با آقای مداح پدر ذبیح الله مداح از اسرای فرقه رجوی در منزلشان دیداری داشتیم که ایشان شرایط و حال و روز این فرقه را اینگونه توصیف نمود رجوی در این سالها فقط با نیرنگ و فریب و البته کمک بیگانگان توانست سرپا بماند ولی در حال حاضر نه راه پس دارد و نه راه پیش و این می شود از دست و پا زدنها و دست به دامان عربستان و آمریکا شدن به خوبی دید هم چنین عجز و ناله مریم قجر بخوبی مشهود است.بگذار ببینیم چقدر دیگر می خواهد در حق اعضای اسیر جفا کند.ایشان در جای دیگری از صحبتش گفت چقدر باید انتظار دیدار بچه ام را بکشم این عذابی را که به ما خانواده ها داده در جای دیگری تاوان آن را می دهد. با هر بار بردن اسم فرزندش سنگینی را بر دوشش حس می کردم.تنها آرزویش دیدن پسرش و یا شنیدن صدایش بود که افسوس رجوی و فرقه او این را دریغ می کنند.
رجوی در اذهان خانواده به منفورترین فرد شناخته می شود کسی که تلاش می کند عواطف خانوادگی را از بین ببرد و رابطه بین اعضاء با خانواده را قطع نموده و در عوض خواسته وی این است افراد نگون بخت احساسات عواطف خود را نثار وی کنند.جان و نفس آنها را از آن خود می داند.وقتی این توضیحات را به این پدر می دادم بر گشت گفت مگر خیانت شاخ و دم دارد فرزندانی که با سختی و مشقت بزرگ کردیم را در کمال ناباوری فریب داد و از خانه، خانواده به شیوه های مختلف جدا نمود آخر داغ این خانواده ها جایی گریبان او را خواهد گرفت.در پایان اشاره ای به وضع بهم ریخته مناسبات آنها در آلبانی کردیم که دیگر مسئولان فرقه پاسخگو افراد نمی باشند مریم قجر خود تصمیم گرفت به آنجا برود و این طناب پوسیده را گره بزند و برای خود چند صباحی دیگر فرجه بخرد و با وعده وعید آنها را وادار به سکوت کند.این پدر دعا نمود تمامی افراد اسیر روزی به کانون خانواده های خود باز گردند و پرونده رجوی برای همیشه بسته شود.