این سخنرانی بی مایه، ارزش آنهمه هزینه را نداشت!
بالاخره بعد از جنجال های گوش خراش چند ماهه ومخارج سنگینی که سازمان موصوف به مجاهدین خلق دراین راه متقبل شد، مریم رجوی پشت تریبون رفت وسخنرانی طولانی او که نود درصد آن شعارگونه وفارغ از هرگونه محتوای سیاسی بود وبقیه خواهش و التماس از آمریکا و دیگران که بیش ازاین مماشات نکرده و بی قراری او را درتحویل دودستی ایران به فرقه ی رجوی وتحقق ریاست جمهوری او، فرونشاند، انجام شد.
اما سرنوشت سعادت و رفاه " خلق قهرمان " چه میشود؟؟
سخنرانی این خانم مکرمه نشان داد که مردم بایستی بروند وکشک خود را بسابند وکلاهشان همچنان پس معرکه بماند. این مریم ومسعود خواهند بود که با به روز کردن آموزه های ماکیاولیستی- پل پوتی مختص خود، تکلیف آنها را روشن خواهند کرد!
دراین سخنرانی مطنطن!! دم خروس های درخور توجهی نشان داده شد که از قضا مفید بود و با امتنان زیاد میتوان گفت که بعضی از گره گاه های موجود در شناخت سیاست های منطقه ای اینجانب را، بشرحی که ذیلا خواهد آمد، باز کرد: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
درقسمتی از سخنرانی خانم رجوی آمده است:
" سلام بر ملتهای به پاخاسته سوریه و عراق و کارزار آنها برای آزادی و دموکراسی و علیه تروریسم و بنیادگرایی ".
آیا حرکات اخیر درسوریه وعراق برعلیه بنیاد گرایی وبنفع آزادی است و مگر اکثریت تعیین کننده ی عاملین این عملیات ضد ملی درهر دوکشور سمبل تحجر وبنیاد گرایی نیستند؟؟ چه کسانی در آن دوکشورعرصه را بر زنان وآزادی های فردی پیش پا افتاده ی اقشارمختلف مردم تنگ میکنند؟ گردن زدن ها متعلق به کیست و مراجعه به خانه های مردم جهت نظارت بر لباس و… آنها ازطرف چه کسانی صورت میگیرد؟
ممکن است که جواب بدهند که اینها مربوط به داعش و مشابهین بوده وارتباطی با سازمان ندارند ودراینصورت از شما پرسیده خواهد شد که دوستان شما که با داعش همکاری میکنند، با این اعمال موافق نیستند؟!
بسیار خوب! اگر موافق نیستند چرا جلوی داعش را در ارتکاب این جنایتها نمیگیرند. اگر میتوانند ونمیگیرند که فرقی با داعش ندارند واگر قدرت جلوگیری از کارهای رعب انگیز داعش را ندارند که دراقلیت واقع اند و معنی این سخن آنست که مریم به کسانی درود وسلام می فرستد که جزو زواید داعش بحساب آمده ودراصل ازداعش حمایت میکنند!!
در طی سخنان این خانم سوار شده بر نوک پیکان تکامل بشری آمده است:
" انفجار خشم مردم عراق، اشغالگری ولایت فقیه بر این کشور را به لرزه انداخته و سرمایه گذاری یازده ساله آخوندها در عراق، برباد رفته است؛ آخوندهایی که می خواستند از سرکشیدن جام زهر اتمی طفره بروند، حالا زهر شکست در عراق، تمامی رژیمشان را فراگرفته است. "
دراینجا بازهم مجبورم از سرکار علیه بپرسم که میزان سرمایه گذاری احتمالی ایران درعراق را روشن کنید تا من نیز با اعلام سرمایه گذاری آمریکا (نزدیک یک تریلیون دلار) مقایسه کرده و آنگاه در صدد تحلیل سود و زیان باشم.
دیگر اینکه کشور ومردم ما احتیاجی به سلاح اتمی ندارند و طبعا جام زهری هم درکار نیست و این جزو ادعاهای بی پشتوانه ی شما وکسان دیگری است که به باج خواهی ازما پرداخته اند!
خانم رجوی درادامه ی اثبات طومارهای دروغینی که همراه تعداد معدودی از شیوخ عراق و بدور از چشم مردم و درپادگان اشرف یا اورسوراواز تهیه شده، بازهم مجبور به دروغگویی شده و میگوید:
" در همان زمان، 5 میلیون و 200هزار نفر از مردم عراق، خواستار خلع ید از رژیم ایران در کشورشان شدند ".
تو گویی که مردم عراق درد ازبین رفتن ساختارهای بنیادی خود توسط بمباران های مخوف آمریکا رانداشته وتمام هم وغم شان این بوده که برعلیه ایران به جمع آوری طومار بپردازند.
راستی ازاین طومار ها وطومارهای واقعی تر برعلیه اشغالگری آمریکا هم تاکنون سخنی گفته ویا متن آنها را در اختیار افکار عمومی قرارداده اید؟ اگر جواب منفی است دلیل آنرا توضیح دهید!
این رئیس حرمسرای سابق رجوی مقلد بقا برمیت او گفته است:
"… رژیم، بیهوده سعی کرد با برچسب تروریسم و خلاصه کردن خیزشهای میلیونی در نیروهای افراطی، با قیام مردم عراق مقابله کند. در حالی که رهبران عشایر و مردم عراق، در هفته های اخیر بارها هر گونه افراطیگری و تروریسم و حمله و تعرض به غیرنظامیان را قویاً محکوم کرده اند".
دراین مورد کمی تا قسمتی حق با خانم رجوی است. داعش که درابتدا نام " دولت اسلامی عراق" را یدک کشیده ودست به ترور وخرابکاری محدود میزد با کمک کسانی که بنوعی به گروه رجوی هم کمک میکنند، این گروه تروریستی را به سوریه اعزام کرد وپس از چاق وچله کردن آن، به یک ارتش کوچک ضدانقلابی بغایت خشن تر وبیرحم تر از " کنترا" ودیگر ارتش های مزدور بیگانگان درآمریکای لاتین و…، تبدیل کرده اند که دامنه تروریستی اش را افزایش دهند. شما درمخالفت با همه ی دنیا نمی پذیرید که داعش افراطی است؟ یعنی این سر بریدن ها و اعدام ها درموصل و… کار آنها نیست وکار مردم عراق وعشایر است؟؟ اینکه بدتر شد!
مشکل شما دراین مورد آنست که میخواهید پیشروی های داعش را بحساب مردم عراق وعشایر انقلابی؟! بگذارید وچون میبینید که افراط گرایی های آنها ازنظر آبرو ریزی حامیانش شهره ی آفاق شده، دچار تناقض شده ومیگویید که عشایر ومردم عراق حملات وتعرض به غیر نظامیان را محکوم کرده اند وازاین سخنان شما بر میآید که عشایر ومردم موهوم مورد اتکای شما، قدرتی در معادلات پیچیده ای که عراق آنرا تجربه میکند، ندارد.
از یک طرف میخواهید پیشروی های داعش را بحساب خود ودوستانتان بگذارید وازطرف دیگر از خشمی که برعلیه داعش وشرکا بوجود آمده واهمه دارید ومجبور میشوید که بطور فرصت طلبانه بین دوصندلی نشسته وخدا وخرما را تواما بخواهید که به مشکل بر میخورید!
درادامه ی سخنان خانم رجوی آمده است:
" همه می گویند وضعیت کنونی در این کشور، ناشی از انحصارطلبی و سرکوبگری مالکی است. بنابراین، راه حل یکی بیش نیست و آن هم، کنار گذاشتن مالکی است. راه حل، خلع ید از رژیم ایران است و تشکیل یک دولت دموکراتیک و فراگیر".
آقای مالکی در موقعیتی به قدرت رسید که کشور عراق دراختیار ارباب تان آمریکا بود، اگر مالکی بد است چرا این اعتراض را به آمریکا نمیکنید که بموجب قانون اساسی مصوبه ی تحت نظارت آمریکا، نخست وزیر باید از شیعیان باشد. آمریکا چه اقدامی برای بهبود مناسبات بین اقوام و مذاهب متعدد موجود در عراق انجام داد واگر نداد علت آن چه بوده است؟ جز کاشتن نهال چرکینی که درآینده بتواند با توسل به کم تجربگی شیعیان وسنی ها به جنگ مذهبی دراین کشور دامن زده وآرایش خاورمیانه ای دلخواه خود را تنظیم کند چه کار مثبتی انجام داد وچرا مورد اعتراض شما قرار نگرفت؟
دیگر اینکه شما کدام قسمت از مسئله هستید که بتوانید باین سادگی درامور داخلی کشوری دخالت کنید که سه دهه مهمان ناخوانده ی آنها بوده وهستید؟ من با خوب وبد بودن مالکی وهر شخصیت دیگر عراقی کاری ندارم ولی این را بارها دیده ام که شما بارها بامزدور نامیدن نخست وزیر یک کشور، باو اهانت کرده اید که درهرعرف وقانون عملی مجرمانه بوده وقابل پیگرد قضائی است.
ما بهمراه مسئولان ایران میگوییم وتکرار میکنیم که به تصمیم مردم عراق درتعیین نحوه ی زندگی و دولت خود احترام میگذاریم وهرگز خود را وصی و قیم آنها نمیدانیم.
نامبرده به سخنان خود اینطور ادامه میدهد:
"… دولت آمریکا حداقل باید حکومت عراق را از هر گونه حمله و تعرض و محدودیت علیه مجاهدان لیبرتی، باز دارد. و آن را وادار کند که هفت گروگان اشرفی را آزاد کند. باید امنیت لیبرتی را تضمین کند و باید به محاصره ضدانسانی پایان دهد و حقوق پناهندگی مجاهدان لیبرتی تا نفر آخر باید تأمین شود. همچنین سازمان ملل باید به ویژه در شرایط کنونی عراق، یک واحد کلاه آبی در لیبرتی مستقر کند".
اگر به گفته ی شما دولت مالکی همه کاره ی عراق وعامل تمام بلیات زمینی و آسمانی است، دراین میان آمریکا چکاره است که باید جلوی آن را بگیرد. مگر آمریکا وصی و قیم مردم جهان و وکیل مدافع یا مزدور شماست که باید بفرموده عمل کند؟
آمریکا بموجب قراردادی خاک عراق را با گذاشتن بزرگترین سفارت خانه ی خود در جهان، ترک کرده است و قانونا زمانی میتواند به عراق بیآید که دعوتی ازطرف مردم ودولت قانونی عراق بعمل آمده باشد. آمریکا طعم حمله های خوسرانه وقلدر منشانه ی خود را چشیده وباور نداشته باشید که جرات لشکر کشی وسیع و مجدد مورد دلخواه شما را داشته باشد. کشتیبان را سیاستی دگر آمده و اوباما درتحلیل دلایل شکست دخالت های خارجی مستقیم آمریکا به دیگر کشورها، دریافته است که بجای تقبل این هزینه ی انسانی وفرسوده کردن ارتش خود، کمک وسیع مالی خود را صرف بسیج مزدورانی کند که تعدادبیشتری ازاین مزدوران محصول بیکاری وافزایش دائم التزاید ارتش ذخیره ی بیکاران، وتعداد اندکی نیز ماحصل عقب ماندگی ذهنی وافراط گرایی ها میباشند.
بازهم از شما سئوال میشود، این بیکاری و بوجود آمدن ارتش ذخیره ی بیکاران که الساعه به چماق امپراطوری جهانی آمریکا وشرکا درآمده اند، مگرچیزی جز نتیجه ی سیاست ها و ریاضت های اقتصادی نئولیبرالیزمی هستند که شما برای آن سینه چاکی میکنید؟ آیا لازم نمیدانید لحظاتی هم که شده به این مورد خاص فکر کرده وبدانید که چرا باید این جوانان بیکار بجان آمده ی محصول این سیاست هایی که شما را شیفته ی خود کرده است، برای چند صد دلار حقوق ماهیانه آدم بکشند، غنیمت بگیرند ودست بسوی ناموس دیگران بزنند؟؟ ظاهرا که این مسائل برای شما اهمیتی ندارد اینطور نیست؟!
صحبت های مریم رجوی چنین ادامه یافته است:
"… مرحله پایانی رژیم ولایت فقیه، خود را در پنج نشانهٴ بزرگ ظاهر می کند:
آمادگی اجتماعی برای قیام و آزادی، شکاف فزاینده در رأس رژیم، عقب نشینی آخوندها از برنامه بمب سازی، فرو رفتن رژیم در دو جنگ کثیف در عراق و سوریه و مهمتر از همه، آمادگی مقاومتی که می تواند تحولات را به سوی سرنگونی دیکتاتوری دینی، و آزادی مردم و میهنش پیش ببرد".
کدام آمادگی، قیام تحت چه برنامه ای وبرای تحقق چه اهدافی، رژیم آخوندی چه صیغه ایست ودرداخل کدام یک از فرماسیون های تاریخی- اقتصادی- اجتماعی قرار دارد؟؟ این نوع رژیم هایی که شما مدام بدان استناد میکنید ابدا نمایشگر نمود اجتماعی – طبقاتی نیست ودر دایره ی علوم اجتماعی وجامعه شناسی نمیگنجد!
رژیم ومردم ایران در هیچ جنگی فرو نرفته است ومیدانیم که آرزوی شماست که فروبرود والبته این خواب شما تعبیر نخواهد شد.
اگر حرف شما را درمورد آمادگی مقاومت – که خود شما باشید – باور داشته باشیم، آنگاه میتوانیم نتیجه بگیریم که این رژیم تا وجود مقاومتی مثل شما، کسب مشروعیت بیشتری کرده و " مرحله ی پایانی " نخواهد داشت!
خانم رجوی بازهم خود را نماینده ی مقاومت گدا صفت و مردم ایران معرفی کرده ومیگوید:
" در این جا از جانب مقاومت و مردم ایران به آقایان 5+1 هشدار می دهم که مبادا در وین و در ژنو، بر سر حقوق بشر مردم ایران، معامله کنید و به آنها امتیاز بدهید".
درحالتی که شما فکر میکنید با دخالت این قدرت ها مسئله ی حقوق بشری ما بهتر حل خواهد شد سخت درتخیل و کم سوادی گرفتارید. روند تاریخ وتجربیات تلخ دویست ساله ی اخیر مردم ایران نشان داده که ما بدون دخالت نیروهای قدرتمند خارجی راحت تر بوده ایم. آنها با ازبین بردن صنایع بومی ما و تحمیل اقتصاد تک محصولی، مارا به خاک سیاه نشاندند. دردوران جولان تمام وکمال این قدرت ها درایران، آزادی سیاسی که بدست نیآوردیم هیچ، دچار جبر اقتصادی هم شدیم که بمراتب ویران کننده تر از استبداد سیاسی است واین یعنی چه؟
اگر من هزینه ی شرکت درانتخابات مفروضی را نتوانم تامین کنم، علیرغم آزادی ای که حاکمیت و جامعه وقانون حق انتخاب شدن مرا برسمیت شناخته است، قادر به شرکت درانتخابات وگرفتن رای مردم نخواهم شد. من آزادی سیاسی دارم اما جبر اقتصادی مانع انتخاب شدن من بعنوان نماینده ی مردم خواهد شد ودراینجاست که می بینیم آزادی سیاسی علیرغم غنیمت بزرگی بوده و ارمغانی به بشریت است، درمقابل جبر سیاسی کار چندان زیادی پیش نمیبرد که البته این امر به هیچ وجه بمنزله ی دست کم گرفتن دموکراسی بورژوایی وآزادی های سیاسی ولو نیم بند آن نیست و اقلا درحکم کفش کهنه بعنوان یک نعمت خداوندی در بیابان را دارد!
بدین ترتیب شما با فرض صادق بودن خود به وجود آزادی سیاسی؟؟!!، با مشکل بزرگی بنام ازبین بردن ولو نسبی جبر اقتصادی، چیز زیادی بدست نخواهید آورد و شما با تجربه کردن این تئوری درمناسبات درون گروهی خود، باید که بهتر از من ازوجود این نقیصه مطلع باشید که میدانم با این طرز تفکر تمایلی به ابراز آن نخواهید داشت.
شما برنامه ای برای رفع این نقیصه ندارید وبنابراین حرف بیهوده نزنید!
شما درحکم کسی هستید که عمدا خود را بخواب زده اید وبیدار کردن چنین فردی مشکل است!!
ویا درمورد افراد وگروههایی نظیر شما گفته اند: " هیچ منطق محکم، انسانی را که با سوء نیت بمیدان آمده، قانع نخواهد کرد"! شما نفع خود را دربخواب زدن خود و نداشتن نیت خوب جستجو میکنید!
حرف های شعارگونه خانم رجوی بدینگونه ادامه می یابد:
" ما بار دیگر جامعه جهانی را به حمایت از انقلاب و ارتش آزاد سوریه و ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه، فرا می خوانیم. درود بر مردم سوریه و شهیدان و قهرمانان پیشتاز آنها".
من درابتدای این نوشته گفتم که شما سبب خیر شدید تا من بدانم که حمایت بی چون وچرای شما از ارتش باصطلاح آزاد سوریه چیست وچگونه؟!
درپی آن بودم که برای منسجم تر کردن نظریاتم درمورد تصمیم نهائی آمریکا که طرف کدامیک ازدعوا خواهد بود، با انتشار خبر حمایت 500 هزار میلیونی آن کشور ازدوست جان جانی شما " جربا" به علت العلل اقدامات اخیر شما ومواضع تان دست یافتم. این پا و آن پا میکردید که نظر آمریکا نهائی تر شود وشما به این زیارتگاه دخیل ببندید وقرعه ی فال بنام ارتش آزاد سوریه خورد وتکلیف شما را روشن تر کرد وشما بهمان خاطر میخواهید فتوحات جنایتکارانه ی داعش را بحساب کسانی بگذارید که آمریکا پسندانه تر باشد والبته بصلاح خود و متحدین تان میبینید که ازدرز شقاوت های آنها با توسل به مصاحبه ونقل وقول رهبر این یا آن عشیره، جلوگیری نمایید!
بازهم گفته اید:
"… مقاومتی که در دل زندانهای سیاسی، کانونهای شورش و اعتراض برپا می کند، در عراق و سراسر خاورمیانه، نیروهای دموکراتیک و ضدارتجاعی را به مقابله با بنیادگرایی و رژیم ولایت فقیه فرا می خواند".
شما با برپائی مناسبات بشدت ارتجاعی ومستبدانه درداخل تشکیلات خود، گوی سبقت را ازهمه ی مرتجعین ربوده و مرتجع ترین جریان فرقوی مرتبط با ایران هستید، اگر قرار است مبارزه ای با ارتجاع و دشمنان دموکراسی انجام گیرد، این مبارزه دردرجه ی اول دامن شما را خواهد گرفت وشما نه آنتی تز، که سنتز تروریزم میباشید!
بازهم اظهار نظر شده که:
" آزادی و امنیت اعضا و هواداران این مقاومت را تأمین کنید تا یک راهپیمایی در خیابانهای تهران برگزار کنند، آن وقت می بینید که چگونه سراپای رژیمتان را در می نوردند".
ظاهرا مزاح میفرمایید؟! احتمالا کار حکومتیان در عدم توجه به این درخواست شما، تحلیلی است که از وضعیت شما دارند که بموجب آن وقت خود را صرف شنیدن این شوخی ها نمیکنند!
در رجز خوانی بنفع مسعود رجوی گفته است:
" بله آن چه او بنیاد گذاشته، راه و رسم تسلیم ناپذیری است، آیین فدا و صداقت است و درس وفای به عهد است. به خاطر این آرمان و این نسل است که آخوندها از ترس سرنگونی، به خود می پیچند. زیرا نسل مسعود را به چشم می بینند که اراده کرده است به هر قیمت، آزادی مردم ایران را محقق کند ".
اگر کارهای این هموطنان مافیا سان ما تسلیم نیست، پس چیست: تبدیل یک سازمان سیاسی که هدف بنیانگذاران آن مبارزه با امپریالیزم وعوامل آن بوده، اسرائیل را دشمن بشریت ودنیای اسلام میدانسته و حمایت تبلیغاتی از جنبش فلسطین میکرده، خود را وطن دوست مینامیده و…، به یک باند فرقوی جاسوس وهمسو یا ارتجاعی ترین وهارترین محافل سلطه گر جهانی، تضعیف پشت جبهه های مردم فلسطین، قرارداد همکاری بادولت متخاصم صدام و… جزء ادوات صداقت وتسلیم ناپذیری است؟؟ جل الخالق!
صابر