اعلام پذیرش 1900 نفر باقیمانده افراد اسیر و وارفته توسط کشور آلبانی، رجوی را به ماتمی سنگین فرو برد.
سر کرده فراری فرقه تروریستی مجاهدین با این که طبق ناچاری و شرایط اضطراری تسلیم به جابجایی افراد دربندش از عراق به کشور ثالث شد و بر خلاف میل باطنی اش تن به فروپاشی و اضمحلال ارتش به اصطلاح آزادی بخش داد، اما پیش خودش آن را فرمالیته و نمایشی فرض کرد و فکر می کرد که با خریدن زمان و وقت کشی می تواند از این امر (جابجایی) جلوگیری کند و هر طور شده افراد را در عراق نگه دارد و از اسم ارتش آزادی بخش استفاده سیاسی می برد.
اما نمی دانست که روزی این عملی خواهد شد و عراق را برای همیشه ترک خواهد کرد و پایانی بر لاف و گزاف ها و فیل هوا کردن هایش خواهد بود.
رجوی تا توانست مانع جابجایی افراد اسیر شد و روند جابجایی را بصورت قطره چکان کند کرد که شاید شرایطی پیش بیاید و لیبرتی را تبدیل به اشرف دیگر کند و به حیات سراسر لجن و نکبت بارش در عراق ادامه دهد.
رجوی خون آشام در اوج بی رحمی و شقاوت هر از گاهی عملیاتی را تدارک می دید و عده ای نگون بخت را به کام مرگ می فرستاد که با مظلوم نمایی بتواند حفاظت و کنترل کمپ موقت لیبرتی را از دست دولت عراق خارج و به نیروهای امریکایی بسپارد تا به اهداف شومش برای خروج افراد برای عملیات های انتحاری و جاسوسی در عراق و ایران ادامه دهد و بار دیگر فاجعه بیافریند، زهی خیال باطل، غافل از آن بود که امریکا او را به بازی گرفته و از او سواستفاده کرده و می کند.
رجوی خوب می داند که آلبانی کشوری حقیر و بی ارزش است که سعی دارد خود را به امریکا و اروپا نزدیک کند و این کاررا (پذیرش فرقه تروریستی رجوی) فقط جهت خوش خدمتی به امریکا کرد، که روزی پشیمان خواهد شد که آن روز دیر خواهد بود.
انتقال تفاله ها به زباله دانی تاریخ چه پایان غم انگیزی برای رجوی و فرقه رو به زوالش خواهد بود.