17 خرداد ماه سالروز پرواز مسعود رجوی از پاریس به عراق، سرآغاز سه دهه گرفتاری و اسارت اعضای سازمان مجاهدین خلق در دست دشمنان قسم خورده ی ملت ایران و همکاری سران سازمان با دیکتاتور رژیم بعث عراق و خیانت به هموطنان ایرانی است.
پس از فرار مسعود رجوی به پاریس و تأسیس شورای ملی مقاومت، دیدارهای خیانت، ورود به عراق را هموار کرد. طارق عزیز وزیر خارجه ی وقت عراق در اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در یک دیدار پنج ساعته با مسعود رجوی، موفق شد وی را برای خیانت بیشتر به مردمش بخرد.
در 17 خرداد 1365، مسعود رجوی با پروازی اختصاصی به عراق رفت و مورد استقبال شخص دوم رژیم بعث عراق، قرار گرفت. امضای قراردادهای نظامی و جاسوسی میان رژیم عراق و مسعود رجوی و گرفتن مبالغ هنگفت در ازای خدمات مجاهدین به صدام حسین برای سرکوب قیام کردها و شیعیان عراق و از همه مهمتر کشتار جوانان ملت ایران، راه مجاهدین خلق را برای ارتکاب به جنایات بیشترگشود. جنایات و خیانت کاری هایی که نه تنها پیامد مثبتی برای مجاهدین خلق نداشت بلکه آن ها را در اذهان ملت ایران بسیار منفورتر از پیش کرد و خود سازمان و سران و تشکیلاتش را در مسیر قهقرا رها کرد.
حضور سازمان در عراق و حرکات تروریستی و جاسوسی آن با حمایت مالی و نظامی صدام حسین – که بعدها مورد خشم غرب به ویژه امریکا قرار گرفت – برای مجاهدین خلق خسارات بیشتری به بار آورد. حمله ی امریکا به عراق و سقوط صدام حسین مساوی شد با خلع سلاح شدن مجاهدین خلق و پس از استقرار دولت جدید عراق که رابطه ی خوبی هم با ایران داشت، وضعیت مجاهدین وخیم تر شد.
شاید مسعود رجوی هرگز فکر نمی کرد که پرواز خیانت کارانه اش به آغوش دشمن ملت خود، روزی مهم ترین عامل سقوط تشکیلاتش شود. بسته شدن پادگان اشرف خانه ی اهدایی صدام حسین، خروج اعضا از عراق – که از الزامات دولت عراق و سازمان ملل متحد است – ظاهراً یکی از سخت ترین برهه های زمانی یا شاید سخت ترین مرحله در طول تاریخ مجاهدین خلق است.
نتیجه ی سه دهه خیانت به وطن و مزدوری برای یکی از بدنامترین دیکتاتورهای تاریخ جهان که خود به سرنوشت شومی دچار شد، این است که اکنون بیش از یک دهه است که مسعود رجوی در خفا زندگی می کند و همسرش به عنوان جانشین و رئیس جمهور خودخوانده ی مجاهدین خلق را بر آن داشته است که دامنه ی خیانت ها را بسیار بیشتر کند. از جاسوسی در سایت های هسته ای ایران گرفته تا قتل دانشمندان هسته ای، از پرداختن مبالغ هنگفت به سیاستمداران غربی گرفته تا ساختن و جعل پرونده برای تفرقه افکنی و جنگ افروزی بیشتر میان ایران و جامعه ی بین المللی.
عراق برای مسعود رجوی، باتلاقی شد که رهایی از آن سخت دشوار است و ماندن و نماندن در آن به نبردی باخت- باخت می ماند چرا که خروج از عراق به معنای فروپاشی ساختار فرقه ای سازمان است. هر چند که در حال حاضر سران سازمان کنترل فرقه ای بر افراد گرفتار در پادگان لیبرتی را بسیار شدیدتر کرده اند، اما انتقال افراد به کشورهای گوناگون به هر روی ادامه دارد. ماندن درعراق هم برابر است با ماندن در جامعه ای که مردمش با نفرت به جنایات مجاهدین علیه مردمشان نگاه می کنند و حضور تروریست ها در کشور خود را بیش از این نمی پذیرند و دراین میان، مسعود رجوی به زندگی لوکس خود در خفا ادامه می دهد – البته به شرط آن که تاکنون زنده باشد – مریم رجوی هم که سرگرم نمایش های پرفریب و پر زرق و برق خود برای دلخوشی خود و فریب دادن غربی هاست. قربانی باتلاق عراق اعضای دربند فرقه ی رجوی هستند که بیش از سه دهه است از اساسی ترین حقوق انسانی خود محروم شده اند. گویی عواقب پرواز خائنانه به عراق تا ابد دامن گیر اعضا و حتی سران فرقه است.
مزدا پارسی