مهدی خدایی صفت مجیز گوی رجوی در سایت فحشاگر طی مطلبی نوشته است " از راد مردی تا نامردی و نامردمی یک قدم است ". این قلم به مزد رجوی با تعریف و تمجید از کشته های 10 شهریور اسارتگاه اشرف می گوید مابقی نیروهای جنگ صد برابر رجوی به دلیل اعتصاب غذا در حال مرگ تدریجی هستند و گوهر وجودشان قطره قطره فنا می رود.
البته این ایده آل رهبری عقیدتی فرقه است و درتمامی فصول و سرفصل ها برای حفظ خود دست به چنین جنایاتی زده مثل خود سوزی های فرانسه برای نجات مریم و… باید گفت از انقلابیگری و شعار میهن پرستی تا جاسوسی و خیانت و ستون پنجمی هم پوست پیازی بود و شما آنرا مثل آب خوردن رد کردید.
شما ظرف یک شب، با دشمن و قصاب ملت ایران آنچنان مرزها را رد کردید که نگاهبان و محافظ اتاق خواب صدام شدید. راستی رجوی گوهر وجودی مریدانش را برای چه می خواهد که اکنون شما می گویید آن گوهر در حال فنا شدن است؟
مگر طی سه دهه غیر از مزدوری و خیانت راندمان دیگری داشته اید؟ چرا مرگ تدریجی؟ و چرا خودکشی و اعتصاب غذا؟ مگر همه ی این سناریوها و فیلم ها برای پوشاندن شکست استراتژی آمدن به عراق نیست؟
اگر رجوی شجاعت داشت و یک جمله می گفت استراتژی آمدن به عراق و وحدت با دیکتاتور اشتباه بوده وشکست خورده، آیا این همه جنایت و کشت و کشتار و رنج و عذاب برای عده ای نگون بخت وجود داشت؟
در قسمت میانی این چرندیات خدایی صفت تشکر تمسخر آمیز از قصیم و روحانی اعضای جداشده شورا کرده و سئوال کرده چرا آنها بعد از 32 سال همراهی با شورا بدون گفتن حرف حساب از جمع شورا گریختند؟
راستی چرا این سئوال را از رجوی نکردید که اصلا غیر ازگریختن از شورا و تمامی قسمت های فرقه مگر راهی دیگر هست؟ مگر حرف حسابی وجود دارد؟ مگر انتخابی وجود دارد؟ و یا مگر غیر از دست بلند کردن صوری و بله گفتن و چشم گفتن و مجیز گویی و چاپلوسی کردن اجباری اصول و قانون دیگری نزد رجوی امکان داشته است؟
آقای خدایی صفت اصلا تعجب نکنید فقط کافی است به درون خودت رفته و از بین المرء خود بپرسی که خودت هم می توانی به وقتش حرف حساب داشته باشی و مطرح کنی؟