کیست که نداند گذشته هولناک و دهشتناک فرقه رجوی چه بوده است. از زمانهای بسیار دور ان زمان که مجید شریف واقفی و صمدیه لباف بدست یاران مجاهد دیروزشان کشته شدند تا گذشته های نه چندان دور زمانی که مسعود رجوی در جلسات محاکمه یاران قدیم خودش انها را محکوم به اعدام کرد و تا گذشته های نزدیک که تعدادی از پیروانش را توسط نیروهای فدائی اش به قتل رساند و تعدادی را به بند و زندان کشید و تحویل ابوغریب داد تا توسط ادمخواران صدام حسین به پوست و استخوان تبدیل شوند و بعد هم مورد معامله قرار بگیرند.
کیست که نداند در فرقه رجوی تنها یک قانون حاکم بود و ان چیزی نبود جز شعار تیر تیغ تبر تبانچه. مریم رجوی در ملاقات با پارلمانترهای فرانسوی تصویری رویائی از مناسبات فرقه رجوی به پارلمانترهای فرانسوی نشان میدهد تا واقعیت ذاتی این فرقه که همانا دیکتاتوریست را بپوشاند. واقعیت فرقه رجوی ان نیست که مریم رجوی به تصویر میکشد. واقعیت فرقه را ما یعنی کسانی که روزانه محکوم به مرگ بودیم میتوانیم به تصویر بکشیم. همان کسانی که به قول ان دیوانه فراری مسعود رجوی باید روی سرمان همیشه حس میکردیم که تیر تیغ تبر و تبانچه است. این یعنی احساس مرگ و کشتن لحظه به لحظه ما، این فرقه ما را لحظه به لحظه نابود کرده است کدام دمکراسی را مریم رجوی میگوید کدام الترناتیو کدام وجدان بشری میتواند چنین کند که اینها کردند.
سوال مهم اینجاست به کدام دلیل میتوان گفت که این فرقه دمکراسی خواه است؟ ایا میتوان شعار ازادی ودمکراسی داد و در پشت پرده زندان و شکنجه براه انداخت؟ ایا میتوان ادای الترناتیو دراورد و بعد فرمان قتل و بند از بند گسستن جدا شدگان را داد؟
نکته قابل توجه این است برای شناخت یک پدیده نمیتوان به ظاهر پدیده ها نگاه کرد باید انرا باز کرد و خوب درون انرا دید فرقه رجوی هیچگاه و هیچگاه در طول حیات خویش محتوای درون خود را ارائه نکرده است ولی ما زخم خوردگان این دستگاه هستیم ما میدانیم که اینها دارند دروغ میگویند اینها هیچ اعتقادی به دمکراسی وازادی ندارند اینها فقط شعار دمکراسی میدهند ولی در پشت پرده هر چه که فکرش را میتوان کرد را کرده اند چه کاری و چه بلائی مانده که اینها بر سر چند نسل از مردم ایران نیاورده باشند ما با پوست و گوشت و استخوان خویش دار و درفش این دستگاه را چشیده ایم فرقه رجوی اگر راست میگوید دمکراسی خواه است اگر مریم رجوی راست میگوید که بدنبال ازادی و دمکراسی است بگوید که در اشرف و قرارگاههای تابعه در دوران صدام حسین چه گذشته است من نمیگویم سی سال را بگوید نمی گویم حتی یکسال او بگوید زندگی یک فرد در درون اشرف به فاصله ۲۴ ساعت چگونه طی شده است او اگر شهامت دارد فقط ۲۴ ساعت زندگی یک فرد در قرارگاههای اشرف را توضیح دهد منتهی فراموش نکند که توضیح دهد نشست غسل چیست توضیح دهد نشست عملیات جاری چیست توضیح دهد نشست دیگ چیست توضیح دهد که وقتی یک نفر نمی خواست در قرار گاه اشرف بماند چه مراحلی طی میکرده است اما نباید فراموش کند و نشست های تف باران یادش برود همان نشست هائی که قاضی ان خود خود مسعود رجوی بود و ان دیگر دست اندرکاران شکنجه همان کسانی که ما خوب میشناسیمشان البته اگر فراموش کرد نام انها را بگوید و اعمالشان را اشکالی ندارد ما یاداوری میکنیم هم اسمشان را و هم شکنجه های روانی و جسمی شان را باز هم اگر چیزی از قلم بیافتد باز اشکال ندارد ما شاهدان و زنده بگوران ان دستگاه هستیم حاضریم هر کسی که بخواهد داستان زندگی تلخ مان را بگوئیم که اینها دروغ میگویند که به ازادی و دمکراسی احترام میگذارند دمکراسی باد هوا نیست که شعار بدهیم بل دمکراسی و ازادی شعاری برخواسته از قلب و دل انسانهاست.
پارلمانترهای فرانسوی کافیست نگاه کنند و از خود بپرسند راستی چرا مسعود رجوی نیست؟
همین کافیست تا خوب خوب پی ببرند که این دستگاه چه کرده است که مسئول و مسبب سی و اندی سال ظلم و ستم را مفقود کرده و پنهانش کرده تا مبادا شما پارلمانترها از او بپرسید که تو چه کرده ای وکارنامه ات چیست که اینک مدعی الترناتیو هستی همین کافیست و نه بیش از ان.