در تایید حرف های شعبانپور، آقای مهدی رمضانی که دل نگرانی خواهرش مریم را داشت عنوان نمود بسیار سخت است و قابل باور نیست که رجوی دستور حمله به خانواده ها را در نهایت خشونت می داده است. خودم صحنه هایی از آن را دیدم ولی می بینم که رجوی تروریست تا کجا مرزی باقی نگذاشته است. مگر درخواست خانواده ها چه بوده است؟! غیر از ملاقات درخواست دیگری داشتند؟ امشب شب عزیزی برای همه ما مسلمانان می باشد و امیدواریم به حق همین شب ریشه رجوی و دار و دسته جنایت کارش برچیده شود.
آقای میرگل موسوی که همیشه یکی از خانواده هایی بود که به نفرات جدا شده انگیزه فعالیت بیشتری می دهد عنوان داشت که برادرم یعقوب فقط پانزده روز از سربازیش باقی مانده بود ولی با مغزشویی سران فرقه به اشرف رفت و دیگر نتوانست راه برگشتی برای خود باز کند اکنون من چندین بار به اشرف رفتم و حتی با برادرم ملاقات نمودم و او قول آمدن داده بود ولی نمی دانم که رجوی چگونه و با چه سیستمی او را در تشکیلاتش نگه داشته است.
آقای موسوی گفت برایم کاملاً جا افتاده که تا ما در کنار جدا شده ها به فعالیت خود ادامه ندهیم و به افشاگری چهره زشت رجوی نپردازیم وی هم چنان به سیستم مغزشویی خود ادامه خواهد داد و نفرات مان در تشکیلاتش باقی خواهند ماند.
بطور نمونه وقتی برای اولین بار با برادرم مواجه شدم عنوان داشت مگر شما زنده هستید؟ مگر حکومت ایران شما را نکشته است؟ و انبوهی سئوالات دیگر که برایم اصلاً قابل باور نبود این چه سئوالاتی است که می کند. وی که هیچ تماسی با ما نداشته چگونه می تواند مدعی این شود که حکومت ایران ما را کشته است. بعد برای برادرم یعقوب توضیح دادم این گونه نیست. کسی در داخل کشور با ما کاری ندارد. با این حرفهایی که برادرم زد برایم روشن شد که آنان در چه غاری قرار دارند و چگونه رجوی تروریست با دروغ گفتن به اعضای خود سعی دارند آنان را در اختیار تشکیلات شان نگهدارند.
عبدالله افغان درباره صحبت های آقای موسوی عنوان داشت که من نیز مانند برادرت یعقوب بعد از ملاقات با خانواده ها و رفتن شان باید در نشست هایی شرکت می کردیم و جواب پس می دادیم که چه برخوردی با خانواده ها داشتیم و چرا تند و خشن با آنان برخورد نکردیم همه این مسائل بود. شاید شما از درون مناسبات خبر نداشته باشید ولی بلایی بر سر فرد می آوردند که دیگر فرد راضی نبود با اعضای خانواده اش ملاقاتی داشته باشد.
اساساً تشکیلات رجوی روی همین مسائل سوار بود از یک طرف فشار تشکیلاتی و از طرف دیگر نگهداشتن افراد در ناآگاهی کامل، اینگونه بود که رجوی می توانست افراد را در مناسباتش نگهدارد و کسی هم اعتراضی نکند.
در ادامه آقای فرخی که از اعضای خانواده بزرگ انجمن نجات می باشد در رابطه با برادرش بهزاد عنوان داشت که من هم مانند آقای موسوی با این مسئله مواجه شدم به واقع آنان در غار بسر می برند و هیچ گونه ارتباطی به لحاظ آگاهی ندارند هر چیزی که دستگاه تبلیغاتی آنان می گوید مجبورند قبول کنند. من نیز مانند بقیه خانواده های حاضر در این جلسه بیش از ده بار به اشرف و لیبرتی رفتم ولی هر بار با کارشکنی مسئولین فرقه تروریستی رجوی مواجه می شدم و به جای ملاقات با فحش و ناسزا گفتن و زدن سنگ از ما استقبال می کردند. سئوالی که برایم همیشه وجود داشته این است برادرم که هیچ سنخیتی با آنان ندارد و اصلاً فرقه را نمی شناخته چگونه هنوز در چنگال تشکیلات شان باقی مانده است؟ البته صحبت های آقای عبدالله افغان کاملاً واضح و روشن است و می توان فهمید که چگونه و چه برخوردی با برادرم و دیگران می کردند. اکنون برایم روشن شده رجوی شیاد این همه نعره سرنگونی سر می دهد حرف مفتی است اکنون هم در کشورآلبانی با ترامپ و جولیانی و بولتن به دنبال سرنگونی خیالی اش می باشد.
آقای محمد رضا گلی در این باره عنوان داشت یکی از کارکرد های فرقه ها این است که ابتدا افراد را از داخل تهی می کنند و بعد رهبری فرقه آن چیزی که خودش می خواهد به فرد داده و بعد از آن دیگر فرد تصمیم گیرنده نیست اکنون در فرقه تروریستی رجوی هم این گونه است تا وقتی فرد غل و زنجیرهایی که تشکیلات به پایش بسته را باز نکند می بایست در تشکیلات باقی بماند به همین خاطر است که رجوی روی این کارکرد توانسته افرادش را در اوج ناآگاهی به مغزشویی ادامه دهد و نفراتی که از آنان جدا می شوند حداقل برای یک لحظه در ذهن خود دچار تناقض شده و بعد به دنبال جواب می روند و بعد از آن در می یابند که رجوی چیزی جز دروغ به آنان نگفته است نفراتی که حاضر نیستند حرکتی از خود نشان دهند به این خاطر است که به دنبال جواب تناقضی که به ذهن شان می زند نیستند. (ادامه دارد)