در تمام نشست های جمعی مسعود رجوی فضایی را مهیا می کرد که اگر کسی خواست صحبتی در جمع داشته باشد از او تعریف و تمجید کند.
در همین رابطه نیز وقتی مریم قجر صحبت می کرد جمله به جمله از شوهرش تعریف می کرد، آنقدر تعریف هایش زیاد بود بچه هایی که پای صحبتش بودند دچار تناقض می شدند و به کنایه آنهایی که به هم نزدیک بودند و اعتماد داشتند می گفتند مسعود و مریم به همدیگر نان قرض می دهند.
باید گفت این دو در حد ستایش از همدیگر تعریف می کردند، مریم، مسعود را مستقیم به خدا وصل می کرد در این رابطه هر چه بگویم کم گفتم و شخصاً مسعود هم در تمام دیالوگ هایش از مریم تعریف می کرد حتی از مریم به عنوان شاخص انقلاب، تنها کسی که می تواند جای مسعود را پر کند معرفی می نمود و به زبان ایدئولوژیکی ذوب در رهبری فرقه به گفته مسعود تنها میلیشایی که در مسعود حل شد و تمام عیار جای پای مسعود گذاشته مریم قجر است.
در فضای فرقه ای لازم است اشاره کنم دستگاه تبلیغاتی فرقه عمداً در حوزه رهبری موضوعی را با تکرار فراوان، آنقدر ادامه داد تا افراد تحت تاثیر قرار گیرند تا ملکه ذهن گردد و هیچ شبهه ای برای اعضای باقی نماند که رهبران افرادی فاقد خطا و اشتباه هستند.
رهبران فرقه معمولاً از تاکتیک هایی استفاده می کنند تا افراد را از حالی به حال دیگری تبدیل کرده و به خودشان وابسته کنند و ذهن افراد را طوری می سازند که گویا فقط دنیا، دنیای مسعود و مریم است که اصالت دارد بقیه در دستگاه آنها فاقد ارزش و هیچ و پوچ اند.
در تشکیلات فرقه ای تبلیغات هم حول همین موضوعی که در بالا اشاره کردم دور می زند.
نظام فرقه ای حکم می کند به غیر از رهبران از شخص دومی تعریف نکنند زیرا می ترسند جایگاه آنها در ذهن اعضا کم رنگ شود.
اگر در تشکیلات فرقه ای کسی باشد که به لحاظ مساله حل کنی از مریم قجر بالاتر باشد، مسعود جوری وانمود می کرد که گویا آن کار موفق نتیجه تلاش مسعود مریم بوده است.
یک مثال: برای دستگاه زرهی ام تی ال بی، روی سقف زرهی و اطراف آن با ورق آهن پوششی ایجاد کردند که از تیر مستقیم، سرنشینان در امان باشند، مسعود در جلسه ای گفت خواهر مریم شما ابتکار زد به اصطلاح ارتش را زرهی کرد، در حالی که بعداً به صورت اتفاقی به یکی از مقرات ارتش صدام رفتیم دیدیم ارتش صدام از پیش برای زرهی ام تی ال بی همین پوشش را درست کرده بود در واقع مریم از ارتش صدام الگو گرفته بود و در دستور ارتش قرار داده بود در حالی که افراد ساده لوح و بی خبر فکر می کردند آن ابتکار کذا از مریم قجر است.
در نظام فرقه ای مرسوم است هر کس پیشنهاد یا ایده ای دارد بنویسید و به تشکیلات ارجاع دهد، رجوی از پیشنهاد اعضای استفاده کرده و سپس به نام خودش تمام می کرد.
من تقریباً روی مجموعه آثار دکتر شریعتی تا حدی مطالعه داشتم، صحبت های مسعود را گوش می کردم می دیدم روی بحث های ایدئولوژیک، از مفاهیم و تفکرات شریعتی استفاده می کرد بدون این که اسمی از شریعتی بیاورد به نام خودش معرفی می کرد، من از آنجائیکه آثار دکتر را می شناختم دستش برای من رو بود، اما متناقض شده و برای حفظ چهره سکوت می کردم.
در یک کلام دزدی آثار دیگران از تاکتیک های شناخته شده رجوی بود، نتیجه دزدی او از روزگاری که زندان شاه بود وجود داشت تا بعدش،اکنون خیلی از افراد در این زمینه او را می شناسند که دیگر حنایش رنگی ندارد. در یک جمله خودستائی منحصراً در این دو شخصیت که در نوع خودش بی نظیر است نمونه کم نظیری است که وجود دارد.
محمدرضا گلی