این روزها یادآور، تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ است. سفارتی که چه با معنی «لانه جاسوسی» نامیده شد و افشا شدن عملیات جاسوسی آمریکا در این روزها در کشورهای اروپایی و در سطح عالی ترین مقامات آن، برازندگی چنین نامگذاری را برجسته می سازد.
علاوه بر این، یادآوریی از ژست های ضدامپریالیستی مجاهدین و اصرار بر محاکمه کارکنان سفارت آمریکا و اعتراض به آزادی آنها است، اصراری که بیشتر به جهت جبران حقارت عقبماندگی از یک حرکت جدی ضدآمریکایی با وجود سردادن شعارهای آتشین علیه آمریکا و امپریالیسم، صورت می گرفت.
در آن زمان مجاهدین، خوردن بوی آمریکا به دماغ یک نفر را نشانه سازشکاری و مستوجب کیفر و محاکمه و مجازات می دانستند، نمونه اش درخواستهایی که برای محاکمه و مجازات امیرانتظام داشتند. رهبری مجاهدین چه دست و پایی می زد تا خود را ضدامپریالیست واقعی معرفی کند، افتخار قتل مستشاران آمریکایی را به نام خود ثبت کند و مصرانه از حاکمان می خواست به صف لیبی و یمن جنوبی و نیکاراگوئه در جبهه مبارزه ضدامپریالیستی بپیوندند.
امروز مجاهدین به بندکفش نظامیان آمریکایی دخیل می بندند، به نظامیان بازنشسته آمریکایی پول می دهند تا در مراسم آنها سخنرانی کنند و رسماً همکاری اطلاعاتی و نظامی را به آمریکا، علیه ایران پیشنهاد می دهند. لازم نیست تا در شرح و بسط مواضع ذلیلانه رهبری مجاهدین در مقابل آمریکا زیاده نویسی کرد، همه چیز کاملاً روشن و عیان است.
اینچنین چرخشی برای بی آبرویی و سرشکستگی یک جریان سیاسی کفایت می کند، چرا که اگر تغییر مواضع مجاهدین با یک ارزیابی مجدد و بازبینی سیاستها و انتقاد به گذشته و یا حتی بدون انتقاد همراه می بود، لجنزاری را که امروز مجاهدین در آن فرو رفته اند، نمی آفرید.
بر اساس همین نمونه و منطبق بر آن، می توان یک به یک، فقرات عقب نشینی رجوی از شعارهایش و خط بطلان کشیدن برادعاهایش، در این سی سال را نشان داد و از افتضاحات سیاسی این گروه آلبوم قطوری ساخت. رجوی فقط در یک ادعا هم چنان از ابتدا پابرجا مانده است و آن خیانت به وطن به هر شکل و از هر طریق ممکن است.
خیانتها و جنایتهای رجوی تنها محدود به مواضع سیاسی نشده، افتضاح های اخلاقی چنان دامان این گروه را گرفته که هر روز مدار جدیدی از بی آبرویی را برای آنها رقم می زند. جالب آن که رجوی که با سرهم کردن اعتقادات سخیف فرقه ای، به بهانه بیمه کردن تشکیلاتش و آب بندی کردن نیروها به قلع و قمع رقبایش پرداخت و سایرین را وادار به کرنش در مقابل خود نمود، امروز بیشترین ضربه را از همین ناحیه می خورد و چنان اسباب بی آبرویی خود را رقم زده است که حتی جرأت نشان دادن خود را نیز ندارد و به هزار بهانه امنیتی و غیرامنیتی از ظاهر شدن حتی در میان اعضای این گروه امتناع می کند.
با این وصف و به سبب عملکرد رجوی و متابعت هم باندیهایش، در حال حاضر گروه تروریستی مجاهدین به بی آبروترین گروه در تاریخ سیاسی معاصر تبدیل شده است که جز بی شرم ترین افراد کسی در تقبیح و لعن آن تردیدی به خود راه نمی دهد.