با پایان یافتن نخست وزیری آقای نوری المالکی و انتخاب آقای دکتر حیدر العبادی بعنوان نخست وزیر جدید عراق فرقه رجوی هم وارد دور جدیدی از بازی در عراق شده است و در مناسبات داخلی فرقه و در مراسم علنی اعلام پیروزی می کند و خبر از شکوفایی و دوران نوینی برای فرقه در عراق می کند.
مریم قجر بدون کمترین ملاحظه سیاسی و یا سر کودنی ویا از سر استیصال برنامه ماندن در عراق رااعلام می کند و برای نخست وزیر عراق هم خط مشخص می کند و از وی می خواهد که حقوق پناهندگی اعضاء فرقه را در عراق به رسمیت بشناسد.
اوهم چنین از نخست وزیر جدید عراق می خواهد؛که برای اثبات حسن نیت اش ؛ تمام عیار با همسایه شرقی اش مرزی قطور بکشد ؛ زیرا بقول مریم رمز بقا و ماندگاری قطع رابطه با جمهوری اسلامی است.
تا بحال شاهد انواع و اقسام ترفندها و موضع گیرهای چپ اندر قیچی های فرقه بوده ایم این یکی دیگر خیلی عجیب و غریب است و معلوم نیست بر اساس چه محاسبه ای این طرحات را می بافد. آیا بر اساس سنگ مفت گنجشک مفت ویا انداختن تیر در تاریکی است یا اینکه احساس می کند که آب عنقریب است که به خوابگه مورچگان بیافتد وهمانند انسانی است از ترس شروع به آواز خواندن کرده است.
اما واقعیت چیست؟.
سرکرده فرقه و مریم قجر بخوبی می دانند که با روی کار آمدن دولت جدید در عراق دیگر تمام شکافهایی که تا بحال فرقه در عراق داشت ودر آنها به حیات ننگینش ادامه می داد؛ به زودی بسته خواهند شد.ودیگر نمی تواند به بهانه های واهی اذهان را فریب دهدو اسیران را با نوید پیروزی و سرنگونی در کمپ لیبرتی نگه دارد.
از طرف دیگر می داند که دولت جدید عراق یک دولت فراگیر از همه جناح ها و احزاب خواهد بود و بر سر هرچیز هم که با هم اختلاف داشته باشند در یک نقطه با هم وحدت دارند ؛ آنهم مبارزه بی امان با تروریسم و فتنه گری است که براساس قانون اساسی عراق فرقه رجوی هم یک سازمان تروریستی وجایی در عراق ندارد وباید خاک این کشور را ترک کند.
این فرقه یک پرونده سیاه و قطور دردادگاه دیوان عالی این کشور دارد واسامی مجرمان و جنایتکاران این فرقه که فرماندهی و هدایت کشتار اکراد و شیعیان راعهده دار بوده اند با تمام جزییات وجود دارد و شاهدین زیادی هم وجود دارند که در دادگاه عالی عراق شهادت دهند.
غارت و چپاول اموال عراق چه در زمان دیکتاتور ملعون صدام حسین و چه بعد از سرنگونی و در اثنای چند ماهه هرج و مرج در عراق در هنگامه اشغال توسط امریکا؛ هم از دیگر پرونده های ناگشوده فرقه رجوی در عراق است.
دخالت های مستمر فرقه در امور عراق با استخدام و فریب جوانان عراقی تحت عنوان مجاهدین عراقی تا کمک های رسانه ای و مالی به تروریست های تکفیری و داعشی های وحشی و دامن زدن به آتش فتنه گری در عراق هم ازدیگر پرونده های این جریان تروریست در عراق است.
با این وضعیت سرکرده فراری فرقه و همسر او مریم قجر بخوبی می دانند که شکاف حضور فرقه در عراق دارد بسته میشود و شرایط خیلی بیشتر از قبل برایش سخت و دشوار می شود.
لذا بفکر چاره اندیشی است که چگونه گریز گاهی از این مخمصه پیدا کنند.بنابراین می خواهد به اصطلاح خودش دست پیش بگیرد که پس نماند. البته دیگر این جیغ وداد ها و تر فند ها حداقل در عراق دورانش به سر آمده است.و کارایی ندارد. باید سران فرقه یکبارهم که شده کمی عاقلانه تر فکر کنند و قبل از اینکه به مفتضحانه ترین شکل اخراج شوند ؛عراق را ترک کنند و نزد اربابان خود رجعت کنند.
تمام سیاسیون عراقی بعد از سرنگونی دیکتاتورعراقی که بنحوی با فریب و نیرنگ و یا با دلار چند صباحی از دور و نزدیک از این فرقه حمایت می کردند ؛ جز ضرر و خسران و بی آبرویی چیزی عایدشان نشد و تعداد زیادی هم از آنها مجبور به ترک کشور خود شدند و دوران هم سویی با فرقه را مانند ویروسی می دانند که تمام هست ونیست آنها را بر باد داد.طارق الهاشمی ومحمد دائینی و عدنان دلیمی واحمد علوانی و….. از این قبیل اند.
بنابراین دیگر گوش شنوایی برای شنیدن جفنگیات مریم قجر نیست. کدام سیاستمدار عاقلی بر سر منافع خود و حزب و هوادارانش وارد قمار اتحاد مجدد با فرقه تروریستی رجوی خواهد شد.سازمانی که جز مصیبت و بدبختی برای مردم عراق و منطقه نداشته است.
علیهذاآنچه ما در صحنه اروپا تحت عنوان کنفرانس و….شاهد آن هستیم هیچ ارزشی ندارد و فقط برای خوراک تبلیغاتی برای اسیران فرقه در کمپ لیبرتی است و باز هم با این شیوه می خواهد به اسیران دلداری بدهند که صبر کنید که به زودی چنین و چنان می شود. و شرایط به نفع آنها در عراق تغیر خواهد کرد.
بازهم وعده و بازهم دروغ و نیرنگ ؛ دروغ هایی که سرکرده فرقه بیش از سی سال است می گوید و تکرار می کند و همسر حسرت به دل او انها را بازنشخوار میکند.و با وارونه جلوه دادن حقایق تعدادی انسان نا آگاه و بی خبر از همه جا در جهالت نگهدارد. انسانهایی که بواقع در قرن بیست ویکم در غار زندگی می کنند و از فشارهای ۲۴ ساعته تشیلات فرقه و شیادی های مریم قجر و همسر فراری اش جانشان به لبشان رسیده است.چون همه آنها با تمام گوشت و پوست واستخوان خود لمس می کنند که آلت دست شده اند. جانشون ملعبه دست این زوج جنایتکار شده است.
با اطمینان می توان گفت که این روند آخر بازی فرقه در عراق است و بازی تمام شده است. و هر گونه تشبث و خیمه شب بازی هم دردی از درد های بی درمان فرقه درمان نخواهد کرد…..
مجتبی رشیدی