همانطور که همگان در جریان هستند رجوی که همواره در توهم بسر می برد و بخاطر قدرت طلبی مفرطی که دارد از فردای انقلاب ضد سلطنتی ساز مخالفت با مردم را سر داد و بعدش هم با اعلام مبارزه مسلحانه علنا رو در روی مردم قرار گرفت و به همین علت هم مردم به شدت از این سازمان متنفر شده و دست رد بر سینه اش زدند و رجوی فرار کرده و به پاریس رفت و بعد هم برای حفظ تشکیلاتش با صدام پیمان نوکری و مزدوری بست و به عراق رفت و برای خودش دم و دستگاهی راه انداخت. وبعد هم قرارگاه اشرف را که زمینی به مساحت ده کیلومتر در ده کیلومتر بود را دایر کرد و همچنین به شعاع ده کیلومتر هم منطقه حفاظتی این قرار گاه بود و در ضمن تمام زمینهای کشاورزی اهالی استان دیالی و بطور خاص شهر خالص محل مانور و تردد زرهی های سازمان بود. و علاوه بر این قرار گاه قرارگاهایی در تمام مناطق عراق داشت که قرارگاه حبیب در بصره و قرارگاه موذرمی در عماره و قرارگاه حنیف در کمیت و قرار گاه منصوری در منصوریه و قرار گاه سردار و ضابطی و کفری در کردستان عراق و پایگاههای شهری جلال زاده و باقر زاده و محدث و فارسیان در بغداد از جمله این قرار گاهها بودند و خلاصه رجوی برای خودش حسابی جولان می داد و حکمرانی می کرد و اصلا فکر نمی کرد که روزی همه اینها را از دست بدهد. ولی از آنجایی که روزگار همیشه بر وفق مراد شیادان و دیکاتور ها نیست رجوی هم از این قاعده مستثناء نبود و با سرنگونی صدام توسط ارتش آمریکا رجوی هم متواری شده و همه قرار گاهها و پایگاهها و دیگر امکاناتی را که مفت به چنگ آورده بود را از دست داد. و با روی کار آمدن دولت منتخب مردم عراق همه زمینهای کشاورزی اهالی که در زمان صدام توسط سازمان به زور اشغال شده بود به اهالی بر گردانده شد و نیروهای سازمان فقط در قرار گاه اشرف محصور شدند که بعد اینکه دولت عراق خواستار اخراج این گروه تروریستی از عراق شد ابتدا سازمان مجبور به ترک اشرف این بزرگترین پایگاه استراتژیکی و ظرف فرقه گرای اش گردید و به کمپ موقت لیبرتی در بغداد که مساحتش سه کیلومتر در سه کیلومتر بود منتقل شد. و بعدش هم که با اخراج کامل از عراق اکنون بیشتر نیروهایش را به ساختمانهای آپارتمانی در کمپ تیرانا در کشور آلبانی منتقل کرده است و به نظرم این آخرین سنگر تشکیلاتی فرقه تروریستی رجوی می باشد و این نکته اساسی و بسیار مهم را بهتر از هر کسی سران فرقه و بطور خاص رهبری این فرقه فهمیده است.
لذا سران فرقه سعی دارند که به هر قیمتی شده این آخرین سنگر تشکیلاتی حفظ کنند و از فروپاشی کامل تشکیلات جلوگیری نمایند و درست به همین دلیل بود که مریم رجوی بلافاصله بعد از انتقال نیروها به کمپ تیرانا شتابزده و سراسیمه بدانجا رفته و با اعلام مرحله تهاجم سیاسی اینکه باید گذشته را فراموش کنیم و همچنین با جشن گرفتن این اخراج مفتضحانه از کشور عراق و پیروزی دانستن آن ؛ سعی کرد کمی نیروهای وارفته و بی حال را سر پا کند و از موج رو به افزایش ریزش نیرویی جلوگیری کند و حتی با گفتن اینکه جدا شدگان از عراق با جداشدگان در اینجا فرق دارند می خواهد بگوید حتی اگر اینجا نیروها می خواهند جدا شوند ولی در حاشیه و بعنوان هوادار باشند و به منتقد سازمان تبدیل نشوند و یا حتی حاضر شده که انقلاب کذایی اش را بی خیال شده و به نیروها اجازه بدهد که ازدواج کنند و بقول خودشان انقلاب مریم را سوراخ کنند ولی تشکیلات به هر قیمتی حفظ شود. و یکی دیگر از تلاشهای مذبوحانه فرقه رجوی اینست که روی مخ مقامات دولت آلبانی راه رفته و آنها را راضی کند که یک منطقه دور از شهر را به سازمان اختصاص دهند تا نیروها را بدانجا منتقل نمایند و بدینوسیله از هوایی شدن نیروها با دیدن مردم و جلوه های زندگی در بیرون از تشکیلات جلوگیری کرده و نگذارند که نیروها درخواست جدایی بدهند و سازمان دچار ریزش عظیم نیرویی گردد. و همچنین از ملاقات خانواده ها هم کماکان مثل عراق جلوگیری کنند تا مبادا عواطف خانوادگی نیروها که توسط این سازمان کشته شده زنده گردد و نیروها به آغوش خانواده برگردند.
ولی علی رغم همه این تلاشهای مذبوحانه و ترفندها و کارهای احمقانه ؛ از نظر اینجانب همانطور که در کشور عراق با آن همه امکاناتی که داشت و مقاومتهای که برای حفظ تشکیلات قرون وسطایی اش انجام داد و کلی از نیروها را هم به همین خاطر به کشتن داد نتوانست تشکیلاتش را حفظ کند ونهایتا با خفت و خواری از عراق اخراج شد ؛ در کمپ تیرانا هم نه تنها به هیچ وجه نمی تواند این آخرین سنگر تشکیلاتی اش را حفظ کند بلکه با سرعتی فوق العاده بالا این تشکیلات پوسیده اش فرو خواهد پاشید و دلایل اصلی از نظر بنده هم اینست که اولا آلبانی کشور عراق و بقول خودشان در جوار خاک میهن نیست که نیروها را با وعده و وعید سرنگونی و تحلیل های آبکی سرگرم کرده و در تشکیلات نگه دارند و اینطوری به عمر تشکیلات بیفزایند و ثانیا رجوی به عنوان رهبر این فرقه دیگر بطور فیزیکی بالای سر نیروها نیست و سرنوشتی نا معلوم دارد و به عبارتی مفقودالاثر می باشد و مریم رجوی هم که هرچند سعی دارد خلع رهبری را با جست و خیز هایش پر کند ؛ توان تشکیلاتی چنین کاری را ندارد و از عهده این کار بر نمی آید و نیروها آور قبول ندارند و خلاصه اینکه سازمان خارج خاک عراق و در مسافت جغرافیایی بسا بیشتر نسبت به عراق با ایران دارد و نیروها هم امکان هیچگونه کسب آمادگی برای بقول خودشان سرنگونی ندارند و هیچ چشم اندازی دیگر برای سرنگونی وجود ندارد و به همین خاطر نمی شود به سادگی نیروها را سر کار گذاشت و در تشکیلات نگه داشت.
بنابر این به نظر بنده این آخرین سنگر تشکیلات فرقه رجوی به زودی فرو خواهد ریخت و این سازمان به فراموش خانه تاریخ خواهد پیوست.