
5- فاطمه سخایی
از زنان شورای رهبری مجاهدین بود که در دفتر مریم رجوی کار می کرد.او علاوه بر کارهای اداری از مسئولین محافظ مریم و مسعود رجوی بود.
6- محبوبه لشگری
یکی از فرماندهان برجسته مجاهدین،عضو طراز اول شورای رهبری و از زنان کاملا نظامی سازمان بود.چند لشکر تحت مسئولیت اش بود و در بسیاری از عملیات های مرزی و داخل ایران شرکت داشت. واحد های عملیاتی که او تربیت نموده و برای ترور به داخل ایران اعزام نموده بود، او را در زمره موفق ترین و محبوب ترین زنان نزدیک به مسعود و مریم رجوی قرار داده بود.او مدتی نیز از مسئولین دفتر و گروه حفاظت مریم و مسعود رجوی بود.
7- وجیهه کربلایی
از زنان خشن شورای رهبری و بسیار نزدیک به مسعود و مریم رجوی بود که در برخورد با اعضای ناراضی و حتی عراقی ها رفتاری خشن تر از دیگران از خود نشان می داد. علاوه بر اینکه خصوصیات یک فرمانده طراز اول نظامی را داشت، تقریبا جزو نزدیک ترین افراد ایدئولوژیک به مریم و مسعود رجوی بود. نزدیک به دو دهه از مسئولین حفاظت و امنیت رهبری سازمان بوده و تقریبا در همه جا آنها را همراهی می نمود.همچنین او در عملیات های بزرگ مجاهدین شرکت داشته و برای دوره ای چند یکان نظامی – زرهی نیز تحت مسئولیت او قرار داشت. مدتی نیز از مسئولین امنیت و ضد اطلاعات سازمان مجاهدین بود.
مجاهدین در انعکاسات وقایع اخیر پادگان اشرف، اینطور تلقین نمودند که گویا مسعود رجوی در پادگان اشرف حضور داشته و این افراد جزو لشکر فدایی مسعود رجوی بوده اند. جدا از راست یا دروغ بودن موضوع، باید گفت که طبعا لشگر فدایی ۱۰۱ نفره با فرمانده حاضر یا غایب اش می تواند تکمیل شده و عنوان « لشگر فدایی ۱۰۲ » را حمل نماید.از طرفی مسعود رجوی در پیام اخیر خود گفته است که یک روز قبل از این واقعه از تحرکات و احتمال عملیات در پادگان اشرف اطلاع داشته است.
سئوالاتی که در این رابطه مطرح می شود این است که؛
با توجه به اخبار واصله و آمادگی رهبری و اعضای بلند پایه سازمان، چرا مانع از درگیری و کشتار ۵۲ نفر نشده اند؟
بر اساس عکس ها و فیلم های منتشر شده از طرف مجاهدین، در کنار اجسادی که جلیقه و کلاهخود ضد گلوله داشته اند، تعدادی وسایل تنظیف اسلحه وجود دارد. آیا مجاهدین مسلح بوده و به مهاجمان تیراندازی نموده اند؟
در فیلم های منتشر شده ۵ تا ۶ مهاجم اسلحه بدست را نشان می دهد که از یک خاکریز وارد پادگان اشرف می شوند.چگونه ۵ نفر می تواند ۵۲ نفر را دستگیر نموده، اکثر آنها را دستبند زده و اعدام نماید و ۷ تن را نیز سوار مینی بوس کرده و با خود ببرند، در حالیکه مجاهدین در صحنه بیش از ۱۰۰ نفر بوده اند؟
یا چرا افراد مفقود شده که بطور دائمی هر کدام ۲ عدد قرص سیانور برای مرگ یا شهادت در چنین صحنه هایی با خود حمل می کرده اند، از آنها استفاده ننموده و بصورت زنده مفقود یا دستگیر شده اند؟
البته مجاهدین تلاش می کنند به تحمیق کردن صورت مسئله پرداخته و اذهان را مغشوش نمایند. علت اصلی افرادی که در پادگان اشرف جا خوش کرده و حاضر به تکان خوردن نبودند، ردیفی از فرماندهان برجسته نظامی – امنیتی سازمان مجاهدین بود که شاکی خصوصی داشته، تحت تعقیب بوده وعامل بسیاری از عملیات های تروریستی و امنیتی در داخل ایران و عراق بوده اند. مسئله ای که رجوی از دسترسی دیگران به آنان می ترسید و از انتقال شان به کمپ لیبرتی واهمه داشت!
محمد علوی