خانواده کانون فساد و نابودی فرقه رجوی

سران فرقه رجوی از بدو تاسیس تشکیلات وجذب نیرو، گوشه گیری را انتخاب کرده وسعی در دور نگه داشتن اعضااز اجتماع را داشتند.از خانه های تیمی تا جنگلهای شمال وکوههای غرب ودست آخر بیابانهای عراق.در تمام موارد سران فرقه یک هدف را دنبال میکردند،ایزوله نگه داشتن نفرات مغز شویی شده جهت انجام عملیاتهای خودزنی تا دیگر عملیاتها.؟! فرقه مجاهدین بعد از ترورهای کور داخلی واز دست دادن جایگاه مردمی رسما هم پیمان دشمن خونی ایران شده ودر آغوش سران حزب بعث جای گرفت.خیانت به ایران و ایرانی بود که شکستهای پیاپی را به دامن سران فرقه سرازیر کرد.
هر روز وعده ای تازه از سران فرقه برای نیروهای سرخورده و ناکامیهای مداوم در “جنگ صد برابر” و تغییر رژیم وسرنگونی نظام ایران؟!سرکرده فرقه در اقدامی رو به جلو بعد از انقلاب ایدئولوژیک،خانواده را کانون فساد اعلام کرد.اینک دشمن اصلی انقلاب رهبری فرقه خانواده بود!طلاقهای اجباری.
هرآنچه در سر دارید طلاق دهید.جدایی زنان و مردان گرفتار در فرقه،سرخوردگی برای میخهای سازمان به عنوان نرینه ها و انتقال قدرت «هژمونی»به زنان و اعضای آینده شورای رهبری.رهبری فرقه هرآنچه در توان داشت بکار بست تا نظام خانواده و هر آنچه افراد را به خانواده هایشان وصل میکرد از بین ببرد.اینک میتوانست به عنوان تنها نرینه فرقه انتخاب کرده و یکه تازی کند.؟!به عنوان آخرین سیاست تمام کننده ودر دست گرفتن کل قدرت فرقه توانسته بود شرافت تمام اعضای گرفتار در فرقه را لکه دار کرده و زنان را بعد از به چنگ آوردن،به عنوان قدرت برتر و زندان بان بر مردان مسلط کرده و نفرت دو جانبه را بین زنان ومردان حکمفرما نماید.
تفرقه بیانداز و حکومت بکن.در گوشه ای دیگر ودور از تشکیلات الموتی رجوی،خانواده هایی بودند که هیچگاه نه در ایدئولوژی ونه در تشکیلات داخلی فرقه گرفتار بودند.خانواده هایی که فرزندانشان اسیر جنگی ویا در راه مهاجرت ویا کاریابی در مسیرهای مختلف به دام تاجران افتاده و ربوده شده بودند.این خانواده ها قطعه گم شده پازل رجوی بودند.خانواده هایی که هیچگاه دست رجوی به آنها نرسید تا آنها را نابود و متلاشی کند.پدران،مادران،خواهران و برادرانی که سران فرقه از آن سخت در هراس بودند و انتظار خوردن آخرین ضربه را ازاین کانون میکشیدند.خانواده های که رجوی ها به محض دیدنشان،بیا بیایشان کم رنگ و تمام شعارهایشان را غلاف کردند.کانونی که رهبری فرقه مرکز فساد مینامید وقصد داشت با متلاشی کردن آخرین اعضای آن تمام قدرت را به تصاحب درآورد،آمده بود تاحرف آخر را به رهبری فرقه بزند.خانواده کانون فساد است؟!خانواده ای که رهبری فرقه ازآن هراس داشت ودر کمین نشسته بود با قدرت به حرکت درآمده بود،دشمنی قدرتمند که رهبری فرقه سخت ازآن بیم داشت و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی دسترسی به آن برایش میسر نبود.اینک به حرکت درآمده بود تا رهبران فرقه ای را که تنها یادگارشان برای خودی و غیر خودی،قتل و خیانت بوده هدف قرار دهد.آخرین قطعه گمشده پازل رجوی که به میدان آمد به ناگاه تمام معادلات سران فرقه به هم ریخت و خانواده ها اقدامات فساد و درهم کوبیدن آخرین کانون رهبران فرقه را مهیا کردند.با قرار گرفتن قرارگاه اشرف در ته دره سقوط و گذشت بیش از دو سال جابه جایی و به خیال پیدا کردن مکان ایزوله ای دیگر برای به بند کشیده شدگان و خلاصی از دست خانواده ها و قول و قرارها برای بردن اعضا به اروپا و عدم پاسخگویی مناسب از سوی سران کشورهای غربی به فرقه رجوی، خانواده ها مجددا کمر همت بسته تا بار دیگروسایل فساد (چرا که خود رجوی همیشه گفته: خانواده کانون فساد است!!) وجمع آوری کانون بازماندگان سران فرقه را فراهم کرده و در حرکتی بزرگ آخرین اسرای در بند فرقه رجوی را رهایی بخشند.و من الله توفیق
 احمد هاجری
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا