دم خروس را باور کنیم، یا قسم آل رجوی را؟

براین انتقاد و اشکال که همواره ایادی سازمان در پیش پای بیگانگان ملتمسانه دنبال حمایت و تائیدی برای خود می گردند، یکی از مواردی بوده است که فرقه رجوی هیچ گاه، در مقام پاسخگوئی به آن برنیامده است. اگر این باصطلاح انقلابیون! تضاد اصلی را وضعیت نابسامان کشور و ضرورت سرنگونی می بینند، نباید کفه خارج کشوری را سنگین تر از داخل ایران فرض می کردند. واقعیت این است که وابستگی به بیگانگان و مواضع ضد ایرانی آنها،همواره یکی از نخ نبات های مبارزه فرقه رجوی بوده است. هیچ چیز در دستگاه رهبری کننده رجوی ها در جای خودش نیست! همه چیز، چپه وارو است.
درد بی درمان اینها، کسب قدرت به هر طریق است! در این مسیر هزاران نفر را تا به امروز قربانی کردند و امروز نیز هزاران انسان را با روش های دیکتاتورمابانه، در اردوگاههای فرقه ای خود در آلبانی اسیر نگه داشتند. حتی این اسیران را به یک گردش ساده از اردوگاههایشان بیرون نمی برند، چه برسد به اینکه اعتماد کنند و به مراسم سیاسی شان در اروپا ببرند، چرا که می دانند، رفتن همانا و فرار کردن و جداشدن عده بسیارکثیری همان…

نیروهای موجود در آلبانی برای رجوی، فقط به درد ماندن در زندان و اسارت می خورند تا…
در مقاله ای در یکی از سایت های باند رجوی، خزعبلاتی نوشتند که گویا، در این دنیا از یک سازمان مجازی یا یک جنبش انقلابی ناشناس حرف می زند! سابقه ننگین دیکتاتوری رجوی امروز دیگر بر هیچ بنی بشری پوشیده نیست! این عمله ناشناس رجوی آورده است:
” کیست که چهل سال است زندگی سنگری را گزیده است و خود را، با انتخاب آزاد و سر افرازی، از تمام مواهب یک زندگی معمولی در هوا و دشت و پارک و چمن و خیابان محروم کرده است. با کادر های پشتیبانش در سراسر جهان که شبانه روز کار سازمانی و حرفه ای و درست مانند یک سفارتخانه خارجی، دفاترشان از واشنگتن تا لندن و رم و استکهلم، فعالیت اجتماعی، سیاسی و دیپلماتیک و مددرسانی مالی را به اوج، اغلب طاقت فرسایی، رسانده اند، آنهم فعالیت هایی که هزینه هایش را تا دلار آخر با اتکا به مردم ایران و هواداران همین مقاومت تأمین میکنند. براستی کیست که بیش از چهل سال همه چیز را خالصانه در گرو رهایی وطن گذاشته است جز آنها. اگر تمامی آحاد بشر، مانند آنها بسیج شده و تشکیلات و فداکاری حد اکثر بخرج میدادند، که امروز بهشت برین بر همین زمین مستقر بود و دیگر نشانی از ظلم و ستم و استثمار و فساد و تجاوز و شکنجه و اعدام نبود.”
اگر این ها به فکر مردم هستند چرا در راهروهای اروپا، به دامان بیگانگان می آویزند؟
در فکرمردم بودن که با مماشات با سیاست بازان خارجی و مراودات آنچنانی با بیگانگان سنخیتی ندارد!
واقعا کیست که چهل سال، همه را جز خود خائن نامیده و در انزوای کامل در اردوگاههای کار اجباری خود، هزاران انسان را با شیوه های مدرن برده داری به بند کشیده است! مگر همین آقای مسعود رجوی که امروز فرار را بر قرار ترجیح داده و کنج عافیت گزیده، همان دیکتاتوری نبود که دستور به زندان افکندن صدها تن را در یک شب در اشرف صادر می کرد و ماهها امثال من را در زندان های انفرادی اش محبوس می کرد. اگر” فداکاری حداکثر”، همان زجرکش کردن هم کیشان در زندان های انفرادی است که تا سر حد طاقت یک انسان، اورا زندانی و شکنجه کردن است، ما حرفی برای گفتن نداریم! حالا چطور شده که این مسعود رجوی، دم از دمکراسی و برابری می زند؟ مگر رجوی آنروزهای سیاه ما در عراق، از انسانیت و شعور انسانی بویی برده بود که امروز دم از شرایط سخت و زندگی سنگری می زند؟ هر وقت که کار به جاهای باریک رسیده و شرایط سخت شده و نیاز نیروها به رهبری افزون شده، او در رفته و یک عده دیگر را گوشت دم لوله توپ کرده است. هر وقت شرایط ایجاب کرده که باید دست در جیب کرد و بهاء داد، مسعود رجوی یا با لباس مبدل با هواپیما فرار کرده یا نوبت به حمله نظامی یک کشور دیگر شده،یک شبه غیب شده و فراررا بر قرار ترجیح داده است!
زندگی اروپائی و ارتزاق از خون ریخته شده بیگناهان که اسمش مبارزه نیست. مگر همین رجوی نبود که بورژوازی را سمبل ظلم و راحت طلبی و مفت خوری می دانست! حالا چگونه این خودخواهی اسمش شده،” فعالیت سیاسی و دیپلماتیک”!
در ایران یک نفر را سراغ نداریم که ریالی برای عیاشی های شما در اروپا پول بفرستد،” تا دلار آخر با اتکا به مردم ایران” دروغ بیشرمانه ایست که به مردم می خورانید. منابع نامشروع مالی آمریکائی، اسرائیلی و عربستانی شما، امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست! بی خودی مردم را وارد بازی های وطن فروشانه خود نکنید و دامن مردم ایران را به ننگ وابستگی و تسلیم آلوده نفرمائید.
باز این دست به قلم رجوی می نویسد:
“ادعا میکنند که مقاومت و مجاهدین همه کسانیکه در جهان پشتیبان و یا شرکت کننده در گرد همایی های مقاومت هستند را با پول خریده است. حتی برو بالا بسیاری سناتور ها و نمایندگان عمده کنگره و کاخ سفید را…”
البته این فقط ادعای ما نیست، نوشته مستند اغلب جراید بی طرف و آزاد آمریکا و اروپای شماست! بله سران فرقه استبدادی شما با شیوه های کثیف ضدانسانی و با توسل به دروغ و فریب و آمارهای کذائی، و وعده های کمک های انتخاباتی و کمک مالی و… یک عده پیر و پاتال از دورخارج سیاسی را گرد هم می آورند و اسمش را هم می گذارند، فریاد آزادی و ندای آزادی و… اگر هم این روش های دجالگرایانه سران شما مبارزه است که شما آبروی هر چی مبارزو آزادیخواه را بردید و به فنا دادید…
کوتاه سخن اینکه، همه مردم ایران و سایر کسانی که از رجوی، ضربه خوردند و یا مدت مدیدی گرفتار فرقه رجوی بودند، طومار ننگین رجوی ها را بستند و به کناری نهادند، امروزدیگر بر کسی پوشیده نیست که مجاهدین، با شیوه های مغزشوئی و با ترفند های غیر انسانی، فرزندان این مرز وبوم را سالهاست در اسارت و نا آگاهی نگه داشتند، بهتر است ناآگاهان باند رجوی و قلم به مزدان او هم بدانند که باند جنایتکار رجوی، در میان مردم ایران جائی نداشته و ندارند و این یک واقعیت مسلم و متقن است، پس به جای چنگ انداختن به میهن اسیر و مایه گذاشتن از مردم ما، شایسته است، دست از اوهام خون آلود خود بکشند…
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا