ابریشم چی ملیجک فرقه رجوی و حرفهای صدمن یک غاز وی

پایان تابستان هر سال یادآور روزهای سختی برای مردم ایران است روزهایی که مردم ایران به خوبی به ماهیت صدامیان و حامیان ضد میهنی شان پی بردند. در پایان تابستان سال 59 ارتش عراق از طریق هوا و زمین به خاک اسلامی ایران حمله نمود و فکر می کرد می تواند جنوب ایران را صاحب شده و مال خود کند و با کمک کشورهای غربی و عوامل داخلی خود کار جمهوری نوپای اسلامی را تمام کند. صدام معدوم مانند دیگر دشمنان ایران شناخت درستی از رهبری انقلاب و مردم ایران نداشتند و به همین خاطر تمام دشمنان ایران یکی بعد از دیگری در مقابل ایستادگی مردم شکست را پذیرا شدند.
سیمای نفاق به مناسبت شروع جنگ برنامه ای به نام طلسم جنگ درست نموده تا به علت و عامل شروع کننده اصلی جنگ ضد میهنی بپردازد. در این برنامه ها همه کسانی که شرکت می کنند همه نفرات فرقه بوده رجوی گور به گور شده ملیجک خود را یعنی ابریشم چی بی غیرت را به این برنامه فرستاد تا او به جنبه های مختلف جنگ ضد میهنی بپردازد.
ابتدا ملیجک رجوی عامل اصلی شروع جنگ ضد میهنی را ایران معرفی نمود و اینکه مقصر اصلی شروع جنگ مقامات ایرانی بودند، بهتر است از این کودن سئوال نمود که اگر ایران شروع کننده جنگ ایران بوده چرا ابتدا عراق در شهریور 59 از طریق زمین و هوا به کشور ایران تعرض نمود؟
آیا اصلاً حکومت ایران در شرایطی بود که بخواهد جنگی را شروع کند؟ آیا بعد از سرنگونی شاه و از هم گسیختگی ارتش و نیروی نظامی، ایران توان آن را داشت که بتواند بر علیه کشور همسایه یعنی عراق جنگی را شروع کند؟ اگر به فرض محال ایران به کشور عراق حمله می نمود چه نفعی در آن مقطع برای ایرانی که انقلابش تازه به پیروزی رسیده بود داشته است؟
پاسخ دادن به همه این سئوالات می تواند کمک کار خوبی برای ما باشد تا دریابیم که چگونه ابریشم چی پاچه ورمالیده رجوی حقایق را وارونه جلوه می دهد. در همان زمان بر اساس اسنادی که بعداُ مشخص شد قبل از شروع جنگ گفتگوهایی بین سران فرقه رجوی و دولت عراق و کشورهای غربی برای حمله به ایران طرح ریزی شده بود و به همین خاطر تاکنون هم رجوی معتقد است که شروع کننده جنگ ایران بوده است!!!.ملجیک دربار رجوی یعنی ابریشم چی در جای دیگری از استقلال فرقه رجوی حرف می زند و جمله ای که حتی مرغ پخته را به خنده وا می دارد. آیا این مزدور فیلم هایی که بیرونی شده و تمام دنیا شاهد دریافت پول از طرف صدامیان بودند را ندیده است؟ مگر در فیلم های افشا شده چهره منحوس خودش را هم نشان نمی دهد که وی این گونه سعی دارد با تحریف و دروغ خواندن آن خود و مرحوم رجوی را مبرا از هر گناهی بداند؟ تا کی می بایست این مزدور روی حقایق جنایت های انجام گرفته و همکاری با دشمن مردم ایران خاک بپاشد؟ آیا فیلم های افشا شده که چگونه شما و پیر خرفت فرقه رجوی عباس داوری(پدر ژپتو معروف) در حال وطن فروشی نزد صدامیان بودید را باید نادیده گرفت؟ تا کی می خواهید با شیادی و حقه بازی رجوی گونه ماهیت ضد انقلابی خودتان را بپوشانید؟
اگر بحث استقلال است مگر در بحث های طعمه در سال 80 امپریالسیم به عنوان دشمن اصلی معرفی نشد؟ و برای انفجار برج های دوقلو در قرارگاه باقرزاده در حضور رجوی ملعون جشن گرفته نشد؟ پس چطور اکنون شرکت و حمایت چند سناتور همجنس باز و… در شوهای مریم قجر برای شما افتخار شده است؟
از بدو تاسیس سازمان در سال 44 هیچ وقت استقلال نداشته و در هر برهه ای تشکیلات و فرقه رجوی اربابی برای خود داشته است چه دوران جنگ ضد میهنی که صدام بود و چه اکنون که شیوخ مرتجع عربستانی می باشند پس دم زدن از کلمه استقلال بیشتر به درد مردگانی می خورد که هیچ چیز را متوجه نمی شوند.
ابریشم چی مزدور و اهدا کننده همسرش به رجوی برای اینکه روی شکست های فرقه در عراق را بیرونی نکند این گونه مطرح می کند که قبول آتش بس از طرف ایران به خاطر تصرف شهر مهران بوده است!!!. حال باید از وی سئوال نمود که اگر اینگونه است چرا در مرحله بعد حتی به شهر کرمانشاه هم نرسیده و با خفت و خواری به عراق بازگشتید.؟
ابریشم چی کودن در جای دیگری از فریبکاری عنوان می کند که خیلی ها در موقع آمدن به عراق به ما  می گفتند ما می سوزیم و به این مسئله هم اشراف داشتیم ولی برای ادامه کار به اصطلاح مبارزه لازم بود که در کنار جوار خاک میهن باشیم. حال سئوال این است اکنون که با خفت و خواری عراق را ترک نمودید طی این سالیان چه دستاوردی برای شما داشت؟ آیا اکنون که عراق را از دست داده و در کشور آلبانی با همان تز و اندیشه تروریستی می توانید به قدرت برسید؟ چرا اکنون که از عراق رانده و در آلبانی مانده به تحلیل سی ساله ماندگاری در عراق نمی پردازید تا مشخص شود در این سی سال چه دستاوردی برای فرقه رجوی داشته است؟ مگر اشرف برای شما همه چیز نبود چرا با خفت و خواری آنجا را ترک نمودید؟ بهتر است ملیجک مرحوم رجوی شده به جای تحلیل در مورد شروع کننده جنگ ضد میهنی به تحلیل موقعیت و از هم پاشیده فرقه و مناسبات آن بپردازد.
ابریشم چی بی غیرت در جای دیگری از حرفهای صد من یک غاز خود عنوان می کند که شرکت ایران در حمایت از آقای اسد باعث شده که در گردابی فرو رود و مثال می آرود که اگر در سوریه جنگ نمی کردیم باید در تهران با دشمن می جنگیدیم. این حرف شاید برای این تهی مغز معنی نداشته باشد ولی برای نفراتی که اندکی شم سیاسی دارند خوب در می یابند که امپریالسیم با کمک کشورهای مرتجع عربی سعی داشتند با نقشه ای مشخص ایران را در تنگنا قرار بدهند. ابتدا محور مقاومت یعنی حکومت سوریه را به وسیله تروریست های سرنگون نمایند و بعد به عراق رسیده و کار حکومت اسلامی آن را از بین ببرند وقتی این دو کشور تعیین تکلیف شدند نوبت حزب الله لبنان و بعد نوبت ایران می رسید تا بتوانند از همه طرف حکومت ایران را تحت فشار قرار داده و کشور را تکه پاره کنند.برای ما کاملا روشن است که ابریشم چی پاچه ورمالیده فرقه رجوی به این توطئه اشراف دارد ولی اکنون خودش را به کودنی زده جای سئوال دارد؟چرا اکنون با تمام جنایاتی که تروریست های در سوریه و عراق انجام می دهند باز فرقه رجوی سکوت نموده و از آنان حمایت می نماید؟
مگر یادمان رفته که فرقه رجوی همیشه چوب صلح را بر داشته و با آن سعی می نمود آن گونه نشان دهد که خواهان صلح بین عراق و ایران هستند و هر کسی هم که می گفت باید جنگ ادامه داشته باشد و باید از مرز های کشور دفاع نمود آنها را مورد توهین و ناسزا قرار می داد که بله ما خواهان صلح هستیم ولی چطور در درون تشکیلات تحلیل می شد که هیچ وقت حکومت ایران زیر بار صلح با عراق نخواهد آمد و اگر بیاید آن روز فروپاشی و سرنگونی نزدیک است!!! ولی دیدیم که حکومت ایران صلح را قبول نمود و هیچ اتفاقی هم از بابت تحلیل های آبکی رجوی گور به گور شده در مورد صلح نیفتاد و صلح بیشتر طناب دار برای رجوی و تشکیلاتش بود.
دم زدن از صلح و اینکه ما و رهبری فرقه هیچ وقت خواهان درگیر و جنگ نبودیم شعاری بیش نیست هنوز یادمان نرفته وقتی بین ایران و عراق صلح شد رجوی در برنامه تیم های عملیاتی که به داخل می فرستاد و یا در نشست های عمومی عنوان می نمود که باید عملیات های مرزی را بیشتر کنیم تا حکومت ایران دوباره با عراق وارد جنگ شود و ما بتوانیم از این موقعیت برای خودمان که همانا حمله به ایران می باشد استفاده نمائیم. پس چطور اکنون شعار صلح خواهی سر داده و بر سر و سینه خود می زنید که ما از ابتدا خواهان صلح بودیم. شاید زمان زیادی از حرفهای جنگ طلبانه رجوی در عراق گذشته باشد ولی به یادمان مانده است که چگونه رجوی جنایت کار در نشست ها برای جلو نرفتن این خط جنگ طلبانه افراد خود را مورد انتقاد قرار می داد پس بهتر است شما قدری به کله پوک خود فشار بیاورید و بدانید که ماهیت فرقه رجوی با جنگ و جنگ طلبی و کشتار و جنایت تنیده شده است و نمی تواند ماهیت خودش را تغییر بدهد.
در یک کلام می توان گفت که تمام تحلیل های آبکی رجوی گور به گور شده از بین رفته است و اکنون مریم قجر در اور فرانسه گیر کرده و برای اینکه نفراتش را در آلبانی سر کار بگذارد باز هم نعره توخالی به اصطلاح شروع فاز سرنگونی سر می دهد.
بهتر است به ابریشم چی کودن و پاچه ورمالیده و بی غیرت فرقه رجوی گفت که بهتر است همان گونه که مریم ملکه ترور به شما حقنه می کند حرفهای او را نشخوار نموده و تحویل اعضای نگون بخت و اعضای بدبخت شورا بدهید تا شاید روزی به حیات ننگین شما اضافه گردد.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا