بعد از صحبت های آقای خاتمی، خانواده ها که بسیار مشتاق بودند جوابی برای سئوالات شان پیدا کنند هر کس سئوالی را مطرح نمود که ایشان به همراه سایر جدا شدگان به این سئوالات پاسخ دادند.
آقای فرهاد اردشیری یکی از خانواده های حاضر در جلسه که برادرش اسیر فرقه می باشد سئوال نمود که چرا زن و زندگی برای مسعود رجوی حلال است اما برای دیگر اعضا حرام؟
آقای خاتمی بیان داشت قبل از پرداختن به این بحث باید قدری به گذشته برگردیم تا متوجه شویم که علت این کار چه بوده است.
رهبری فرقه بعد از شکست در عملیات مرصاد برای اینکه نخواهد به شکست اش اعتراف کند اعضا را متهم کرد که عامل شکست شما بودید چرا که در صحنه جنگ به فکر همسران خود بودید و به همین خاطر بحث انقلاب طلاق را آورد و گفت که همه باید همسر خود را طلاق دهند و ما مجردها نیز باید در ذهن خود این مسئله را طلاق بدهیم.
با توجه به فرقه ای بودن سازمان کسی اجازه نداشت این سئوال را بکند که چرا فقط رجوی حق دارد زن داشته باشد و دیگران باید طلاق بدهند و در ادامه رجوی هم اعلام کرد که تمام زنان عالم در حریم من هستند و شما نباید به هیچ کدامشان نظر داشته باشید.
البته این کار تا بدان جا پیش رفت که اعضای فرقه نباید در ذهن خود به این مسائل فکر کنند و به همین خاطر سعی نمود با پیش کشیدن بحثی به نام غسل هفتگی که بیشتر جنبه تفتیش عقیده بود افراد را وادار می کردند تمام افکار حتی خواب خود را در این زمینه روی کاغذ آورده و در جمع بخوانند که البته سران فرقه با این کار مسئله دیگری را هم دنبال می کردند و در نشست ها عنوان می شد که این گزارشات به رجوی داده شده و بعدا از بین برده می شود ولی وقتی از فرقه جدا شدم متوجه شدم که در مورد افشاگری علیه یکی از افراد جدا شده این شیوه بغایت کثیف استفاده شده تا وی را فردی مشکل دار و… نشان دهند.
آقای اردشیری که نشان می داد نسبت به انقلاب طلاق مسعود و مریم اشراف نسبی داشته ادامه داد آیا در بین شما یکی پیدا نشد به مهدی ابریشمچی بگوید تو چرا دو دستی زنت را که مریم رجوی بود تقدیم مسعود رجوی کردی؟ این چه قانونی است چه شرعی است که زنت را به دیگری می دهی؟
آقای خاتمی در پاسخ ادامه داد ما جرات نمی کردیم چنین سئوالاتی را مطرح کنیم، قیمت این سئوال این بودکه با مارک ها و تهمت ها و توهین ها و ناسزاها از جانب صدها نفر روبرو می شدیم در نهایت هم به صورت بسیار پیچیده حذف مان می کردند، معلوم نبود چه بلایی سرمان می آوردند. به همین خاطر سعی می کردیم سکوت کنیم و انگار اصلا اتفاقی نیفتاده است.
یکی دیگر از خانواده های شرکت کننده در جلسه، آقای محمد جانپور توضیح داد که سازمان آدم های چاپلوس می خواست نظامی که در سازمان حاکم بود عین آن قدیم ها که ما در روستای مان کدخدایی داشتیم که اگر می خندیدیم به ما گیر می داد که چرا خندیدیم جلوی ارباب و خان کسی جرات نمی کرد دست از پا خطا کند یا بدون اجازه کاری انجام دهد در نظام فرقه رجوی هم همین قانون حاکم است دمکراسی ای که آنها صحبتش را می کنند این است.
آقای خاتمی ادامه داد کار سازمان تحقیر افراد است انتقاد رو به بالا ممنوع رو به پایین آزاد بود کسی حق نداشت به مسعود رجوی انتقاد کند او ظرفیت هیچ گونه انتقادی را ندارد خودش را مصون می داند و کسی که چنین ادعایی دارد مگر می شود به او انتقاد کرد؟
در ادامه آقای شبانی از اعضای جدا شده اظهار داشتند وقتی می گوئیم این تشکیلات دارای مناسبات فرقه ای می باشد بدین خاطر است کسی اجازه ندارد از خط و خطوط آن انتقاد کند. کسی حق اظهار نظر در مورد رجوی را ندارد و در یک کلام همه افراد باید گوش به فرمان باشند و اگر کسی پایش را فراتر از این قوانین بگذارد به شدیدترین وجه با وی برخورد می شود و تصور کنید در بین تعداد زیادی افراد به وحشیانه ترین وجه به شما توهین می کنند و حتی مورد ضرب و شتم قرار می دهند و شخصیت شما را له می کنند. دیگر چه انتظاری دارید که کسی بخواهد دست به این عمل بزند و همه سعی می کنند سکوت کنند تا زمان بگذرد.
آقای محمد جانپور پرسید آیا کسی می داند که رجوی کجا است؟
آقای خاتمی در جواب گفت رجوی بعد از سرنگونی صدام مخفی شده و حاضر نیست خودش را نشان دهد چون خوب می داند اگر خودش را نشان دهد باید به انبوهی سئوال که در ذهن اعضا و دیگران بوجود آورده جواب دهد به همین خاطر سعی می کند با مخفی شدن به این سئوالات جواب ندهد.
آقای محمد علی نیکزاد یکی دیگر از خانواده ها سئوال کرد چرا افراد از اشرف و حالا از لیبرتی فرار نمی کنند؟
آقای خاتمی اظهار داشتند ترفندی که رهبران سازمان برای جلوگیری از فرار بچه ها استفاده می کنند جنبه های مختلفی دارد مثلا در زمان صدام عنوان می کردند اگر از سازمان جدا شوید شما را تحویل عراقی ها می دهیم و طبق قانون عراق شما به جرم ورود غیر مجاز به کشور 8 سال را باید در زندانهای مخوف مثل ابوغریب بسر ببرید و بعد شما تحویل ایران داده می شوید و ایران هم شما را اعدام می کند.
و یا اینکه در سال های اخیر ما را توجیه می کردند که نگهبانان عراقی که در اطراف لیبرتی می باشند همه قاتل بوده و اگر دستشان به شما برسد شما را خواهند کشت و به همین خاطر به هر کدام از آنان لقبی داده بودند.
از طرف دیگر در مناسبات فرقه افراد هیچ اطلاعی از داخل ایران نداشتند و همه اخباری که توسط فرقه داده می شد از فیلتر تشکیلات گذشته و به خورد ما می دادند به همین خاطر با توجه به سالیان مغز شویی توسط فرقه فکر می کردیم که خانواده های ما در ایران یا اسیر می باشند و یا کشته شدند و این بی اطلاعی عامل اصلی برای نگهداشتن افراد در مناسبات بود و نمی شد تصمیم به فرار گرفت.
ولی در یک کلام فضای داخل لیبرتی بسیار خراب می باشد و همه افراد مترصد فرصتی هستند که پایشان به خارج برسد و به همین خاطر رجوی شیاد این را فهمیده و سعی می کند با کارشکنی در کار کمیسیاریای عالی پناهندگی زمان بیشتری در عراق باقی بماند و تعدادی را به کشتن دهد.
ادامه دارد…