مرتضی نامور، مدیحه سرای دیگر فرقه ی رجوی به میدان آمده و با نوشتن مقاله ویا مثلا تحلیل؟؟!!، که نام آنرا " کاری ترین سلاح مردم ایران درقلب ارتجاع "! گذاشته، خواسته است که مسئله ی مرگ رجوی (یا کنار رفتن او) را زیر سایه ی شعارهای خود قرار داده وبدتر اینکه خواسته ثابت کند که خیمه شب بازی 19 تیر 95 پاریس این باند، همه چیز را ازنظر توازن قدرت بنفع آنها وبرضرر حکومت تغییر داده است که بهتر است سخنان خودش را بخوانیم:
"…این مقاومت که با حضورفعال «پنجاه ویک سال» بدون فَتَرت درنوک حمله خواسته های به حق مردم ایران درمقابل دونظام دیکتاتوری، با تقدیم دهها هزار شهید وصدها هزار زندانی سیاسی قرار داشته را میتوان مجربترین و کاراترین عناصر«سیاسی» درتاریخ معاصرایران دانست که با شایستگی کامل این«موشکباران» را به انجام رساندند…".
منظور ازموشک باران، بادکنک هایی بود که در مراسم پاریس برقص درآمد وفیل هایی بود که سناتورها و پارلمانتاریست های بازنشسته هوا کردند؟!
مانند تمام ادعاهای این باند، اینکه چه دسته گلی برسر مردم زده اند وچه سنخیتی با مردم داشته اند، روشن نیست!
اصل کار آنها دست زدن به انحصار طلبی و اعلام جنگ مسلحانه بود که تبعاتی مانند محدود شدن آزادی هایی بود که با قیمت گزاف بدست آمده بود.
این ازعملکرد شان بود، زمانی که درایران حضور داشتند.
وقتی ازایران بیرون رفتند، مسائلی مانند شرکت درجنگ برعلیه کشورخود، جاسوسی های متمادی و… اززمره کارهایی است که درکارنامه ی این فرقه ثبت شده است!
اگر تجربه وکارائی ای درمیان باشد، درخصوص موارد بالا بود که سودی برای اعضای خود مردم کشورشان نداشت وعکس قضیه صادق تر بود!
همچنین:
"… به خصوص وقتی این شرایط داخلی را به شکستهای خارجی وبین المللی رژیم اضافه کنیم وآنرا با «جام زهرهای» پیاپی همراه کنیم به خوبی میتوان به زلزله های مهیبی که زمین را زیر پای ولایت به لرزه درآورده پی برد… به نظر نگارنده هردوی این وحوش«دلواپس» و«اصلاح طلب» دلواپسند، دلواپس سرنگونی کل نظام دربرابر مردم ومقاومت سازمانیافته و«روئین تن» که از تمام دسیسه ها وتوطئه ها وکشتارها وقتل عام ها سالم وسرزنده بیرون آمده و استراکچر سازمانی وسیاسی خویش را حفظ نموده وهمچون چراغ راهنما برای مردم…".
ما وارد مسائل اصلاح طلبان ودلواپسان نمیشویم ولی میدانیم زلزله های ناشی از تحریم ها وتهدید ها، بیبشتر همه، آوارزحمتکشان و فقرا را خرابتر کرد واگر این باند میخواهد این حادثه را بعنوان افتخارات خود بداند، من حرفی ندارم و میگویم نوش جانت.
نوش جانتان این خیانتی که به مردم عادی کردید!!!
بازهم:
"… « ائتلاف عربی» به رهبری عربستان در مقابل تحولات یمن پدیده ای جدید وبسیار قابل تأمل بود، رژیم در واقع سوار برکولِ مماشات قصد آن داشت با کش دادن وچک وچانه زدن در مذاکرات اتمی، با قدرت وبرتری نظامی امتیاز بگیرد…ائتلاف عربی درواقع حاصل سالها سکوت وتحمل لنگ ولگدهای رژیم درمنطقه وجهان بود که بعد از شکستن شاخ اتمی آخوندها وتهدیدهای مستمر رژیم ایران و همچنین تغییر تعادل قوا ی رژیم درعراق، هرچند اندک، یعنی تعویض « المالکی» با «العبادی» بود…".
یعنی ایران درمنطقه زورگویی میکرد وبه حقوق همسایه ها تجاوز مینمود وآنها تحمل میکردند و زمانی که کاسه ی صبرشان لبریز شد رو به حاکمان عدالت پیشه ای بنام حکام عربستان آوردند که ائتلاف تشکیل داده وجلوی ایران را بگیرد و این ائتلاف موفقیت های زیادی داشته که تنها انسان های فضائی قادر به درک ومشاهده ی آن هستند!!
گواینکه این عربستان ودوستانش نبودند به ایرانی که کمتر از2 سال پیش انقلاب کرده و حکومت عوض نموده وهنوز نیروهای مسلح خود را بدرستی مجهز نکرده وسازمان نداده بودند، به صدام کمک همه جانبه ای کرد تا به ایران حمله کند!
این باند و اربابان غربی وعربی مرتجع شان، هرگز فاکتی برعلیه ایران وبه روشنی حمله ی صدام وحامیانش به ایران ارائه نداده وهرگز نتوانسته اند ثابت کنند که مردم ودولت وقت ایران، نمیتوانستند با گروه های مسلحی مانند مجاهدین که درانظار عمومی به ترور وکشتار دست زده بودند، برخورد داشته باشند!!!
او درادامه مینویسد:
"…این گام میبایست از برخورد قاطع با رژیم شروع شود وسراب «اصلاحات از درون رژیم» را به گور بسپارد ومقاومت مردمی را به رسمیت بشناسد تا بتوان گامهای بعدی را به سرعت برداشت، این همان زلزله ای بود که در میتینگ تاریخی مقاومت بوقوع پیوست، مجاهدین موفق شدند دقیقا مانند اوضاع داخله به عنوان چراغ راهنما وتنها راه حل موجود که حرف وبرنامه مشخص برای این موجود «ناهنگام» پرقدرت تر ومنسجم تر از پیش، حی وحاضر وشاداب وسرزنده سقف را بر سر رژیم آوار کنند، نوش جانشان باد ".
یعنی برسمیت شناختن باند رجوی ازطرف رژیم خونخوار و سوپر مرتجع عربستان ضرورت داشت ویک گام اساسی بود واقدامی قاطع!
اگر ذره ای ازوجدان بشری وجود داشته بود (با این احتمال که این نویسنده که شاید خودش نبوده ورهبران باند بجایش نوشته اند)، ازاین حرف های خود عرق شرم می ریخت وقلب ناپاک اش ازطپش وا می ایستاد!!!
دریغ از یک جو شرافت وذره ای عرق میهن دوستی و انسان گرایی!!
هزاران بار دریغ!!!
"…وما امروز با سری بلند وگردانی فراز وبا افتخار وبا شکر گزاری به درگاه خداوند اعلام میکنیم که با مرحمت الهی که خود را درعزم این تشکیلات پولادین با معمار بی بدیلش« مسعود » وهمت هزاران گوهر تابناک وکادرهای ورزیده والبته پاکبازش حاصل شده،این آرزوی شوم نا کام ماند، مجاهدین ماندند وبزرگترین پیروزی منطقه ای وجهانی را در ۹ ژوئن رقم زدند ودر تعادل منطقه ای وجهانی رژیم ودستگاه مماشات را با همه قدرت جهنمی و تخریبی ومالی وتبلیغاتی وسیاسی ونظامی شکست دادند ".
اینکه اعلام شود که این شوی مریم یک پیروزی جهانی بوده، آدم باید مدتی مشغول تفکر باشد وآنگاه نتیجه بگیرد که براستی هم افکار و آموزش های فرقوی است که دراین نوشته موج میزند و با خواندن یک نوشته ی چند صفحه ای ازوابستگان این باند، احتیاج به جستجوی فرق منحط ومطالعه درمورد آنها وجود ندارد.
دیگران حرف های تند تری از صیغه عقد و… میزنند که بین طرفین مذاکره منعقد شده ولی من گذاشتن قرار ومدار در کشتی مورد ادعای نویسنده ی عراقی را درست تر میدانم!
چراکه هردوطرف قضیه (مریم وترکی فیصل) هم پیرند وهم احتیاج به اموری مانند صیغه ی عقد ندارند و اتفاقا هردو درمراتبی ازامکانات قرار دارند که اگر عشق پیری شان سر کشید، دریک لحظه چندین پسر گردن کلفت ودختر رعنا را میتوانند دراتاق خواب خود داشته باشند!!!
سیروس غضنفری