وقتی صدام سرنگون شد فکر کردیم دوباره رجوی را خواهیم دید ولی این گونه نبود وی تصمیم گرفت به خواب زمستانی فرو رود تا شاید تقاص سالها بی خوابی را بگیرد ولی چه سود ما هر چه گفتیم و نوشتیم گفتند که وی هنوز در خواب زمستانی بسر می برد تا اینکه در خبرها شنیدیم که مرغ ها برای نشان دادن اهمیت شان مقداری کم تخم کردند تا قیمت آن بالا برود. ما شاهد بودیم که دست به دامن مرغ ها شده تا شاید با تخم کردن قیمت آن پایین بیاید ولی انگار یکی از کارکردهای آن بیدار کردن خرس قطبی فرقه بود که به خاطر گران شدن تخم مرغ بیدار شده تا اعتراض کند که وقتی بیدار شده چرا تخم مرغ گران شده است و شروع به پیام دادن نمود که نیروهای من در داخل کشور تخم مرغ نخرید و برای اینکه چیزی به دست بیاورید به مرغ داری ها حمله کنید تا شاید حداقل چند تخم مرغ به وی برسد. در ضمن برای این کار می توانید هسته ها و دسته ها و ارتشی برای خود درست کنید و از حمله ها و تهاجم های قهرمانانه خود به مرغ فروشی ها فیلم گرفته و برای تلویزیون ما بفرستید تا نشان دهیم که تخم مرغ چقدر اهمیت دارد.
خرس قطبی مورد نظر ما در دادن پیام سه هدف را دنبال می کرد یکی اینکه به ترکی الفیصل بگوید که مریم قجر شوهرش نمرده است و دیگر اینکه کسی حق ندارد برای زن سومش شوهر پیدا کند و دیگر اینکه کسی به دنبال قبرش نباشد.
البته زیاد هم فرقی نمی کرد که رجوی خودش را نشان دهد چون از بس در خواب زمستانی بسر برده بود که وقتی بیدار شد نمی دانست که در کجا قرار دارد و به همین خاطر با شروع اغتشاشات توهم زده و عنوان نمود که حمله کنید و به ایجاد ارتش و.. در داخل کشور بزنید. بدبخت از بس هول شده بود در هر پیام ماهیتش را نشان داد و به روی همه تیغ کشید و تهدید نمود که می کشیم و نابود می کنیم و… گرچه دستش به گوشت نمی رسه می گه گوشت بو می دهد.
بعد از چند روز که رجوی هیچ تخم مرغی به دستش نرسید باز به تکرار اراجیف حرفهای گذشته پرداخت تا شاید بچه شاه به دادش برسد و غرب او را تحویل بگیرد. رجوی مصیبت زده که بدجوری قافیه را باخته در نهایت گفت که حداقل بیائید دور هم جمع شویم و همان جبهه همبستگی که سالیان خاک خورده را دوباره علم کنیم اما این جبهه در همان سال تولید از طرف فرقه به شکست انجامید و کسی از دشمنان ایران تحویلش نگرفت و رجوی مجبور شد برای اعلام حمایت از این جبهه نام اعضای خود را در نشریه مجاهد قید کند تا نشان دهد که افراد زیادی از طرح وی حمایت کردند.
ما انتظار داشتیم اگر قرار است سکان کشتی به گل نشسته به اصطلاح مقاومت را بدست بگیری حداقل خودت را نشان می دادی؟ وقتی کسی که این گونه بزدل و ترسو می باشد از وی چه انتظاری می توان داشت. نمی دانیم مریم قجر از دست تو چه می کشد و اینکه وی چگونه با مردی مانند ارواح زندگی می کند حتماً مریم قجر خواهد گفت که این یکی نشد بالاخره یکی پیدا می شود.
البته پیشنهاد ما این است رجوی دوباره به خواب زمستانی اش ادامه دهد چون حداقل هم ما خیالمان راحت است و هم دیگران که حداقل زیاد به اراجیف وی گوش نمی کنند و هم خیال مریم قجر زن سومش.
هادی شبانی