خیمه شب بازی اعتصاب غذا در فرقه رجوی

سران فرقه رجوی در ارگانهای تبلیغاتی خود اعلام نمودند که اعتصاب غذا در لیبرتی وارد سی وششمین روز خود شده است و با مظلوم نمایی خاص خود از وخیم ترشدن وضعیت جسمی اعتصاب غذا کنندگان اظهار نگرانی کردند که گویی اعتصاب یک امری داوطلبانه و با ابتکار خود اعضای تحت اسارت صورت گرفته است. تمامی کسانی که با خصوصیات فرقه ای این تشکیلات آشنایی دارند به خوبی می دانند که در ساختار مناسباتی این فرقه همانند دیگر فرقه های مخرب معاصر اعضا از هیچ حقوق اجتماعی برخوردار نیستند و تشکیلات و در راس آن رجوی تصمیم گیرنده اصلی است. مواردی نظیر اعتصاب غذای گابن که درسال 1366 در اعتراض به اخراج و احتمالا استرداد تعدادی از اعضا صورت گرفت و همچنین خودسوزی های طراحی شده در جریان دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه درسال 1382 خود به خوبی اثبات کننده این موضوع است ولی براستی موضوع چیست؟
چرا سران این فرقه بعد از حوادث دهم شهریور92 اشرف که به کشته شدن 52 نفر از اعضا و مسئولین این فرقه منجر شد سران فرقه دست به این جنجال تبلیغاتی و بقول خودشان کارزار سیاسی زده اند؟
واقعیت این است که به دنبال حمله به اشرف یک موج نارضایتی و مخالفت نسبت به عملکرد رهبران فرقه در میان اعضا بروز کرده است و آنها مستمرا مسئولین فرقه را زیر سئوال می برند که چرا با توجه به تهدیدات امنیتی و احتمال حمله نظامی به پادگان اشرف برای انتقال به موقع آنان به لیبرتی اقدامی صورت نگرفته است؟ و از طرف دیگر با توجه به شرایط خاص امنیتی عراق اسیران مستقر در لیبرتی از تکرار حوادث مشابه در مورد خودشان عمیقا نگران هستند. خبرهایی که از کمپ لیبرتی می رسد حاکی از آن است که موج مخالفت ها در میان اعضا به شدت بالا گرفته است و آنها مسئولین این فرقه را تحت فشار گذاشته اند که برای خروج آنها ازعراق به فکر چاره باشند. درچنین شرایطی رهبری این فرقه که از طرف افکارعمومی واعضا بعنوان مقصراصلی کشتار اشرف قلمداد گردید برای خلاصی از این فشارها با سازماندهی اعتصاب در لیبرتی و ژنو و دیگرشهرهای اروپایی درصدد رهایی خود از این مخمصه و بهره برداری سیاسی از خون قربانیان است. با نگاهی به فیلمهای اعتصاب کنندگان که توسط ارگانهای تبلیغاتی این فرقه منتشر گردید بخوبی می توان نتیجه گرفت که این اعتصاب ها سازماندهی شده وافراد معدودی هم درآن بکارگرفته شده اند وتمامی کسانیکه این فیلمها را دیده اند متفق القول هستند که هیچگونه ضعف جسمانی ناشی از گرسنگی درچهره آنها دیده نمی شود. این اعتصابها درحقیقت ازطرف سران این فرقه به منظور مقابله با موج اعتراضات اعضای مستقردر لیبرتی صورت گرفته وعمدتا مصرف داخلی دارد. فرمایشی بودن این اعتصابات آنقدر واضح است که حتی درسطح جهانی هیچ حمایتی را نتوانسته است بخود جلب کند. ودراین رابطه آش آنقدر شور شده که مریم رجوی در سخنرانی ژنو اعتراف می کند که ؛علیرغم اینکه 900 روز از اعتصاب غذا هواداران این فرقه می گذرد افکارعمومی جهانیان درقبال آن سکوت کرده اند. سران فرقه رجوی اعلام کرده اند که اعتصاب غذای لیبرتی دراعتراض به ناپدید شدن 7 نفر صورت گرفته است. حالا با توجه به موضعگیریهای سراسیمه و متناقض کننده سران این فرقه تامل در سئوالات زیر ضروری به نظرمی رسد.
1ـ بعد از کشتار دهم شهریور اشرف و احتمال تکرار موارد مشابه در لیبرتی و نگرانی اعضا، خواسته اعتصاب کنندگان باید درخواست خروج ازعراق و اعزام به کشورهای امن دیگر باشد نه اعتراض به مفقود شدن 7 نفر و یا عدم حفاظت مسئولین امریکایی و یا عدم وجود کلاهخود و جلیقه ضدگلوله!؟
2ـ خواسته های اعتصاب کنندگان به گونه ای تنظیم شده است که تماما روی ادامه حضور اعضا در خاک عراق متمرکزشده و می توان به خوبی دریافت که این اعتصاب یک اهرم فشار بر دولت عراق و مقامات سازمان ملل و سنگ اندازی دیگر درمسیر انتقال اعضا از خاک عراق است.
3ـ سران فرقه سعی دارند با تبلیغات هیستریک حول  وضعیت جسمانی اعتصاب غذا کنندگان توجه افکارعمومی را نسبت به کشتار دهم شهریور اشرف که مسبب اصلی آن کسی جز رجوی نبوده و نیست را منحرف و به جانب وضعیت فعلی اعتصاب کنندگان سوق دهند زیرا آنها به خوبی می دانند که در خصوص عدم انتقال به موقع اعضا از پادگان اشرف و کارشکنی های مختلف و بی تفاوتی درقبال هشدارهای مکرر دولت عراق و کمیساریای ملل متحد مبنی برخروج از اشرف که از دلایل اصلی این حادثه بود دراذهان نیروها و افکار عمومی مقصرند.
4ـ نگهداری حدود 100 نفر از مسئولین رده بالا در طی این مدت درپادگان اشرف به بهانه حفاظت ازاموال و فروش آنها توجیه مسخره ای بیش نیست.هدف نگهداری پادگان اشرف به عنوان گزینه بازگشت مجدد اعضا و استمرار اسارت و عدم خروج آنها از خاک عراق بوده است. درخواستهای مکرر سران این فرقه از مقامات امریکایی و بسیج نمایندگان بازنشسته کنگره که عمدتا وابسته به جناح جنگ طلب امریکا هستند درطی یکسال اخیرمسئله بازگشت مجدد به اشرف با توجیه حفاظت نیروها ناشی از همین قضیه است.
واقعیت این است که سران فرقه تحت هیچ شرایطی تا آنجا که به خواست خودشان برمی گردد قصد خروج ازعراق را ندارند زیرا وضعیت متناقض کننده نیروها به گونه ای است که درصورت خروج ازعراق جدایی آنها قطعی است پس قابل فهم است که رجویها استراتژی ماندن به هرقیمت درعراق و ارتزاق ازخون اعضای نگون بخت را در پیش بگیرند ولی برخلاف تمامی این پیش داوریها روند حوادث بگونه ای است که رجویها چه بخواهند و چه نخواهند دیگرجایی درعراق نخواهند داشت.
تعادل قوای منطقه ای به گونه ای است که به هیچ وجه دیگر درب به روی پاشنه گذشته و استمرارماندن درعراق نخواهد چرخید. افزایش موج اعتراضات اعضا در لیبرتی و فشارهای سیاسی بین المللی و دولت عراق به گونه ای است که دیگر آنها از راه اندازی خیمه شب بازی مسخره تحت عنوان اعتصاب غذا طرفی نخواهند بست و با یقین می توان گفت چشم انداز آزادی تمامی اسیران دربند نزدیک است و رجویها را از این بن بست مرگبار گریزی نیست.
علی اکرامی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا