درز کردن اخبار از درون اردوگاه لیبرتی حاکی از آن است که اخیرآ در یکی از نشست هائی که رجوی برای تحریک کردن و مغزشوئی افراد برقرار کرده دوباره به بند ف انقلاب کذائی مریم بند کرده و در این میان عکسی را به نمایش گذاشته که دو نفر را در حال کشتی گرفتن نشان می دهد، و اعلام کرده آن نفری که در زیر است من هستم و به کمک شما نیازمندم، به کمک شما نیاز دارم اگر کمکم نکنید شکست خواهم خورد، آقای فیلابی برس به داد طرف.
همه به خاطر داریم که در سال ۷۳ رجوی خطاب به همه ماها اعلام کرد (اگر شما فردیتتان را تمام و کمال در اختیار من قرار دهید، من رژیم را سرنگون خواهم کرد و اگر چنین نشد من خودم را خواهم کشت و ارتش را منحل خواهم کرد.)
بایستی از رجوی پرسید مگر در سال ۷۳ این جماعت تمام و کمال فردیت خود را به جنابعالی تقدیم نکردند؟
مگر قبل از آن فرزندان و همسران خود را تقدیمتان نکردند؟
مگر تمام دارو ندار خود را در بیابان های عراق به پای شما نریختند؟
مگر جوانی و عمر خود را در راه دروغ های شما بر باد فنا ندادند؟
مگر هستی خود را به امید بوقوع پیوستن تحلیل های پوچ شما پر پر نکردند؟
و هزار اگر و مگر دیگر، پس چرا سرنگون نکردی؟ پس چرا میدان را خالی کردی و پا به فرار گذاشتی؟
مگر خودت نگفتی که اگر چنین نشد من خودم را خواهم کشت و ارتش را منحل خواهم کرد؟
خوب حالا چنین نشده پای حرف خودت باش این افرادی که در لیبرتی اسیر تشکیلات شما هستند هنوز هستند حداقل برای اینکه در مقابل همین افراد روسپید باشی پای حرف خودت باش.
در قسمت دیگری در همین نشست برای دلداری و قفل کردن افراد در عراق رجوی چنین گفته: این سرمایی که شما می خورید، باعث پیروزی در الانبار، فلوجه، سوریه، ترکیه می شود و حرکتهای آنها الگو گرفته از مقاومت شما می باشد.
دقت کنید برای گمراه کردن افراد تمام حرکت های اعتراضی در تمام دنیا را به اردوگاه و اسارتگاهی ربط می دهد که از عالم قطع می باشد و هیچ کشوری هم در دنیا حاضر به پذیرش حتی یک نفر از این افراد نیست و در ادامه شعاری را سر می دهد که سر تا پا مسخره است (کیسه، سنگر و گونی عامل سرنگونی) جالب اینجاست که در دورانی که اردوگاه های شما پر بود از توپ و تانک و سلاح های جور وا جور اهدائی صدام یاقی آن هم در زمانی که همین افراد گونی به دست جوانتر بودند و مقداری انرژی و امید در وجودشان بود نتوانستی کاری انجام دهی امروز بدون سلاح و با افرادی که در حداقل سنی ۵۰ می باشند و هیچ امیدی هم در وجودشان باقی نیست چون از سر اجبار در درون قفس گرفتا هستند چه حاصل؟
چیزی که در این میان عیان است این است که هنوز افرادی که در لیبرتی گرفتار هستند از وضعیت بیرون هیچ اطلاعی ندارند وگر نه رجوی حرکت های سوریه و فلوجه و الانبار که تمام دنیا می دانند کار نیروهای القاعده است را به عنوان پیروزی به خورد افراد بی خبر از دنیا نمی داد، در یک کلام رجوی چنین گفته: بچه های لیبرتی شما سرما را تحمل کنید و گونی به دست شب ها در پراکندگی باشید تا القاعده پیروز شود و به محض رسیدن به اردوگاه شما سر تمامی شما را خواهد برید، آیا شما چیز دیگری از این داستان برداشت می کنید؟